خشونت فیزیکی با همسر یا شریک زندگی
Spouse or Partner Violence, Physical
DSM5
دکتر جلال مرادی
مرکز روانشناسی و مشاوره راز
صوتی
https://t.me/razmosaver/5158
Child Sexual Abuse
Child Sexual Abuse, Confirmed (718) 995.53 (T74.22XA) Initial encounter
۹۹۵٫۵۳ (T74.22XD) Subsequent encounter
Child Sexual Abuse, Suspected
۹۹۵٫۵۳ (T76.22XA) Initialencounter
۹۹۵٫۵۳ (T76.22XD) Subsequent encounter
Other Circumstances Related to Child Sexual Abuse
V61.21 (Z69.010) Encounter for mental health services for victim of child sexual
abuse by parent
V61.21 (Z69.020) Encounter for mental health services for victim of nonparental
child sexual abuse
V15.41 (Z62.810) Personal history (past history) of sexual abuse in childhood
V61.22 (Z69.011 ) Encounter for mental health services for perpetrator of parental
child sexual abuse
V62.83 (Z69.021) Encounter for mental health services for perpetrator of
nonparental child sexual abuse
کودک إزاری جنسی
Dsm5
دکتر جلال مرادی
مرکز روانشناسی و مشاوره راز
صوتی
https://t.me/razmosaver/4995
Child Physical Abuse
Child Physical Abuse
Child Physical Abuse, Confirmed
۹۹۵٫۵۴ (T74.12XA) Initialencounter
۹۹۵٫۵۴ {T74.12XD) Subsequent encounter
Child Physical Abuse, Suspected
۹۹۵٫۵۴ (T76.12XA) Initialencounter
۹۹۵٫۵۴ (T76.12XD) Subsequent encounter
Other Circumstances Related to Child Physical Abuse
V61.21 (Z69.010) Encounter for mental health services for victim of child abuse
by parent
V61.21 (Z69.020) Encounter for mental health services for victim of nonparental
child abuse
VI 5.41 (Z62.810) Personal history (past history) of physical abuse in childhood
V61.22 (Z69.011 ) Encounter for mental health services for perpetrator of parental
child abuse
V62.83 (Z69.021) Encounter for mental health services for perpetrator of
nonparental child abuse
کودک آزاری جسمی
Dsm5
دکتر جلال مرادی
مرکز روانشناسی و مشاوره راز
صوتی
https://t.me/razmosaver/4990
High Expressed Emotion Level Within Family
مشکل إبراز احساسات در خانواده
Dsm5
دکتر جلال مرادی
مرکز روانشناسی و مشاوره راز
صوتی
https://t.me/razmosaver/4987
Disruption of Family by Separation or Divorce
اختلال های مرتبط با جدایی یا طلاق
Dsm5
دکتر جلال مرادی
مرکز روانشناسی و مشاوره راز
صوتی
https://t.me/razmosaver/4969
چند پیشنهاد برای مراحل آشنایی پیش از ازدواج
نکته مهم: مواردی که در این مطلب ذکر می شود بعضا وابسته به فرهنگ بوده و باید افراد، آنها را با توجه به فرهنگ خود تنظیم کنند.
۱) جلسه اول آشنایی:
ادامه مطلب
شریک زندگی یا افزایش دستمزد؛ کدام بیشتر رضایت میآورد؟
این پژوهش که در مدرسه اقتصاد لندن روی ۲۰۰ هزار نفر انجام شده است، پاسخ افراد به عوامل مختلف رفاهی را بررسی کرده است.
افسردگی و اضطراب بدترین تاثیر را بر رضایت از زندگی داشته است، در حالی که داشتن شریک زندگی بیشترین تاثیر را در رضایت از زندگی نشان داده است.
به گفته یکی از محققان این پروژه، نتایج این تحقیق “نقش جدیدی را برای دولتها” تعریف میکند. برای این مطالعه تعداد زیادی نظرسنجی در نقاط مختلف دنیا بررسی شد که در مجموع نشان دادند در مقیاس ۱ تا ۱۰، دو برابر کردن دستمزد، کمتر از ۰.۲ رضایت افراد را از زندگی بالا برده است.
پژوهشگران میگویند پایین بودن این مقدار به دلیل آن است که افراد بیشتر به مقایسه دستمزد خود با دیگران اهمیت میدهند و چندان برایشان اهمیتی ندارد که افزایش دستمزد چه تاثیری بر روی خودشان دارد.
بر اساس نتایج این تحقیق، داشتن شریک زندگی، رضایت افراد را از زندگی ۰.۶ بالاتر برده است، در حالی که از دست دادن شریک زندگی بر اثر مرگ یا جدایی رضایت از زندگی را به همین میزان کاهش داده است.
مطالعه این پژوهشگران نشان داده است که افسردگی و اضطراب بیشترین تاثیر را بر رضایت از زندگی دارد و آن را ۰.۷ کاهش میدهد. بیکاری نیز تاثیر مشابهی داشته است.
پرفسور ریچارد لیارد، یکی از پژوهشگران این تحقیق، میگوید این نتایج به معنای آن است که دولت باید نقش تازهای در مورد رضایت شهروندان از زندگی ایفا کند. به گفته پرفسور لیارد، دولت به جای اینکه به فکر “تولید ثروت” باشد باید بر “سلامت روان” شهروندان تمرکز کند:
“شواهد نشان میدهند که آنچه بیشترین اهمیت را در شادی یا اندوه ما دارد روابط اجتماعی و همچنین سلامت روانی و جسمی است.”
به گفته پرفسور لیارد دولتها در گذشته همیشه بر فقر، بیکاری، آموزش و سلامت جسمانی تمرکز داشتهاند اما امروز مسائل دیگری مانند خشونت خانگی، اعتیاد به الکل، افسردگی و اضطراب به همان اندازه اهمیت دارند.
Relationship Distress With Spouse or Intimate Partner
پریشانی روابط با همسر یا شریک جنسی
Dsm5
دکتر جلال مرادی
مرکز روانشناسی و مشاوره راز
صوتی
https://t.me/razmosaver/4958
Child Affected by Parental Relationship Distress
کودک مبتلا به اضطراب رابطه والدین
Dsm5
تشخیص و درمان
دکتر جلال مرادی
مرکز روانشناسی و مشاوره راز
صوتی
https://t.me/razmosaver/4955
Upbringing Away From Parents
مشکلات مرتبط با کودکان دور از والد
Dsm5
دکتر جلال مرادی
مرکز روانشناسی و مشاوره راز
صوتی
https://t.me/razmosaver/4946
کودکان پر تحرک کمتر دچار افسردگی می شوند.
فعالیت فیزیکی روی کودکان نیز مانند بزرگسالان تاثیر مثبت دارد و آنها را از فواید فیزیکی و روانی آن بهره مند می کند.
به گزارش ایرنا از پایگاه اینترنتی یورک
الرت، مطالعات قبلی نشان می دهد که احتمال ابتلا به افسردگی در بزرگسالان و جوانان با فعالیت جسمی کاهش می یابد، اما این اثر در کودکان تا بحال بررسی نشده بود. حال نتایج مطالعه ای جدید در دانشگاه علوم و فناوری نروژ نشان می دهد کودکان نیز از اثرات مفید فعالیت جسمی بهرمند می شوند؛ البته شدت این فعالیت ها باید از متوسط به شدید و نفسگیر و همراه با تعرق باشد.
محققان برای یافتن رابطه بین فعالیت جسمی و افسردگی به مدت چهار سال فعالیت جسمی صدها کودک را پیگیری کردند. آنها وضعیت کمتر از ۸۰۰ کودک را در سن شش سالگی بررسی کردند و بررسی ها را با حدود ۷۰۰ تن از این کودکان تا سن هشت و ۱۰سالگی ادامه دادند.
در این مطالعه شدت فعالیت جسمی کودکان با استفاده از شتاب سنج ها اندازه گیری شد و با والدین آنها نیز در مورد سلامت ذهنی کودک گفت و گو شد. نتایج این مطالعه نشان داد که فعال بودن، تعرق داشتن و بازی های پر جنب و جوش کودکان علاوه بر مزایای سلامتی جسمی از افسردگی آنها نیز پیشگیری می کند.
نتایج این مطالعه در شماره اخیر نشریه Pediatrics منتشر شد.
چرا این رابطه بیمار را ادامه میدهید؟
شاید هیچ کس به اندازه خود شما این مسأله را درک نکند که چقدر رابطهای که در آن قرار گرفتهاید بیمار و پر مسأله است. بارها تصمیم به جدایی و ترک خانه گرفتهاید اما نتوانستهاید قدمی تغییر ایجاد کنید و پای حرف خودتان بایستید. گویا در یک چرخه معیوب تهدید، تنش، درگیری و تلاش دوباره برای ادامه زندگی گیر افتادهاید و نمیتوانید قدمی برای بهبود آن بردارید. واقعیت این است که بیعملی یا ناتوانی در گرفتن یک تصمیم درست فقط باعث میشود که دچار افسردگی و احساس ناامنی، تنهایی و بیثباتی شوید.
یک ارتباط اجباری بدون عشق، دلبستگی و حمایت را ادامه میدهید بدون آنکه بتوانید رهایش کنید.
چرا خودتان را مجبور میکنید این رابطه را همچنان حفظ کنید درحالی که سلامت روانی و جسمی شما و همسرتان را به خطر میاندازد؟
دلایل زیادی وجود دارند اما بسیاری از این دلایل انگیزههایی جدی برای حفظ حیات این رابطه نیستند. نخستین گام برای اینکه موقعیت خودتان را بهتر درک کنید این است که بفهمید «چرا» نمیتوانید رها کنید در حالی که انگیزههای بهتری برای پایان یک رابطه بیمار و شروع یک زندگی بهتر برایتان وجود دارد.
یکی از دلایل ادامه رابطه میتواند این باشد که احساس میکنید پیر شدهاید و اگر این ارتباط را تمام کنید ممکن نیست فرد مناسب دیگری پیدا کنید. زمان برایتان سریع میگذرد و فرصتهایتان محدود است. حتی ممکن است خیال کنید کنار آمدن با مشکلات همین زندگی بهتر از شروع کردن یک رابطه تازه با یک فرد جدید است.هیچ کدام از این دلایل برای ماندن در ارتباطی که از اساس ویران است دلایل منطقی و خوبی نیستند. رابطه زناشویی خراب با افزایش سن بهتر نمیشود. علاوه بر این یکی از دلایل رایج و مهم ماندن در رابطه ترس از تنهایی است. اغلب افراد نمیدانند که شدت و میزان درد تنهایی بسیار کمتر از درد تنشها و نگرانیها و اضطرابهای شما در کنار یک شریک بد است. دلیل عمدهای که بسیاری از زنها را وادار به حفظ رابطه بیمار میکند مشکلات عرفی و تبعات نامطلوب جدایی است، جدایی شما برایتان دردسرهای اجتماعی زیادی خواهد داشت. واقعیت این است که با جدایی محدودیتهای زیادی برایتان فراهم میشود که عادلانه و بحق نیستند اما شما باید همه چیز را بسنجید.
بجز اینها ممکن است ترک همسرتان شما را دچار احساس گناه کند. شما میخواهید این ارتباط را تمام کنید و میدانید ادامه آن برای هیچکدام از شما درست نیست اما عواطف شما نسبت به همین فردی که درکنارش خوشحال نیستید سد راه شماست. او از دست خواهد رفت و شما نمیخواهید به او آسیبی بزنید؛ حتی فراتر از این ممکن است نگران باشید او نتواند فرد دیگری را برای زندگیش پیدا کند. ممکن است افسرده باشد یا به خاطر اختلال روانی خاصی که دارد خودکشی کند. اگرچه این دلایل برای بازسازی رابطه و تلاش شما برای بهتر کردن شرایط زندگی هردوی شما منطقی هستند اما اگر امیدی برای بهبود رابطه وجود ندارد و اوضاع بدتراز قبل میشود نمیتوانید آنها را دلایل موجهی بدانید.
از سوی دیگر اگرچه ارتباط شما از جنبههای مختلفی پرمسأله است اما از جنبه دیگری کار شما را راحت کرده است. اگرچه او شما را تحقیر میکند، اعتیاد دارد، گاهی کتک کاری میکند، بارها به شما خیانت کرده اما پولدار است، پدر یا مادر فرزندانتان است و به همین دلیل نمیخواهید این شرایط را تغییر بدهید. واقعیت اما این است که آسیبهای روحی ناشی از این ارتباط هرگز با منافع آن برابری نمیکند و تنها خود شما میتوانید صادقانه به چنین چیزی جواب بدهید.
در نهایت این تصمیمی است که باید بگیرید. به خودتان فکر کنید و صادقانه شرایط را ارزیابی کنید تا انگیزههای واقعی تری برای ادامه رابطه پیدا کنید. اگر ضعف شما در تصمیمگیری است باید یاد بگیرید به ترسهایتان غلبه کنید تا جلوی اشتباه های بیشتر را بگیرید.
مغز ما به این کلمات حساس است!
استفاده بیش از حد از چنین واژههایی میتواند ذهن و مغز شما را در مسیر اشتباهی کاملا تغییر دهد و دلایلش هم به این ترتیب است؛
واژههای مثبت بخش قدامی مغز را قدرت میبخشند
دکتر اندرو نیوبرگ و مارک روبرت والدمن، نگارنده کتاب تغییر زندگی به نام “کلمات میتوانند ذهن شما را تغییر دهند” اینطور مینویسند: صرفا یک کلمه این قدرت را دارد که روی ژن تنظیم استرس روح و جسم تاثیر بگذارد.
در همین راستا با استفاده از لغات مثبت در زندگی روزانهمان در واقع باعث میشویم قسمت قدامی مغز با این واژهها ورزش کند و تاثیرگذارتر باشد.
با تحریک فعالیت لوب فرونتال یا همان بخش قدامی مغز در حقیقت قسمتی از مغز را توسعه میدهید که مسئول گفتار واژههای درست و تفکیک آنها از نادرستهاست. و همچنین شما با توسعه این قسمت در واقع توانایی نادیده گرفتن پاسخهای اجتماعی غیر قابل قبول را بسط میدهید. در نتیجه استفاده متعدد از واژههای مثبت، قدرت کنترل زندگی و انتخابهایتان را در دست خواهید گرفت.
کلمات منفی هورمون استرس را افزایش میدهند
حالا فکر میکنید چه اتفاقی میافتد اگر ما بیش از حد از واژههای منفی استفاده کنیم؟ استفاده از کلمات منفی ،واکنش ترس را در ما فعال میکند که در نتیجه میزان هورمون استرس هم بالا میرود که برای این حالت آمیگدال (یک ساختار کوچک در مغز که مسئول کنترل احساسات شدید از جمله ترس،خشم، عشق و شادی و غیره است) مسئول است.
هر چقدر منفی بافی در یک فرد بیشتر باشد ، چه بخواهد و چه نخواهد هورمونهای استرس بیشتری را در بدن خود فعال و روان میکند.
البته ممکن است این درست باشد که کمی استرس میتواند برای بدن ما خوب باشد اما مقدار بیش از حد استرس این توانایی را دارد که چه به لحاظ روحی و چه جسمی مشکلات عدیدهای برایمان ایجاد کند.
تغییر نگاه به خود و دیگران
پزشکان همچنین نکته دیگری را درباره استفاده از زبان مثبت در زندگی اضافه میکنند مبنی بر اینکه به کار بردن کلمات مثبت کارکرد لوب آهیانهای را نیز در ساختمان مغز تغییر میدهد، این قسمت مسئول دید ما نسبت به خودمان و دیگران است. مادامیکه دید مثبتی نسبت به خودمان داشته باشیم و البته در عین حال از واژههای مثبت در گفتارمان استفاده کنیم یاد میگیریم که در دیگران هم خوبیها را ببینیم.
یک تصویر منفی نسبت به خودمان که از دل یک زبان منفی بیرون میآید تمام وجود ما را با شک و تردید انباشته خواهد کرد و سبب میشود در رفتارمان با دیگران هم همین نگاه را داشته باشیم و خب در نتیجه رفتار اجتماعیمان تحت تاثیر چنین واقعهای قرار میگیرد.
آزمایشها و تحقیقات
تحقیقات متعددی انجام شد تا صحت این ماجرا تائید شود که آیا استفاده از کلماتی با بار مثبت میتواند در پروسه افکار و اذهان ما تغییرات قابل قبولی ایجاد کند. در یکی از این تحقیقات از بزرگسالان بین ۳۵ تا ۵۴ سال خواسته شد برای سه ماه آینده هر روز سه موضوع را که آنها را خوشحالتر میکند یادداشت کنند و توضیح بدهند که چرا این سه مورد را انتخاب کردهاند.
در نتیجه این تحقیقات سه ماهه مشخص شد این دسته از بزرگسالان بیشتر خوشحال و کمتر افسرده هستند.
اما آنچه که این تحقیق ثابت میکند این است که ما این ظرفیت را داریم تا با تمرکز کردن بر روی آنچه که باعث خوشحالیمان میشود بیشتر به آدم مثبتی تبدیل شویم تا اینکه بخواهیم صرفا بر روی اتفاقات ناخوشایند متمرکز شویم.
متدهای کاربردی برای بهرهمندی از زبان مثبت
زمانیکه عصبانی هستیم از لغاتی استفاده میکنیم که حین بازگشت آرامش معمولا از به کار بردن آنها پشیمان میشویم.
کارشناسان در این باره میگویند وقتی عصبانی هستید و از لغات عصبانی در چنین شرایطی استفاده میکنید، این واژهها قسمت منطق و استدلال را در بخش لوب فرونتال یا همان بخش قدامی مغز تعطیل میکنند! در این حالت آمیگدال که مرکز کنترل احساسات شدید است واکنشها را به کنترل خود در میآورد و به همین دلیل است که بیشتر ما وقتی عصبانی هستیم نمیتوانیم قبل از واکنش نشان دادن فکر کنیم. برخی پزشکان چنین حالتی را های جکینگ آمیگدال مینامند.
با این حال وقتی ما استفاده از زبان مثبت را به یک عادت در زندگیمان تبدیل کنیم میتوانیم بخش قدامی مغز یا همان لوب فرونتال را برای تاثیرگذاری بیشتر حتی در شرایطی که عصبانی هستیم و در موقعیتهای پیچیده قرار داریم تمرین بدهیم. در چنین شرایطی میتوانیم حین مواجهه با چالشهایی که خشممان را بر میانگیزند منطقیتر برخورد کنیم.
اگر در حال حاضر شما درباره میزان استفاده از لغات مثبت خود نسبت به منفیها آگاهی کامل ندارید، در صورتی که برایتان امکان دارد آنها را یادداشت کنید. همچنین خودتان را در قابهای مثبت ذهنی قرار بدهید. هر روز سه اتفاق را که شما را خوشحال میکنند یادداشت کنید و این رویه را ادامه بدهید تا ببینید چطور احوالاتتان به سمت بهتری هدایت میشود. در واقع شما خوشحالی را تمرین میکنید و آن را برای خودتان شرطی و درونی خواهید کرد.
برای بهبود کیفیت زندگی خود از همین لحظه این ۹ کار را دیگر انجام ندهید!
مرکز روانشناسی و مشاوره راز
کلیپ تصویری
لطفا کلیک کنید:
عباراتی که به رابطه صدمه میزنن در مقابل عباراتی که رابطه رو مستحکم میکنند.
مرکز روانشناسی و مشاوره راز
کلیپ تصویری
لطفا کلیک کنید:
تاثیر نواختن موسیقی بر مغز
مرکز روانشناسی و مشاوره راز
تصویری
لطفا برای دیدن کلیپ ، کلیک کنید:
مالیخولیا
مرکز روانشناسی و مشاوره راز
تصویری
لطفا برای دیدن کلیپ ، کلیک کنید:
Sibling relationship problems
مشکل ارتباطی بین خواهر و برادر
Dsm5
دکتر جلال مرادی
مرکز روانشناسی و مشاوره راز
صوتی
https://t.me/razmosaver/4910
چگونه متوجه افسردگی همسرمان شویم؟
انزوا؛ سکوت سنگین و تمایل به تنهایی
از جمله مواردی که نشان دهنده بروز افسردگی در یکی از زوجین است می توان زیاد شدن زمان خواب و تماشای بیش از حد تلویزیون و بی علاقگی برای شرکت در فعالیت های اجتماعی و بودن با اعضای خانواده را نام برد.
بی حوصلگی برای شرکت در مهمانی ها و بودن در کنار بچه ها از جمله نشانه های خطرناک ابتلا به افسرگی است.
خستگی؛ این حالت حتی با خواب هم برطرف نمی شود
یکی دیگر از نشانه های ابتلا به افسردگی احساس خستگی شدید است. این حالت خستگی روحی است و حتی با خواب زیاد یا تغذیه مناسب هم برطرف نمی شود و اگر همسرتان به شدت دچار خستگی است و علت بیماری یا مسیر یا محل کار یا مطالعه بیش از حد دروس را ندارد به احتمال قوی دچار افسرگی شده است.
بی توجهی به ظاهر و شلختگی ناگهانی
یکی از نشانه های بالقوه افسردگی بی توجهی به وضع ظاهری، پوشیدن البسه چروک، اصلاح نکردن صورت بویژه در آقایان، پوشیدن لباسهای نامناسب در فصول سال به طور مثال پوشیدن لباس های نازک در زمستان، عدم رسیدگی به موهای سر و شانه نکرد کردن آنها در خانم ها و پوشیدن لباس هایی با رنگ های تیره و مشکی است.
سردی عاطفی؛ نتیجه افسردگی پنهان
افسردگی با تغییر در هورمون های بدن باعث می شود تا فرد دچار احساس سرد مزاجی و بی احساسی شود. این امر بویژه در زندگی عاطفی زن و شوهر به سرعت خود را نشان می دهد و می تواند باعث سردی و به تدریج بروز مواردی چون خیانت یا میل به طلاق شود.
عادت های عجیب و غریب در انتخاب غذا
و در نهایت تغییر در عادت غذا خوردن نیز یکی دیگر از موارد ابتلای همسر به افسردگی است. این بیماری روانی در برخی افراد باعث بی اشتهایی یا برعکس پراشتهایی در افراد می شود.
افراد مبتلا به افسردگی معمولا به خوردن خوراکی های شیرین و پرچرب و ناسالم علاقه دارند و از خوردن مواد غذایی سالم برای بدن پرهیز می کنند.
در صورتی که همسر شما هر کدام از این علائم را دارد با او صحبت کنید تا بتوانید مشکل را برطرف کند و در صورت ناتوانی در حل مشکل از متخصص کمک بگیرید.
Parent- child relational problem
مشکل ارتباطی والد – کودک
دکتر جلال مرادی
مرکز روانشناسی و مشاوره راز
صوتی
https://t.me/razmosaver/4895
با کودکان داغدار چگونه رفتار کنیم؟
کودکان داغدار در شرایطی بسیار حساس قرار دارند و باید در رفتار با آنها نهایت دقت را داشته باشیم چون در روز های اول پس از فوت یکی از بستگان، کودکان بسیار دلگیر خواهند بود و نمی دانند چگونه رفتار کنند و خود را کنترل کنند.
مرگ عزیزان ، یکی از دردناک ترین تجربه هایی است که بی تردید هر کس در طول زندگی خود با آن روبرو شود و کودکان نیز به عنوان بی دفاع ترین افراد، از این قاعده مستثنا نیستند .
کودک را در آغوش بگیرید : پیش از هر اقدامی، برای نشان دادن حس همدردی و همدلی ، کودک داغدار را در فرصت های مناسب در آغوش بگیرید، بدون اینکه حرفی بزنید .
برای کودک داستان بخوانید : برای کودکی که عزیزی را از دست داده، داستان هایی تعریف کنید که شخصیت های آن شبیه شخصیت های زندگی واقعی کودک باشند، تا به برون ریزی عاطفی او کک کنید . همچنین می توانید از او بخواهید بعضی قسمت های داستان را ادامه دهد و تعریف کند .
همراه کودک نقاشی کنید : وقتی با کودک داغدار مشغول نقاشی کردن می شوید، کودک می تواند با بیان احساساتش درباره ی افرادی که تصویرشان را نقاشی می کند، احساسات نهفته ی خود را آشکار کرده و وجودش را از غم و غصه خالی کند .
آلبوم عکس های خانوادگی را ورق بزنید: تماشای عکس های آلبوم خانوادگی به همراه کودک این امکان را فراهم می آورد که خاطرات مربوط به فرد فوت شده را با هم مرور کنید .
به فراموش کردن متوفی توصیه نکنید : وقتی از کودک می خواهید عزیز از دست رفته اش را فراموش کند، در واقع در او احساس گناه ایجادمی کنید، بهتر است به جای این اقدام، با پر رنگ کردن نقش فرد دیگری که در زندگی او جایگاه مهمی دارد، کودک را به طور غیر مستقیم در مسیر فراموش کردن فردی که از دست داده ، قرار دهید .
به زیارت اهل قبور بروید : بردن کودکان به محل دفن عزیزانشان و فراهم کردن فرصتی که با آن ها صحبت کنند ، در فواصل زمانی مناسب ، مفید است و به کودک در پذیرش بهتر این واقعیت کمک می کند .
باورهای نادرست در برخورد با کودکان داغدار
کودکان نباید در مراسم سوگواری شرکت کنند! حضور در مراسم خاکسپاری، نگه داشتن یادگاری های مشخصی از شخص مرده و مشارکت در قسمتی از مراسم، روش های خوبی هستند که کودکان می توانند از طریق آن ها در فرایند خداحافظی شرکت کنند.
در حضور کودک داغدیده ، درباره مرگ صحبت نشود : واقعیت این است که کودک داغدیده نیاز دارد و می خواهد که درباره ی چیز یا کسی که از دست رفته، صحبت کند. بهتر است به کودک اجازه دهید هر زمان که می خواهد درباره ی احساس و افکارش صحبت کند، اطرافیان باید به وی نشان دهند که به شنیدن صحبت هایش علاقه دارند ، احساسش را درک کرده و سعی نمی کنند او را از بحث مورد نظر منحرف کنند یا به موضوع دیگری بپردازند
حرفی نزنیم که کودک به گریه بیفتد : سوگ از دست دادن، پیری، بیماری، همه جزئی از زندگی هستند، بهتر است اجازه دهیم بچه ها با این مقوله ها نیز آشنا شوند ، حرف بزنند ، احساساتشان را بگویند و افکارشان را بیرون بریزند تا بتوانیم به آن ها سازگاری با فشارهای زندگی روزمره را بیاموزیم .
او به مسافرتی طولانی رفته است : وقتی به کودکی که عزیزی را از دست داده می گوییم: او به مسافرتی طولانی رفته! ممکن است این پرسش ها در ذهنش شکل بگیرد که چرا خداحافظی نکرد ؟ کجا رفته است؟ کی بر می گردد؟ چرا مرا با خود نبرد؟ آیا ممکن است مادرم هم به مسافرت برود ؟ حتی ممکن است پس از آن ماجرا، مسافرت رفتن هر کس دیگر در کودک ایجاد اضطراب کند و یا او همیشه منتظر باشد که فرد فوت شده روزی از سفر بازگردد.
خدا او ا از ما گرفت چون او خیلی خوب بود : کودک با شنیدن چنین جمله هایی ممکن است فکر کند : آیا ممکن است برای همه آدم های خوب چنین اتفاقی رخ دهد ؟ چرا خدا مرا با خودش نبرد من که خوب هستم ؟ اگر بد بشوم ممکن است خدا مرا با خودش نبرد ؟
او خوابیده و دیگر بیدار نمی شود: توضیح مرگ به این گونه ممکن است دو حالت را در کودک ایجاد کند : نخست ، ترس از خوابیدن خودش و حتی اطرافیان و دیگر، تصور اینکه مرگ نیز مانند خواب ، پدیده ای قابل برگشت است .
یک کودک فعال ، کودک در حال سوگ نیست: متاسفانه چیزی که باعث می شود افسردگی و اندوه کودکان کمتر تشخیص داده شود این است که ما انتظار داریم آن ها در برابر افسردگی و سوگ واکنشی مانند افراد بالغ داشته باشند . کودکی ممکن است افسرده باشد ولی گاهی فعال به نظر برسد، با بچه های دیگر بازی کند، خاسته هایی داشته باشد اما گاهی هم در خود فرو رود و حساس و زودرنج شود. نباید انتظار داشت کودکان مانند افراد بزرگسال سوگواری کنند، بعضی از کودکان گریه می کنند و می گویند که غمگین هستند ، بعضی دیگر ممکن است طوری به نظر برسند که گویی هیچ احساسی ندارند و بعضی ها حالاتی از خشم و نفرت را نشان دهند. همه ی این واکنش ها لازم است پذیرفته شوند .
او چون خیلی می گرید دچار حمله عصبی می شود : گاهی وقت ها در مراسم های سوگواری، به افرادی که بسیار می گریند هشدار داده می شود که « این قدر گریه نکن اگر با این وضع پیش بروی دیوانه می شوی» انتقال چنین پیام هایی علاوه بر آن که به کودک اجازه ی بروز احساسات و هیجاناتش را نمی دهد، بر اضطراب او نیز می افزاید و ممکن است فکر کند اگر گریه کند عواقب وخیمی در انتظارش است. فراموش نکنید اشک های ما سرچشمه های طبیعی هیجان های درونی ما هستند که فوران می یابند . بیشتر افراد پس از گریه کردن احساس بهتری دارند آرا تر به نظر می رسند .
باید فعال تر باشی : گرچه تشویق کودک به حفظ روابط اجتماعی و خوب رس خواندن و به طور کلی شرکت فعال داشتن در فعالیت های زندگی روزمره اش، خوب و مفید است و کودک سوگوار نباید به طور کامل منزوی و گوشه گیر شود، اما با وجود این درست نیست که کدک را برای فعالیت زیاد و بازگشت به حالت قبل از سوگواری تحت فشار قرار دهیم و به تلاش بیشتر ، مسافرت و برقراری ارتباطات گروهی مجبور کنیم . این حالت ممکن است این تصور را در ذهن کودک ایجاد کند که تنهاست و کسی شرایطش را درک نمی کند.
هفت ت برای ارتقای زندگی
در گفتگو با دکتر ناصر حسنی
مرکز روانشناسی و مشاوره راز
صوتی
https://t.me/razmosaver/4785
۹ اشتباه رایج در تربیت فرزندان که باید ازش خودداری کنین
مرکز روانشناسی و مشاوره راز
تصویری
لطفا کلیک کنید:
اختلافات و مشکلاتی که میان پدر و مادرها و فرزندان نوجوان وجود دارند مثل سریال های ادامه دار هستند. یعنی هم از نظر تعداد زیادند و هم از لحاظ عمق و کیفیت، پر دامنه اند. بیشتر مواقع این اختلافات به اندازه ای شدید می شوند که فضای پرمهر خانواده تبدیل به میدان جنگ، نفرت، مچ گیری و کینه جویی می شود به گونه ای که از آن خانواده فقط یک پوسته ظاهری و یک اسم باقی می ماند و از درون کاملا متلاشی می گردد.
ریشه اصلی اختلافات
شاید برای همه این پرسش پدید بیاید که چرا اوضاع روابط خانوادگی در دوره ای که کودکان پا به دوره نوجوانی می گذارند این همه متشنج می شود! اشکال از چه کسی است و مقصر کیست؟ آیا والدین با توقعات زیادشان عامل این اختلافات هستند یا نوجوانان با لج بازی و سربه هوا بودن آتش بیارهای اصلی معرکه اند؟
در پاسخ باید گفت هرچندگاهی والدین مقصر هستند و گاهی نوجوانان اما ریشه اصلی این مشکلات، «اختلاف مبنای فکری پدر و مادرها با فرزندان نوجوان» است. در واقع نگرش کاملا متضاد این دو به زندگی دلیل همه این درگیری هاست.
کدام اختلاف نظر؟
پدرها و مادرها افرادی پا به سن گذاشته و با تجربه اند. به قول معروف سرد و گرم روزگار چشیده اند و در سال های طولانی زندگی با کامیابی ها و ناکامی های زیادی روبه رو شده اند. آن ها با دل و جان به این باور رسیده اند تنها رمز موفقیت در زندگی «پیشرفت» است. والدین از نوجوان انتظار دارند این مسئله را درک کند و او هم فقط به دنبال پیشرفت باشد و همه فکر و ذکرش تلاش جدی در این راه باشد.
نوجوان اما به گونه ای دیگر می اندیشد. او تازه از دوران کودکی بیرون آمده و هنوز هم بسیاری از روحیات آن سن و سال را در خودش دارد. نوجوان بر این باور است که تنها رمز خوشحالی و شاد بودن در زندگی، «تفریح» است. اختلاف نظر اصلی والدین با نوجوانان همین جاست. آن ها از او پیشرفت می خواهند در حالی که او به دنبال تفریح و بازی است.
یک مثال جالب
فرض کنید شما بزرگترین دانشمند جهان هستید. بر تمامی دانش ها مسلط هستید و همه چیز را بهتر از دیگران می فهمید و می دانید. از طرفی یک پیرمرد و پیرزن بسیار مسن و کاملا بی سواد نیز در خانه شما زندگی می کنند و همواره شما را امر و نهی می کنند. در تمام کارهایتان دخالت می کنند و هرروز دستور جدیدی به شما می دهند. شما در این وضعیت چه حسی نسبت به آنها خواهید داشت؟
متاسفانه باید به والدین عرض کنم که نوجوان دقیقاً همین طور فکر می کند. او نه تنها فقط به دنبال تفریح است بلکه خودش را آن دانشمند همه چیز دان می داند که نیاز به مشورت و نصیحت هیچ کسی ندارد و شما را پیرمرد و پیرزن بی سوادی فرض می کند که از هیچ چیزی سر در نمی آورید و فقط دخالت می کنید. اگر والدین بتوانند این نکته دقیق روان شناسی را درک کنند قطعا در رفتارشان با نوجوان تجدید نظر خواهند کرد.
چه باید کرد؟
بسیار مهم است که که والدین بدانند نوجوان نه نادان است، نه بی خیال و نه لجباز بلکه تمام رفتارها و طرز فکرهایش «اقتضای سن او» هستند. پدر و مادرها دقت داشته باشند که تنها راه نفوذ در نوجوان، تفاهم با اوست و این تفاهم فقط و فقط از راه صمیمیت با او حاصل می شود. دوستی با نوجوان، صمیمیت با او و در عین حال حفظ جایگاه پدری یا مادری چیزی است که به مرور به دست می آید و صد البته مطالعه کتاب های تربیتی و فرزندپروری در این میان جایگاه ویژه ای دارد.
کار مهمی که والدین باید انجام دهند این است که زمینه تفریح، بازی، سرگرمی و خوش گذرانی را برایش فراهم کنند. برخی از آزادی ها را به او بدهند و در این زمینه سخت نگیرند. حتی گاهی اجازه بدهند اشتباه کند تا بتواند تاثیرات بد برخی از کارها را به چشم خودش ببینند و با همه این ها دست دوستی را به سویش دراز کنند و نصیحت ها، گوشزد ها و نکات لازم برای پیشرفت را صمیمانه به او بگویند. در واقع هر توقعی از او دارند و هرچیزی که از او می خواهند را با «قاطعیتی دوستانه» بیان کنند و مطمئن باشند تندی، بداخلاقی و داد و فریاد هیچ چیزی را درست نمی کند و فقط روابط را دور و تیره می کند. اگر پدران و مادران این نکات را رعایت کردند و روابطشان با نوجوان بهبود یافت به قول استیون هاوکینگ می توانیم ادعا کنیم که طرح بزرگ را یافته ایم!
sexual masochism disorder
اختلال مازوخیسم جنسی
تشخیص
نوع بومی و فرهنگی
درمان
دکتر جلال مرادی
مرکز روانشناسی و مشاوره راز
صوتی
شاید از نظر شما برخی کارها جزیی و بی ارزش به نظر آیند اما نشان دهنده عدم احترام به طرف مقابل تان است و در دراز مدت به جدایی شما از شریک زندگی تان منجر می شود که در اینجا به برخی از آنها اشاره کرده ایم:
عدم احترام به دوستان و خانواده او
فرقی نمی کند که مخاطب شما پدر، مادر، خواهر، برادر یا حتی دوست صمیمی شریک زندگی تان باشد، در هر شرایطی بد صحبت کردن در مورد این اشخاص و بی احترامی به آنها تاثیر منفی بر طرف مقابل تان خواهد گذاشت. هر چه باشد او عمری است که با آنها زندگی کرده، بنابراین در صورت بی احترامی به این افراد، تنها شخصی که آسیب می بیند، شریک زندگ تان است.
ادامه مطلب
frotteuristic disorder
اختلال تن مالی
تشخیص
رفتارهای مناسب مقابله
اموزش به قربانیان
دکتر جلال مرادی
مرکز روانشناسی و مشاوره راز
صوتی
https://t.me/razmosaver/4738