مادرانه
کارشناسان :دکتر مرادی، خانم دکتر آهنگر، آقای رستمی
مجری : خانم بزرگی
رادیو تهران
بخش اول
https://t.me/razmosaver/6284
بخش دوم
https://t.me/razmosaver/6285
بخش سوم
ادرس لینک رادیو تهران
آدرس لینک برای مشاهده لطفا کلیک کنید
اطلاعات و مقاله های روان شناسی و مدیریت آینده پژوهی
مادرانه
کارشناسان :دکتر مرادی، خانم دکتر آهنگر، آقای رستمی
مجری : خانم بزرگی
رادیو تهران
بخش اول
https://t.me/razmosaver/6284
بخش دوم
https://t.me/razmosaver/6285
بخش سوم
ادرس لینک رادیو تهران
آدرس لینک برای مشاهده لطفا کلیک کنید
مهارت های دگر خواهی اجتماعی
انتخاب مناسب در دوستی و ازدواج
دکتر جلال مرادی
مرکز روانشناسی و مشاوره راز منا
صوتی
https://t.me/razmosaver/6258
مهارت های ارتباطی
Communication skills
ارتباط مناسب در دوستی و خانواده
دکتر جلال مرادی
مرکز روانشناسی و مشاوره راز منا
صوتی
https://t.me/razmosaver/6256
چرا حرف مرا نمی فهمی؟!
مشکلات رائج ارتباطی
دکتر جلال مرادی
مرکز روانشناسی و مشاوره راز منا
صوتی
https://t.me/razmosaver/6113
افزایش کیفیت رابطه جنسی
صوتی
بخش اول: ماهیت رابطه جنسی
https://t.me/razmosaver/5238
بخش دوم: انتخاب رویکرد مناسب مشاوره یا درمان
https://t.me/razmosaver/5239
بخش سوم: درمان
https://t.me/razmosaver/5240
بخش چهارم: مشاوره و اموزش
https://t.me/razmosaver/5241
دکتر جلال مرادی
مرکز روانشناسی و مشاوره راز
چند پیشنهاد برای مراحل آشنایی پیش از ازدواج
نکته مهم: مواردی که در این مطلب ذکر می شود بعضا وابسته به فرهنگ بوده و باید افراد، آنها را با توجه به فرهنگ خود تنظیم کنند.
۱) جلسه اول آشنایی:
شاید از نظر شما برخی کارها جزیی و بی ارزش به نظر آیند اما نشان دهنده عدم احترام به طرف مقابل تان است و در دراز مدت به جدایی شما از شریک زندگی تان منجر می شود که در اینجا به برخی از آنها اشاره کرده ایم:
عدم احترام به دوستان و خانواده او
فرقی نمی کند که مخاطب شما پدر، مادر، خواهر، برادر یا حتی دوست صمیمی شریک زندگی تان باشد، در هر شرایطی بد صحبت کردن در مورد این اشخاص و بی احترامی به آنها تاثیر منفی بر طرف مقابل تان خواهد گذاشت. هر چه باشد او عمری است که با آنها زندگی کرده، بنابراین در صورت بی احترامی به این افراد، تنها شخصی که آسیب می بیند، شریک زندگ تان است.
سواد عاطفی در زندگی زناشویی
– ارتباط
– حل تعارض
– مدیریت مالی
– روابط زناشویی
دکتر جلال مرادی
مرکز روانشناسی و مشاوره راز
صوتی
https://telegram.me/razmosaver/4029
سواد مالی خانواده
سوال
https://telegram.me/razmosaver/3008
پاسخ (صوتی )
https://telegram.me/razmosaver/3009
– اعتماد،اسیب شناسی و راهکار
دکتر جلال مرادی
مرکز روانشناسی و مشاوره راز
سوال
https://telegram.me/razmosaver/3135
پاسخ
https://telegram.me/razmosaver/3137
– سواد عاطفی
– سواد ارتباطی
– ردپای ارتباط مجازی
اسیب شناسی و راهکار
دکتر جلال مرادی
مرکز روانشناسی و مشاوره راز
اهمیت رفت و امد با دوستان و بستگان
سوال
https://telegram.me/razmosaver/3095
پاسخ
https://telegram.me/razmosaver/3096
– نیاز روانی
– نیاز اجتماعی
دکتر جلال مرادی
مرکز روانشناسی و مشاوره راز
سواد مالی خانواده
سوال
https://telegram.me/razmosaver/3008
پاسخ (صوتی )
https://telegram.me/razmosaver/3009
– اعتماد،اسیب شناسی و راهکار
دکتر جلال مرادی
مرکز روانشناسی و مشاوره راز
سوال
نام : بهاره
جنسیت: زن
وضعیت تاهل: مجرد
سال تولد: ۱۳۷۹
موضوع: روانشناسی
متن سوال : سلام من دختری ۱۶ و۱۷ ساله هستم .به گفته یاطرافیانم خیلی زیبا و خوش اندامم از الان خواستگار های زیادی داشتم به لحاظ درسی همیشه در بهترین مدرسه ها با معدل ۲۰ قبول شده ام.
نمی دونم شاید مسخره باشه ولی من به پسری ۲۹ ساله علاقه مند شده ام وخیییییلی دوسش دارم باهم دیکه هم تا حالا دوس نبودیم و هیچ ارتباط تلفنی هم نداشتیم ولی چون همسایه ایم گه گداری حال همدیگرو میپرسیم و….
مادرم از طریق یکی از دوستانم متوجه شد که من به این پسر علاقه مندم و بخاطر فاصله سنی کاملا مخالف این قضیه بود درصورتی که این اقا پسر هم تحصیلات بالایی دارند وهم شغل مناسب ولی مادرم میگه که ما با اونا نمی خوریم ومسایل مادی رو پیش میکشن منبعد از این گفتو گو با مادرم کلا هم انگیزه یدرس خوندن را از دست دادم و شب هاهم نمی تونم بخوابم دچار استرس شدید شدم موهامو دونه دونه میکنمو… اصلا دوست ندارم وارد جمع بشم خواهش میکنم راهنماییم کنین من خیلی دوسش دارم و اونم همینطور
پاسخ
صوتی (لطفا کلیک کنید):
– ازدواج زود هنگام
– تفاوت نیازها
-عوارض
– راهکار
روانشناسی و مشاوره راز
صوتی
دکتر جلال مرادی
مرکز روانشناسی و مشاوره راز
https://telegram.me/razmosaver
لبخند، بوی خوش عطر، هوش و شاید هم اندامی زیبا. فکر میکنید کدامیک برای مردان جذابتر است؟ کدامیک از این خصوصیات در خانمها باعث میشود مردی شیفته زنی شده و هیچوقت او را رها نکند؟ اگر بگویم هیچکدام از اینها چه؟ شاید این خصوصیات در ابتدای کار مردی را به سمت زنی بکشانند اما برای نگه داشتن او در یک رابطه طولانیمدت و بادوام کافی نیستند.
جالب است بدانید که مردها به دنبال خصوصیاتی عمیقتر، اساسیتر و پایدارتر هستند که بنا به دلایلی زنها تصمیم میگیرند در خود نشان ندهند. حداقل در ابتدای رابطه و گاهی اوقات هم خیلی دیر این خصوصیات خود را نشان میدهند. در ادامه به هفت خصوصیت خانمها که مردان را شیفته میکند اشاره کرده و به توضیح دقیق آنها میپردازیم.
۱٫ شوخطبعی
باید بتوانید با هم دیوانهبازی کنید. کار و زندگی فوقالعاده استرسزا است! همسرتان تنها کسی است که درمقابل او باید سلاحتان را زمین بیندازید. چه خانه باشید و چه بیرون، درست وقتهایی که کسی نگاهتان نمیکند، وقت مسخره رقصیدنها، حرف زدن با صداهای عجیب و غریب و وقت این است که خودتان باشید. اگر میخواهید همسرتان احساس کند که میتواند با شما تفریح کند، شما هم نباید از تفریح کردن با او بترسید. حتی اگر از اینکه مسخره به نظر برسید نباید بترسید. از اینکه خودتان را رها کنید، از چارچوب همیشگیتان بیرون بیایید و بلند بلند بخندید نترسید.
۲٫ اعتماد به نفس
زنی که اعتماد به نفس داشته باشد ارزش خود را میداند. به خود افتخار میکند و این از حرکات و ظاهرش پیداست. او به دنبال تایید گرفتن از مردها نیست. خودش میداند که فوقالعاده است. او میداند که مردی که بتواند با او باشد فوقالعاده خوششانس است چون او این توانایی را دارد که بیشتر از هر زن دیگری او را خوشحال کند.
واقعیت این است که مردها دوست دارند فکر کنند که جایزه را بردهاند. دوست دارند احساس کنند که خوششانسترین مرد هستند. درست همانطور که دوست دارند شما به آنها افتخار کنید، او هم میخواهد به شما افتخار کند. اگر شما خودتان به خودتان اعتماد نداشته باشید و از خوب بودن خودتان مطمئن نباشید، چرا او باید چنین حسی داشته باشد؟ چه بخاطر ظاهرتان باشد، چه هوشتان، چه موفقیتهایتان، چه احترامی که دیگران به شما میگذارند، کارتان یا هر خصوصیت خوب دیگر شما، همسرتان دوست دارد به شما پز بدهد. میخواهد بداند که میتواند با اطمینان شما را به خانه پیش مادرش بیاورد و یا به دوستانش معرفی کند و یا حتی در جلسات کاری خارج از محل کار شما را با خود پیش رئیسش ببرد چون شما باعث میشوید که او خوب به نظر برسد.
۳٫ استقلال
سرتان شلوغ است، از پس کارهای خودتان برمیآیید و خودمختارید. علایق خاص خودتان را دارید، فردی جذاب هستید. برای بحثهای باکیفیت و جدی حرفهای زیادی برای گفتن دارید. برای خودتان زندگی دارید و عاشقش هستید. این خصیصه شما او را به چالش میکشد اما شما برایش یک چالش نیستید، شما بهترین نوع خودتان هستید و به او انگیزه میدهید که او هم بهترین خودش باشد. چه کارتان باشد که عاشقش هستید و چه سرگرمیهای جالب و خلاقانهای برای خودتان داشته باشید، مهم این است که به او نیازی نداشته باشید. برای اینکه خلائی در زندگیتان پر شود یا خوشحال شوید به او نیاز ندارید.
خودتان بدون او به اندازه کافی کامل و راضی هستید. بااینکه ممکن است حسابی سرتان شلوغ باشد و درگیر زندگی خودتان باشید، اما نباید برای گذاشتن قرار ملاقات با او هم زیاد سخت بگیرید. در هر حال باید علاقهتان به بودن با نامزدتان را نشان دهید. برای دیدن او باید مشتاق به نظر برسید. مردها دوست دارند حس کنند که زنها آنها را میخواهند، آن هم زنی خاص مثل شما! پس وقتی او را دیدید، حضور کامل داشته باشید. لبخند بزنید و خود جذاب و فوقالعادهتان باشید.
۴٫ قدرت
آیا وقتی دچار ضعف میشود، می توانید صاف بایستید؟ یا اینکه شما هم زودتر از او خم شده و میشکنید؟ اگر لازم باشد میتوانید از عهده مخارج خودتان برآیید؟ این قدرتها مقداری از فشار را از روی دوش او برمیدارد و باعث میشود خودش بخواهد که برای شما قوی باشد نه اینکه مجبور باشد!
آیا در ارزشها و اعتقاداتتان قوی هستید؟ یا اینکه خیلی راحت تحتتاثیر قرار میگیرید؟ کی هستید؟ به چه چیزهایی اعتقاد دارید؟ آیا سر اعتقاداتان هستید؟ آیا او میتواند به حرفهایی که میزنید اعتماد کند؟ آیا اعمال و رفتارتان مطابق با حرفهایتان هست؟ زنی که اعتقاداتی پابرجا داشته باشد، باعث امنیت مرد زندگیاش است. احساس امنیت یکی از مهمترین عناصر در ایجاد حس اعتماد در مردهاست. این حس باعث میشود بتواند دریچه دلش را به طور کامل برایتان باز کند.
۵٫ آسیبپذیری
منظورمان درمانده بودن نیست. آسیبپذیری این است که خود واقعیتان باشید. نشان دادن ضعفهایتان شاید خلاف قدرت باشد اما قدرت واقعی در توانایی شما برای نشان دادن آسیبپذیریتان نهفته است. نشان دادن شکنندگیتان، نقاط دردتان، ناامنیها و حتی آشکار کردن کارهایی که قبلاً انجام دادهاید و از آن پشیمانید، قدرت زیادی میخواهد.
به همسرتان نشان دهید که چقدر دوستش دارید. بگویید که چقدر دیوانهاش هستید. اجازه بدهید بفهمد که قبلاً هیچوقت چنین حسی را تجربه نکردهاید. آسیبپذیری احساسی شما باعث اعتماد بیشتر او نسبت به احساس شما میشود و درنتیجه موجب میشود خود او هم از نظر احساسی درمقابل شما آسیبپذیر باشد.
۶٫ زنانگی
زنانگی هم مربوط به ظاهر شماست و هم رفتارتان. زن بودن یعنی زیبایی، ظرافت، لطافت، مهربانی و قسمت شیرین وجودتان که مردها فاقد آنها هستند را در آغوش بکشید. زن باشید! پیراهنهای زیبا بپوشید، رژلب بزنید و خوشبو باشید. برای زیبا کردن ظاهرتان وقت بگذارید و از آن لذت ببرید. این کار به خودتان هم حسی فوقالعاده خواهد داد.
مهربان باشید. یکی از خصوصیات زنانگی که مردها معمولاً ندارند، میل طبیعی شما به مراقبت کردن است. البته میتوانید در عین حال آسیبپذیر بوده و به همسرتان نشان دهید که به او نیاز دارید اما میتوانید از او هم مراقبت کنید. هرچقدر هم که قوی، مردانه و مستقل باشد، همه مردها دوست دارند که کسی از آنها مراقبت کند. اینکه نشان دهید چنین توانایی دارید باعث میشود سلاح خودش را در کنار شما زمین بیندازد و در کنارتان احساس امنیت کند. وقتی مردی ضعف از خود نشان میدهد و اجازه میدهد بخش آسیبپذیر او را ببینید، به شما قدرت خواهد داد. منظور این نیست که رابطه مثل یک مسابقه یا بازی است، همه اینها برای ایجاد یک رابطه بادوام و ایجاد احساس امنیت و آرامش برای دو طرف است.
۷٫ شادی
آیا فرد شادی هستید؟ آیا از زندگیتان، کارتان، اهدافتان و وضعیتتان راضی هستید؟ یا آن فرد ناراضی هستید که مدام در حال شکایت از زندگیاش است؟ هیچ مردی قرار نیست شما را خوشحال کند. این کار مردها نیست. زنی که شاد باشد و این شادی را نشان دهد برای مردها بسیار مطلوب است چون مردها دوست دارند در پایان روز خستهکنندهای که داشتهاند شما خوشحالشان کنید. آنها دوست دارند بتوانند کنار شما جلو تلویزیون بنشینند و یا شبها که کنارتان میخوابند کاملاً شاد و راضی باشند. همسرتان میخواهد لبخند شما به او گرمای زندگی دهد و در کنار شما احساس آرامش کند.
فایل صوتی
دکتر جلال مرادی
مرکز روانشناسی و مشاوره راز
برای مشاهده بر روی نوشته کلیک کنید:
مارتین سلیگمن
مترجم: علی فیضی
رویکردی تازه درباره ازدواج پژوهی
شلی که استادیار روانشناسی در دانشگاه UCLA است درباره روانشناسی مثبت عشق و ازدواج پژوهش می کند. بسیاری از روانشناسانی که درباره این موضوع تحقیق می کنند موضوع کارشان بیشتر تعارض و ناسازگاری زوجین است. بسیاری از زوج درمانگران، با همین دیدگاه، سعی می کنند تا ازدواج های غیرقابل تحمل را به ازدواج هایی قابل تحمل تبدیل کنند. طبق معمول مساله¬ی اساسی در روانشناسی و همینطور ازدواج پژوهی این است که یکی از زوجین چگونه به انتقاد همسرش واکنش نشان می دهد؟ مساله دیگر این است که وقتی اتفاق بدی می افتد و اوضاع خراب می شود زن و شوهر چونه با آن مقابله می کنند.
شلی گیبل این فرایند را بطور برعکس انجام میدهد. او یکی از معدود افرادی است که درباره اینکه چه چیزی یک را ازدواج را به بهترین وضعیتش می رساند مطالعه می کند. پژوهش های او درسی اساسی برای همه افرادی دارد که میخواهند یک رابطه خوب-ازدواج، فرزندپروری یا دوستی- را به یک رابطه عالی تبدیل کنند.
وقتی همسر شما می گوید که در اداره ترفیع شغلی یافته یا فرزند نوجوان می گوید که نمره خوبی در امتحان گرفته است یا پدر شما می گوید که امروز دو کیلومتر پیاده روی کرده یا دوستتان به شما می گوید که مقاله اش در Psychological Review پذیرفته شده است؛ سوال شلی گیبل این است که شما چگونه واکنش نشان می دهید؟ شلی واکنش های احتمالی را به چهار طبقه تقسیم کرده است:
• شما با شور و شوق واکنش نشان میدهید (فعال و سازنده): “این بهترین خبری است که این هفته شنیده ام و این فقط شروع موفقیت های بزرگی است که به دست می آوری.”
• ایا شما به مشکلات یا مضرات احتمالی اتفاق خوب اشاره می کنید؟ (فعال-مخرب) “این موفقیت مسئولیت های اضافی برای تو به وجود می آورد. مطمئنی که میتوانی این مشئولیت های جدید را به خوبی مدیریت کنی؟”
• ایا شما واکنش کلامی کمی نشان می دهید، اما خوشحالی خودتان را از این خبر خوب بیان می کنید؟ (منفعل-سازنده) “چه خبر خوبی عزیزم”
• ایا با بی علاقگی واکنش نشان میدهید (منفعل-مخرب) “خبرداری امروز میخواهد باران ببارد؟”
پژوهش های شلی نشان میدهد که طبقه اول واکنش ها بهترین و مفیدترین نوع واکنش و مولفه اساسی یکی رابطه قدرتمند است.
همسر، فرزند یا دوست خوب شما واکنش های معمول شما به خبرهای خوب آنها را چگونه طبقه بندی می کنند؟
فعال/سازنده
همسر من با شور و اشتیاق به موفقیت ها و خوش شانسی های من واکنش نشان می دهد.
بعضی وقتها حس می کنم همسرم نسبت به موفقیت من بیشتر از من شاد و هیجان زده است.
همسر من اغلب اوقات درباره اتفاقات خوبی که برای می افتد سوالهای زیادی می پرسد و توجهی واقعی به جزئیات آن ماجراها دارد.
منفعل/سازنده
همسرم درباره موفقیت یا خوش شانسی من خیلی هیجان زده نمی شود اما برای من خوشحال می شود.
همسر من معمولا بی سروصدا حمایت خودش را از موفقیت من نشان میدهد.
همسر من زیاد حرف نمی زند اما میدانم که او خوشحال است.
فعال/مخرب
همسر من معمولا اسکالی در موفقیت من پیدا می کند.
همسرم اغلب خاطرنشان می کند که اکثر اتفاقات خوب جنبه های بدی هم دارند.
او مضرات آن اتفاق خوب را پیدا می کند و می گوید.
منفعل/مخرب
بعضی اوقات متعجب می شوم که موفقیت های من اهمیت چندانی برای او ندارد.
همسر من توجه چندانی به من ندارد
همسرم نسبت به موفقیت های من اغلب بی علاقه به نظر می رسد.
فعال/سازنده بودن ارزشش را دارد
پیامدهای فعال سازنده بودن در مقایسه با انواع دیگر واکنش ها مهم و اساسی است. زوج هایی که گزارش می دهند همسری فعال/سازنده دارند عاشق ترند، تعهد بیشتری به هم دارند و همچنین رضایت زناشویی بالاتری دارند.
منبع:
http://www.authentichappiness.sas.upenn.edu/newsletter.aspx?id=48
نیازهای اساسی عاشقانه زن و مرد
نیاز های اساسی زن :
۱- علاقه ۲- درک ۳- احترام ۴- عشق ورزی ۵- اعتبار ۶- اطمینان خاطر
نیازهای اساسی مرد:
۱- اعتماد ۲- پذیرش ( باور داشتن ) ۳- قدردانی ۴- تحسین ۵- تایید ۶- تشویق
این بدان معنا نیست که هر کدام از زن و مرد به نیازهای اساسی دیگری نیاز ندارند. بلکه منظور این است که شخص ، پیش از آنکه بتواند از انواع دیگر عشق بهره مند شود باید یکی از نیازهای اساسی اش بر آورده گردد.
چگونه این نیازها را برآورده کنیم:
۱- زن به علاقه و مرد به اعتماد نیاز دارد
وقتی مرد به احساسات همسرش ابراز علاقه نشان می دهد ، زن احساس می کند که شوهرش به او علاقه مند است و به او توجه دارد و مرد توانسته نیاز اساسی همسرش را بر آورده سازد . زن نیز اگر به گونه ای به شوهرش بنگرد که او را باور دارد ، مرد احساس می کند که همسرش به او اعتماد دارد و همین باور مثبت ، نخستین نیاز اساسی عاشقانه مرد را بر آورده می سازد و به خودی خود مرد نیز توجه بیشتری به احساسات و نیازهای همسرش می نماید.
۲- زن نیازمند درک و مرد نیازمند پذیرش است
وقتی مرد بدون داوری و از روی همدلی به ابراز احساسات همسرش گوش می دهد زن حس میکند که او به حرفهایش توجه و او را درک میکند . مفهوم درک کردن این نیست که با افکار و احساسات شخص تا حال حاضر آشنا باشیم بلکه مفهوم درک کردن از آنچه می شنویم و آنچه در جریان گفتگو و ارتباط ، ارزش پیدا میکند به دست می آید.
هر چه بیشتر زن احساس کند که شوهرش به حرفهای او گوش میدهد و او را درک می کند آسانتر میتواند شوهرش را بپذیرد و باور داشته باشد . مفهوم باور داشتن و پذیرش به این معناست که زن ، شوهرش را به گونه ای صمیمانه بپذیرد و از او استقبال کند و به این معنا نیست که زن فکر کند شوهرش از هر جهت کامل و بی عیب است بلکه حاکی از آن است که زن تلاش نمی کند شوهرش را اصلاح نماید . او به شوهرش اعتماد می کند که خودش در پی اصلاح خویش باشد در نتیجه مرد هم بهتر او را درک میکند
۳- زن به احترام و مرد به تقدیر نیاز دارد
وقتی مرد نشان میدهد که حقوق و خواسته ها و نیازهای زن در اولویت قرار دارد در واقع به همسرش احترام گذاشته است . تقدیم یک شاخه گل و به یاد داشتن سالگرد تولد یا ازدواج ، ازجمله جنبه های عینی احترام گذاشتن است که برای بر آورده ساختن سومین نیاز اساسی زن بسیار ضروری است و در نتیجه به راحتی از شوهرش تقدیر می کند و یکی از نیازهای اساسی مرد را بر طرف میکند و وقتی مرد مورد تقدیر قرار میگیرد احساس می کند که تلاشهای او بی فایده نبوده است و دلگرم می شود تا بیشتر تلاش کند و خود به خود انگیزه پیدا می کند تا به همسرش بیشتر احترام بگذارد
۴- زن به عشق ورزی و مرد به تحسین نیاز دارد
وقتی مرد به نیازهای همسرش اولویت می دهد و خود را متعهد می سازد تا از همسرش حمایت کند و نیازهای او را بر آورده سازد در واقع چهارمین نیاز اساسی همسرش از این طریق تامین می شود و وقتی زن دریابد که شوهرش دیوانه وار او را دوست دارد و تنها به او می اندیشد احساس بالندگی می کند و باعث می شود که به راحتی به تحسین و ستایش شوهرش بپردازد . مرد زمانی احساس ستایش میکند که همسرش از ویژگی های منحصر به فرد یا استعداد های او به وجد آید مثل شوخ طبعی ، مقاومت ، صداقت ، مهربانی ، عاقل بودن و …
۵- زن خواهای کسب اعتبار و مرد نیازمند تایید است
وقتی مرد مخالفتی با احساسات و خواسته های همسرش ندارد و در عوض ، آنها را تایید میکند و میپذیرد ( البته در مورد احساسات و خواسته هاس شرعی و منطقی و دور از گناه ) همسرش احساس میکند مورد محبت قرار گرفته و پنجمین نیاز اساسی او بر آورده می شود و وقتی مرد می فهمد که چگونه به همسرش ثابت کند که نظر او را محترم می شمارد در واقع اطمینان خاطر پیدا میکند که همسرش با او موافق است و از این طریق نیاز مرد براورده میشود . هر مردی دوست دارد که در نزد همسرش یک قهرمان باشد
۶- زن به اطمینان خاطر و مرد به تشویق نیاز دارد
وقتی مردبارها به همسرش نشان میدهد که به او توجه دارد و او را درک کرده ، احترام میگذارد و به او اعتبار می بخشد و محبت میکند همسرش اطمینان خاطر پیدا میکند و نیازش برآورده می شود و احساس میکند که شوهرش همچنان او را دوست دارد و دوستی او لحظه ای نیست . مرد برای اینکه ششمین نیاز اساسی عاشقانه همسرش را براورده سازد بایستی به او بارها و بارها اطمینان خاطر دهد و به همین شکل ، زن نیز باید با تشویق کردن همسرش نیاز اساسی او را براورده سازد . زن باید با اطمینان به تواناییها و قابلیتهای همسرش و تشویق او ، احساساتی چون امیدواری و شجاعت را به وی منتقل کند . مرد وقتی مورد تشویق قرار بگیرد انگیزه پیدا میکند تا اطمینان خاطر عاشقانه ای را که همسرش نیازمندآن است به او ببخشد
دکتر جلال مرادی
اگر در زندگی زناشویی این۱۸ گزینه را انجام دهید مطمئن باشید که شما بهترین همسر خواهید بود.
۱- صبور باشیم؛ اگر رفتار همسرمان را خوشایند نمیدانیم بهتر است با حوصله و تأمل و در شرایط مناسب او را از چگونگی رفتارش آگاه کنیم. تقویت رفتارهای مطلوب و نادیده گرفتن رفتارهای نامطلوب.
۲- منطقی رفتار کنیم؛ مسایل را منطقی و درست بررسی کنیم و به جای منافع شخصی، مصالح زندگی مشترک را در نظر بگیریم و بیطرفانه قضاوت کنیم. البته سعی نکنید سر هر موضوعی میزگرد تشکیل بدهید برخی اوقات نیازی نیست برخی رفتارها را موشکافی کنید.
۳- کم توقع باشیم؛ از همسرمان آنقدر انتظار داشته باشیم که بتواند به انتظارات پاسخ دهد. به این معنی که برای براورده کردن انها به همسرتان زمان بدهید.
۴مثبتنگر باشیم؛ به رفتارهای خوب همسرمان بیشتر بیندیشیم و جنبههای خوب زندگی را فراموش نکنیم.
۵-شنونده ی خوبی باشیم؛ هنگامی که همسرمان با ما صحبت میکند حتیالامکان به چشمان او نگاه کنیم و یا با اشاره و سرتکان دادن نشان دهیم که به حرفهای او توجه داریم. صحبت هایتان کوتاه و مشخص باشد.
۶- به شخصیت همسرمان احترام بگذاریم و حرمت یکدیگر را نزد خانواده و دوستان و … حفظ کنیم. تحت هر شرایطی این قانون را رعایت کنید.
۷- با یکدیگر مهربان باشیم؛ همسرمان را جزئی از وجود خود بدانیم، محسناتش را بازگو کنیم، برایش خوبی بخواهیم و در راه کمک به همسرمان تمام تلاش خود را به کار ببریم. با مهربانی میتوانیم مالک قلبهای یکدیگر باشیم و رابطه ی گرم و صمیمی بر قرار کنیم.
۸- به نیازهای همسر توجه کنیم؛ رفتار دلنشین و توأم با متانت موجب میشود خواستههای خود را به راحتی بیان کند.
۹- قدرشناس باشیم؛ از همسرمان به خاطر انجام وظایف، مسوولیتها و همکاریهایش قدردانی کنیم برای ابراز سپاسگزاری و تشکر به کلمههای خاصی نیازمند نیستیم!
۱۰- الگوی خوبی باشیم؛ طوری رفتار کنیم که الگوی رفتاری مناسبی برای همسر و فرزندان خود باشیم.
۱۱- خود را به جای همسرمان بگذاریم؛ دنیا را از دریچه ی نگاه او ببینیم و از خود بپرسیم : «اگر من جای او بودم چه میکردم؟»
۱۲- به خواستهها و افکار یکدیگر احترام بگذاریم؛ فراموش نکنیم که ازدواج پیمان همکاری و تشریک مساعی است.
۱۳- با جملات زیبا از همسر خود دلجویی کنیم؛ یک جمله ی شورانگیز میتواند طوفانی از خشم وغضب و نفرت را خاموش کند و بنای زندگی را از خطرات گوناگون دور سازد.
۱۴- به همسر خود بگوییم که من به خاطر عشق به تو همه ی سختیهای زندگیمان را میپذیرم چنین جملاتی باعث دلگرمی او میشود.
۱۵- سختیها و مشکلات محیط کار را در حد ضرورت با همسرمان در میان بگذاریم؛ هم فکری بار مشکلات را سبکتر مینماید. البته توجه داشته باشید که بازگو کردن موجب نگرانی طرف مقابل نشود.
۱۶- فرمان ندهیم؛ نباید خانه را به پادگان تبدیل کنیم، متوجه باشیم که خانه کانون عشق و محبت است نه محل یکه تازی و خشونت.
۱۷- روی نقاط ضعف همسر خود انگشت نگذاریم؛ هر فردی ممکن است در موارد مختلف دچار ضعف باشد آشکار کردن و بزرگ جلوهدادن این نقاط ضعف موجب ایجاد کدورت میشود. هرگز نباید از نقطه ضعفها به عنوان اسلحهای برای سکوت یا شکست دادن همسر استفاده کنیم.
۱۸- مقابله به مثل نکنیم؛ از رفتارهای تلافی جویانه بپرهیزیم و سعی کنیم به جای مقابله به مثل، رفتار مناسب را به او یادآوری نماییم.
دکتر جلال مرادی
بخش اول
بخش دوم
بخش سوم
بخش چهارم
بخش پنجم
بخش ششم
مهارت حل تعارض( آشنایی با تعارضات در خانواده و نحوه کاهش آن) – تصویری
بخش اول
بخش دوم
بخش سوم
بخش چهارم
بخش پنجم
بخش ششم
بخش هفتم
بخش اول
بخش دوم
بخش سوم
بخش چهارم
بخش پنجم
بخش ششم
بخش هفتم
بخش اول
بخش دوم
بخش سوم
بخش چهارم
بخش پنجم
بخش اول
بخش دوم
بخش سوم
بخش چهارم
بخش پنجم
بخش ششم
بخش هفتم
مهارت حل تعارض( آشنایی با تعارضات در خانواده و نحوه کاهش آن) – تصویری
بخش اول
بخش دوم
بخش سوم
بخش چهارم
بخش پنجم
بخش ششم
بخش هفتم
موضوعات شخصیتی (تفاوت های فردی و نقش آن در روابط زناشویی و تحکیم خانواده)- تصویری
بخش اول
بخش دوم
بخش سوم
بخش چهارم
بخش پنجم
اوقات فراغت(نقش اوقات فراغت در زندگی زناشویی و تحکیم خانواده)
بخش اول
بخش دوم
بخش سوم
بخش چهارم
بخش پنجم
مهارت اول: موضوعات شخصیتی[1]
سخنرانی: بررسی ابعاد شخصیتی
بحث گروهی
تکنیک به همراه مثال
تکلیف
سخنرانی: بررسی ابعاد شخصیت
شخصیت یعنی «مجموعهای از رفتار و شیوههای تفکر شخص درزندگی روزمره که با ویژگی های بی همتا بودن، ثبات (پایداری) و قابلیت پیشبینی» مشخص میشود. از این تعریف چندین نکته قابل استنباط است.
بی همتایی و تفاوت: شخصیت یک فرد بیهمتاست و در عین بعضی مشابهتها، هیچ دو شخصیت یکسان و همسان وجود ندارد.
ثبات داشتن (پایداری): اگر چه افراد در شرایط و محیط هایگوناگون در ظاهر رفتار متضاد و مختلفی دارند، ولی در طول زمان (مثلاً چندیندهه) رفتار و واکنش و هم چنین شیوه تفکر آنها دارای یک در ثبات نسبی دائمیاست.
قابلیت پیش بینی: با توجه کردن و مطالعه رفتار و نوعتفکر اشخاص میتوان سبک رفتاری و تفکری افراد را با احتمال زیاد پیش بینیکرد. قابلیت پیش بینی رفتار با «ثبات در رفتار» رابطه متقابل دارد.
بحث گروهی:
با توجه به ملاک های نام برده اشخاص به طور کلی دارای شخصیت متمایزی نسبت به دیگران هستند. البته این موضوع دلیل نمی شود تا افراد نتوانند شناخت کافی از هم پیدا کنند. برای مثال هر خانواده در شرف تشکیل به اندازه ای سعی در شناخت همسر خود دارد و بر مبنای آن اقدام به شناخت می کند:
در این جا سعی کنید ویژگی های شخصیتی خود و همسرتان را به صورت خلاصه توصیف نمایید:
(در این بخش هر فرد می تواند آن چه را که شناخت از خود و همسرش است بیان نماید و ویژگی های رفتاری مثبت و منفی را توصیف نماید)
تکنیک: ویژگی های شخصیت سالم
طبق ديدگاه آلپورت شخصيت بالغ داراى صفات و ويژگى هاى ذيل است؛ ويژگى هايى كه به عقيده آلپورت كاملاً با هم مرتبط هستند:
1. بسط و گسترش خويشتن[2]
طبيعى است كه هر انسانى خود را دوست دارد و از خويش مراقبت مى كند. وى مسائل و موضوعات خود را مهم به حساب مى آورد، به اندازه توان خود كار مى كند تا هم از خودش مراقبت كند و هم به رفاه و راحتى برسد. بسط خويشتن اشاره دارد به اين كه درگيرى و مشغوليت فرد در موضوعاتى است كه بيرون از «خود» وجود دارند. چنين فردى خالصانه و صادقانه با موضوعى كه خارج از خويشتن خويش است، مشغول شده، مقدارى از نيرو و وقت خود را صرف آن مى كند. آلپورت چنين چيزى را «درگيرى اصيل و صادقانه» مى نامد.
2. ارتباط گرم و صميمى خود با ديگران[3]
به عقيده آلپورت، فرد سالم و كامل قادر است به صورت صميمانه با ديگران نیز ارتباط برقرار كند. وى ارتباط با ديگران را به دو نوع تقسيم مى كند:
الف ـ نزديكى، صميميت و عشق به ديگران[4];
ب ـ همدردى، دل سوزى و درك موفقيت ديگران[5].
الف ـ صمیمیت، عشق و محبتى است كه فرد نسبت به نزديكان و خويشاوندان خود از قبيل پدر و مادر، فرزند، همسر و يا دوست صميمى دارد. فرد سالم به شيوه اى حقيقى و بى ريا با ديگران ارتباط برقرار مى كند و به صورت واقعى به آنان عشق می ورزد. وى، هم به فكر رفاه و سعادت خويش است و هم به فكر رفاه و سعادت كسانى كه با آن ها در ارتباط است. عشق و محبتى كه به وسيله يك شخص كامل و سالم ابراز مى شود به صورت خالصانه و آزادانه و بدون هيچ گونه شرط و شروط و توقّعاتى مى باشد.
ب ـ همدردی و درك موفقيت ديگران، شامل درك موقعيت اساسى انسان است و به معناى احساس قرابت و نزديكى با تمام افراد مى باشد. فرد كامل و سالم ضعف ها و قوّت ها، شادى ها و غم ها، فرازها و نشيب هاى خود و ديگران را درك مى كند. او مى داند كه هم خودش و هم ديگران در زندگى با موفقيت ها و شكست هايى روبه رو خواهند شد.
3. امنيت روانى[6] (آرامش درونى)
آلپورت معتقد است كه فرد بالغ از لحاظ روانى و درونى ايمن و آرام است. وى عواطف خود را قبول داشته، به خوبى از عهده آن ها برمى آيد؛ به اين معنى كه وى عواطف خود را تجربه نموده، هدايت كرده، و آن ها را تحت اراده خودش به نمايش گذاشته، آن ها را ابراز مى نمايد. او با عواطف خود در جنگ و كشمكش نيست. هيچ گاه عواطفش بر او حاكم نمى شوند و از مهار او به در نمى روند. چنين فردى تمام جنبه هاى خودش، ضعف ها و قوّت هايش را مى پذيرد. وى نه به دليل شكست هايش مأيوس و زمينگير مى شود و نه به نقاط مثبت خويش مغرور مى گردد.
4. هوش كاركردى[7]
اين ويژگى به ميزان هوش و استعدادى اشاره دارد كه به فرد اجازه مى دهد قادر باشد در زندگى به وظايف خودش خوب عمل كند. به عقيده آلپورت، مهم نيست كه يك انسان از چه سطحى از هوش برخوردار باشد، بلكه مهم اين است كه چگونه بتواند از هوش خود استفاده نمايد و آن را به كار بگيرد. طبق ديدگاه آلپورت، يكى از كاركردهاى عمده هوش، حل مسائل روزمره زندگى است. وى معتقد است: براى اين كه هوش از كاركرد خوبى برخوردار باشد دو چيز لازم است: يكى درك درست واقعيت و شناخت موقعيت و ديگرى داشتن ذهنى شفّاف و روشن.
5. آگاهى از خود[8] (بصيرت به خود)
به عقيده آلپورت، فرد بالغ داراى يك فهم واقع بينانه از خود مى باشد. او قادر است خود را همان جور كه هست، ببيند؛ هم نقاط خوب و هم نقاط بد خودش را.
آلپورت بيان مى دارد كه آگاهی از خود، ارتباطى است بين آن چه فرد واقعاً هست و آنچه فكر مى كند مى تواند باشد (ارتباط بين خودِ واقعى و خودِ آرمانى.)
به عقيده آلپورت، شخصى كه به خود بصيرت دارد، معمولاً با ديگر افراد ارتباطات بهترى دارد. وى ارتباطات واقع ترى را با ديگران برقرار مى كند و از طريق همين توانايى، بر ايجاد ارتباط واقعى تر، مى تواند ارزيابى واقعى ترى از خود و ديگران داشته باشد. چنين شخصى در زندگى و مسائل مربوط به آن، صددرصد خشك و جدّى و غيرقابل انعطاف نيست، بلكه گاهى با حوصله و شوخ طبعى از كنار مسائل آن مى گذرد. چنين فردى هرگز ديگران را به مسخره نمى گيرد و آنان را ضايع نمى كند.
6. وحدت و يكپارچگى شخصيت[9]
آخرين و مهم ترين معيار ويژگى يك شخصيت سالم و كامل وحدت و يكپارچگى شخصيت در زندگى است. براى فهم نظر آلپورت در مورد اصطلاح یکپارچگی شخصیت، فهم مفهوم و مراد وى از شخصيت لازم به نظر مى رسد.
طبق ديدگاه آلپورت، شخصيت يك نظام واحد روانى ـ جسمانى است كه فرد از طريق آن، با دنياى خويش در تعامل و ارتباط است. طبق اين تعريف، شخصيت يك نظام كلى است كه از دو زيرنظام روان شناختى و جسمانى تشكيل شده است. مثل هر نظام ديگر، نظام شخصيت نيز به شيوه اى واحد و متحد كار مى كند. بنابراين، اين زيرنظام ها بايد در يك نظم و هماهنگى خاصى كار كنند تا نظام شخصيت بتواند عمل كند. عملكرد شخصيت تعامل با دنياى اطراف است براى ارضاى نيازها و رسيدن به اهداف. به عقيده آلپورت، براى اين كه شخصيت بتواند به يك شيوه واحد عمل كند، نيازمند وحدت و يكپارچگى است.
تکلیف:
گروه یا خانواده باید سعی کند ابعاد مختلف و تکالیف خود را مرور و بررفتار خود آگاهی و تسلط داشته باشند.
مهارت دوم: ارتباط زناشویی
ارتباط زناشویی[1] : این مقیاس به احساسات، اعتقادات و نگرش های شخص، نسبت به نقش ارتباط در تداوم زناشویی مربوط می شود.
مرور تکالیف قبلی
سخنرانی: عوامل موثر بر ارتباط زناشویی
بحث گروهی
تکنیک
تکلیف
مرور تکالیف قبلی
مهارت و تکلیف ارائه شده در جلسه قبلی به صورت خلاصه تشریح و بازنگری شود.
سخنرانی: عوامل موثر بر ارتباط زناشویی
از جمله انواع ارتباطات بین انسان ها، ارتباط با جنس متفاوت ( مرد با زن) است که علاوه بر تداوم نسل و کمال گرایی ، حس ماندگاری و جاودان بودن از طریق اولاد، می توان در برطرف نمودن نیازهای عاطفی طرف مقابل تاثیر به سزایی داشته باشد.
متداول ترین نوع ارتباط در جوامع بشری از طریق ازدواج رسمی و محدودی از نوع دیگر است که می توان هم خوابگاهی، همجنس گرایی و… را نام برد.
برای رسیدن به یک زوج مناسب و نیز تداوم ارتباط، معیارهای را باید رعایت نمود. اگرچه، ساده به نظر می رسند ولی می تواند در شروع ارتباط و تداوم زندگی مشترک تاثیر گذار باشند. البته بروز تعارض در روابط انسان ها با یکدیگر اجتناب ناپذیر است؛ یعنی بحث، جدل و مشاجره در تمام رابطه ها بروز پیدا می کند (اومبل، 1969) ولی نتایج تحقیقات نشان داده است که مهارت های زندگی در تداوم ارتباط تاثیر معنی داری دارد.( مرادی، شنایی و معنوی، 1385) و نیز آموزش این مهارت ها در افزایش کارآمدی و تداوم ارتباط موثر و زندگی مشترک اهمیت به سزایی دارد.( طهرانی، 1384) و نیز دانشمندان به اهمیت آموزش در یادگیری مهارت های اجتماعی تاکید کرده اند.( ساروخانی، 1386)
از جمله مواردی که فرد باید در شروع ارتباط به آنها اهمیت دهد می توان: داشتن اعتماد به نفس، سعی در شناخت طرف مقابل، حفظ آرامش و خونسردی در رابطه و صداقت را نام برد.
در حین زندگی نیز مواردی وجود دارد که شاید بی اهمیت یا کم اهمیت جلوه نماید و خانواده ها درباره آن به تحقیق نپردازند ولی وجود این معیارها و رعایت آنها می تواند، تضمین کننده زندگی مشترک باشد.
زندگی مشترک یک فرایندی است که جنبه های فردی، ارتباطی، فرهنگی، اقتصـادی و اعتقـادی را در بر می گیرد. افرد برای شروع زندگی باید به حداقل آنها توجه داشته باشند تا در طول زندگی با مشکل مواجه نشوند.
در زمینه ارتباط زناشویی بحث های فراوانی وجود دارد که در این مبحث به آنها خواهیم پرداخت. از جمله موارد می توان به اعتقادی و فرهنگی که در آن ازدواج صورت می گیرد باید دانست که جایگاه خانواده و اعتقاد افراد جامعه نسبت به ازدواج چیست؟ و این که هر کسی چه مسئولیتی در قبال همسر خود دارد .
احساسات شما نسبت به همسرتان می تواند شکل زندگی و چارچوب کلی آن را شکل دهد که در این جا از طریق گفتگو به بررسی احساسات، اعتقادات و نگرش های شما نسبت به همسرتان می پردازیم.
بحث گروهی
به صورت کلی احساس خود را نسبت به ازدواج صورت گرفته و نگرش خود را به این موضوع بیان کنید.
البته سعی کنید از باورهای و اعتقادات، موانع و مزایایی این ارتباط و نگرشتان نسبت به این موضوع به طور خلاصه صحبت کنید.
تکنیک:
1- مهارت برقراري رابطهي موثر
آيا تا بهحال فكر كردهايد كه چرا با ديگران ارتباط برقرار ميكنيم؟
همه ما از اطرافيان خود انتظار داريم در هنگام بروز مشكلات به ما كمك كنند. ما دوست داريم ديگران در خوشيها و نگراني هايمان شريك شده و ما در مسير رشد و كمال ياري دهند. ارتباط موثر موجب شكوفايي انسان ميشود. ما با ايجاد ارتباط هويت خود را پيدا كرده، پيوندهاي خود را عميقتر ساخته و مشكلات را رفع ميكنيم.
ارتباطات، نيازهاي اوليه ي ، امنيت و آرامش را برطرف ميكند زيرا ما نياز به معاشرت با ديگران و پذيرش و تاييد آنها داريم . نقطهي مقابل آن نياز ، تنهايي است كه احساس دردناكي است. ارتباط از ابزارهايي است كه به كمك آن ميتوانيم بفهميم چه كسي هستيم و چه كسي ميتوانيم باشيم؟ ما نظر و برداشت ديگران در مورد خويش را جويا شده و اين فرايند نگريستن به خود از دريچهي چشم ديگران تا ابد ادامه دارد.از طريق ارتباط ، پيامهاي خود را به ديگران منتقل ميكنيم و پيامهاي آن را دريافت ميكنيم.
اصول ارتباطي
· ما نيازمند برقراري ارتباط هستيم. هرگاه افراد دور هم جمع شوند با يكديگر ارتباط برقرار ميكنند؛ زيرا آنچه انجام داده و ميگوييم و انجام نداده و نميگوييم توسط ديگران تفسير ميشود.ما پيوسته با ديگران ارتباط داريم، چه قصد ارتباط داشته باشيم و چه نداشته باشيم.
· ارسال و دريافت پيام داريم زيرا كلماتي كه برزبان ميآوريم، بيشتر از آنچه تصور ميكنيم حاوي پيام هستند. حجم و آهنگ صدا ، نوع نگاه كردن ، وضعيت ايستادن و … همگي به شنونده كمك ميكنند تا كلمات ما را تفسير كنند و پيام آن را دريابند.
· ارتباط در واقع همان پيامي است كه دريافت ميشود نه آن پيامي كه ارسال شده است.بسيار اتفاق افتاده است كه يك پيام به آساني مغاير با منظور ما دريافت ميشود.به بياني ديگر، صرفاً حسن نيت ما در ارسال پيام كافي نيست، بلكه عملكرد و بيان ما بايد نيت خير خواهانهمان را منتقل كند.
· آغاز پيام، نحوهي ارتباط را تعيين ميكند. تنها، چند كلمه اول صحبت ما ميتواند باعث ايجاد نوعي بياعتنايي، عدم توجه، عصبانيت، حالت تدافعي و عدم پذيرش توسط مخاطبانمان گردد. پس قسمتي از موقعيت هر نوع پيام به نحوهي آغاز آن پيام بستگي دارد.
· ما بايد همان گونه كه پيامها را دريافت ميكنيم، آنها را ارسال نماييم. يك ارتباط موفق داراي دو عنصر اساسي است. دادن اطلاعات مفيد و گرفتن اطلاعات مفيد. ما ميخواهيم نظر خود را به وضوح و خيلي روشن براي ديگران بيان كنيم، اگر همهي كارمان فقط اين باشد در اينصورت هيچگونه ارتباطي برقرار نميشود.
· براي ايجاد يك رابطهي موفق بايد نظرات ديگران را نيز به وضوح دريافت كرده نقطه نظرات طرف مقابل رابشنويم و درك كنيم.
موانع برقراري ارتباطي
در درون و برون موانعي وجود دارد كه باعث محدود كردن ارتباطات ما و ارتباطات صحيح را مختل ميسازند. علاوه براين تفاوتهاي فرهنگي، قومي، نژادي، خانوادگي نيز از جمله سدهاي ارتباطي هستند.
موانع دروني يا ذهني زماني به وجود ميآيد كه نتوانيم واقعيتهاي بيروني را به همان شكلي كه اتفاق ميافتد درك كنيم.
هرچه باورها و عقايد و به طور كلي ساختارهاي ذهني ما منعطف تر باشد و بتواند به طور مناسب با شرايط و موقعيتها تغيير كند به همان ميزان احتمال درك واقعي رويدادها بيشتر شده، امكان خطاهاي شناختي نيز كمتر خواهد شد.
بنابراين هر وقت احساس كرديد كه با يك شخص حقيقي حرف نميزنيد بلكه با تصويري كه از او در ذهنتان ساختهايد در حال گفت و شنود هستيد. چند لحظه درنگ كنيد و بيانديشيد كه چه عقيدهاي در ذهن شما حاكم است؟ آن گاه به ارزيابي و پالايش پندارهاي غلط بپردازيد، ايدههاي نادرست را حذف كرده و به جاي آن اعتلاي برخواسته از منطق و تجربه را بنشانيد. پس بكوشيد كه مردم و امور گوناگون را همان طور كه هستند، مشاهده كنيد.
ساير موانع ارتباطي عبارتند از:
ارزيابي شتاب زده، نتيجه گيري عجولانه، پيشداوري ، تفكرقالبي و كليشهاي ، تعصب، افكار خشك، بزرگنمايي، تعميم.
(اين مهارت به فرد كمك ميكند تا بتواند نظرها ، عقايد، خواستهها ، نيازها و هيجانهاي خود را ابراز و به هنگام نياز از ديگران درخواست كمك و راهنمايي نمايد.
مهارت تقاضاي كمك و راهنمايي گرفتن از ديگران در مواقع ضروري از عوامل مهم يك رابطهي سالم است).
2- مهارت روابط بين فردي
يكي از نشانههاي سلامت رواني، وجود روابط سالم بين فردي است. روابط گرم و صميمي با انسانهاي ديگر منبع اعتماد ، راحتي و آسايش هر كدام از ماست. حمايت اجتماعي در واقع پيوندهاي اجتماعي ميان افراد است كه باعث ايجاد امنيت، آرامش، اهميت و احترام در افراد ميشود. براي بهرهگيري از اين شبكه ارتباطي بايد برخي مهارت ها را آموخت. مهارتهايي كه به ايجاد روابط بهتر ما با ديگران كمك ميكند. در چنين فضايي افراد بر اين باورند كه تنها نيستند و متعلق به گروهي از انسانها ميباشند كه در مواقع ضروري ميتوان از آنها كمك گرفت.
مهارت ارتباطات اجتماعي سه دستهاند:
1- مهارتهاي اصلي ارتباط با ديگران: كلامي و غير كلامي
الف) مهارتهاي كلامي: بيان افكار، احساسات ، خواستهها و آنچه در ذهن ما ميگذرد به مخاطب خود و متقابلاً شناخت افكار و خواستههاي آنها را شامل ميشود براي دستيابي به مهارت كلامي بايد بر مهارتهاي زيربنايي آن تسلط يافت:
مهارت گوش دادن: براي كسب اطلاعات خوب و سودمند، كيفيت گوش كردن مهم ميباشد. تنهـا شنيدن سخنان ديگران كافي نيست. سوالاتي كه مطرح ميكنيم، حالات و حركات ما، همگي در دقيق گوش كردن موثر است. دقيق گوش كردن را بايد آموخت. نكاتي مانند توجه كردن، صبور بودن، خلاصهكردن سخنان گوينده، تفسير گفتههاي او و پاسخهاي مناسب دادن را بايد رعايت كرد.
مهارت صحبت كردن: ما از طريق صحبت كردن ميتوانيم افكار، علايق، احساسات و خواستههاي خود را براي ديگران بيان كنيم. تنها صحبت كردن مهم نيست، بلكه چگونه صحبت كردن اهميت دارد. براي خوب صحبت كردن رعايت نكات زير ضروري است:
3- وقتي با ديگران صحبت ميكنيد بايد حتماً به آنها نگاه كنيد و ارتباط چشمي برقرار سازيد . خجالت كشيدن نبايد مانعي براي اين ارتباط باشد.
4- براي اينكه ديگران بتوانند به راحتي به حرفهاي ما گوش دهند بايد با تن صداي مناسبي صحبت كنيم.
5- هنگام صحبت كردن متكم وحده نبوده و اجازه صحبت به ديگران بدهيم.
6- دقيقاً پيرامون يك موضوع خاص صحبت كنيم نه اينكه هر موضوعي كه به ذهن ما رسيد را بيان كنيم.
كلمات
كلمات در پيامي كه به ديگري منتقل ميكنيد، تاثير مثبت فراواني دارند. ممكن است به صورت دستوري و آمرانه، گفتگو را به بحث بكشانند. ميتوان جملاتي را برگزيد كه بدون پيش داوري و غير مغرضانه باشد. بيان كلماتي دلپذير و مناسب موجب ميشود كه فرد با متانت گوش فرا داده، حقايق را جمع بندي كرده و به فكر حل مساله باشد. در حالي كه كلمات مغرضانه اغلب خشم فرد ديگر را برانگيخته و او را به جبهه گيري دعوت كند. كلمات را دقيق و روان انتخاب كنيد، به طوري كه كلمات كوتاه، صحيح، پرمحتوا، صريح و مودبانه بوده و مفهوم بيانات خود را به حدس و گمان فرد ديگر واگذار نكنيد. اگر احساس ميكنيدمنظور شما را متوجه نشدهاند با دقت به توصيف مطالب خود بپردازيد.
ب) مهارتهاي غير كلامي: بخش اعظم تاثيرات ارتباطي از پيامهاي غير كلامي است.
لحن بيان، وضعيت بدن، ميزان ارتباط چشمي كه به آن زبان بدن گفته ميشود نقش بسيار مهمي در ارتباطات دارند و استفادهِ صحيح از زبان بدن يك مهارت محسوب ميشود اين مهارت خود به دو دستهي صوتي و غير صوتي تقسيم ميشود.
مهارت هاي غير كلامي عملكرد مطلوب )
زبان بدن اساس عملكرد شخصي است از هنگامي كه به اين نكته واقف شده ايم و ارتباط مهم بين جسم و ذهن پيدا شده است زمان زيادي نمي گذرد؛ زيرا شيوه اي كه به كمك آن شما از ارتباط غير كلامي استفاده مي كنيد نحوه برخورد تان با مسائل در هر حوزه اي از زندگي تان را منعكس مي سازد
و بر آن تأثير مي گذارد .
درك زبان بدنتان به شما امكان مي دهد از واكنش هاي عاطفي و ذهني خود آگاه شويد. پيش از هر چيز مي توانيد از برداشتي كه درباره شيوه تفكر، يادگيري و نيز به خاطر سپاري خود داريد شروع كنيد.
مي توانيد به تجزيه و تحليل عواطف خود بپردازيد اين كه چه زماني اين عواطف به سراغتان مي آيند، چه احساسي در باره آنها داريد و اين عواطف چه ارزشي براي شما دارند. رفته رفته روي اين موضوع تمركز كنيد كه چگونه زبان بدن شما مي تواند منعكس كننده شخصيت شما باشد و چگونه بر نحوه واكنش ديگران نسبت به شما تأثير مي گذارد .
همچنين مي توانيد به جاي آن كه عليه الگوهاي غير كلامي خود بپا خيزيد با به كار گيري درست آنها كارايي خود را در تمامي زمينه ها افزايش دهيد. به جاي آن كه بي تفاوت از كنار نشانه هاي دروني و بيروني بدنتان بگذريد يا آن ها را ناديده بگيريد به تدريج به اين نشانه ها توجه كنيد و آن چه را مي گويند به كار گيريد. براي مثال چنان چه عملكرد شما در حد انتظار نيست به جاي ناراحت شدن بگذاريد بدنتان به شما بگويد چگونه از عهده حل مشكل بر آييد .
ذهن ما به هر سويي منعطف شود، بدن ما هم اغلب بدان سو كشيده مي شود ذهن ما هم تابع بدن ما است و چنان چه به كاري دست مي زنيم افكار و احساسات ما نيز در خدمت بدن قرار مي گيرند (كوئيليام 1997 ).
ابراز خشم در زندگي زناشويي با استفاده از زبان بدن :
به جاي ناديده گرفتن خشمتان، به آن توجه كنيد و آن را در درونتان احساس كنيد به اين معنا كه به طور دقيق احساسات درونيتان را بشناسيد و ببينيد چگونه شدت مي گيرند، آن گاه با قدرت و توانمندي، احساساتتان را بيان كنيد. با صدايي رسا و قاطعانه صحبت كنيد اجازه بدهيد حركاتتان مقتدرانه و كمي غلو آميز بنمايند. بگذاريد حالات چهره شما درست آينه احساستان باشد البته به هيچ عنوان اجازه پرخاشگري به خود ندهيد. هنگام بحث و گفتگو ، روبروي يكديگر در فضايي بزرگ قرار بگيريد اما در عين حال هرگز از تماس جسماني غافل نشويد و ارتباط چشمي را فراموش نكنيد. از بحث و گفتگو امتناع نكنيد و محل را ترك نكنيد . اگر به اين شيوه عمل كنيد و آن را ادامه دهيد ظرف مدت كوتاهي متوجه مي شويد كه اتفاق عجيبي مي افتد انرژي ناشي از خشم در بدنتان را آزاد مي كنيد و به احساسي بهتر دست مي يابيد. شايد ديگر حرفي براي گفتن نداشته باشيد شايد هر دو از خنده روده بر شويد يا شايد خود را در تخت خواب ببينيد . اتفاقي كه براي خيلي از زوج ها مي افتد .
هر آنچه اتفاق بيفتد، در هر حال در مورد خشمتان اقدامي كرده ايد نه آن كه آن را زير فرش زده باشيد تا پنهان بماند (كوئيليام 79 ) .
A) مهارتهاي صوتي:
· چگونگي اداي كلمات، يعني لحن، درجه و سرعت اداي كلمات ما بسيار مهم است.
· ميزان تاكيدي كه براي روشنكردن معناي موضوع داريم مفهوم مطلب را بيان خواهد كرد.
· كيفيت صوتي صدا همان آهنگ صداي افراد است. برخي گرم و دوستانه، برخي مهربان و صميمي و برخي يكنواخت و …
شما تا چه اندازه سريع سخن ميگوييد؟
آيا آنقدر سريع صحبت ميكنيد كه كلمات روي هم لغزنده و شنونده را با مشكل مواجه كند؟
يا آن چنان يكنواخت كه شنونده را خسته كند؟
سرعت كلام، به دو عامل بستگي دارد:
موضوع: براي موضوعات پيچيده بايد شنونده زمان بيشتري براي درك صحبتهاي ما داشته باشد.
شنونده: سرعت كلام خود را با سرعت حرف زدن شنونده بايد هماهنگ سازيم.
B) مهارتهاي غير صوتي:
· حركات: انسانها با بدن خود اطلاعات زيادي راجع به خودشان به ما ميدهند. وضعيت و حركات بدني معرف خلق و خوي ماست. مثلاً زماني كه به سخنان ديگران گوش ميدهيد با كمي خم شدن به جلو نشان دهيد كه به سخنانشان توجه كامل داريد.
· چشمها: چشمهاي ما اطلاعات پيچيدهاي به ديگران ميدهد. براي تشخيص و قضاوت در مورد هيجانات ، صداقت و اعتماد به نفس ديگران به چشمهاي آنها نگاه كنيد.
1- مهارتهاي برقراري روابط صميمانه با ديگران
· مهارت لازم براي شروع ارتباط: بايد به وضعيت ظاهري خود توجه نمائيد زيرا طرز لباس پوشيدن ، پاكيزگي و آراستگي براي مخاطب اهميت دارد. سلام ما همراه با لبخند، از پرسشهاي و تعارفات روزمره شروع كرده، از محاسن تعريف و تمجيد كنيم و به علاقهمندي مخاطب خود توجه نماييم.
· ابتدا بايد قالب جملات را كوتاه و ساده انتخاب كرده سپس اطلاعات كلي به مخاطب خود ارائه نماييم.
· مهارت لازم براي ادامه ارتباط: بايد استقلال دروني داشته باشيم تا در ارتباط با مخاطب وابسته نشويم. درك همدلانه و حمايت گري داشته باشيم يعني فضاي قابل اتكا و مطمئني را به وجود آورده و در ارتباط خود مثبت گرايي داشته باشيم.
2- مهارتهاي سازگاري با ديگران
بايد به تفاوتهاي فردي توجه كرده با وجود همهِ تفاوتها نقطه نظرهاي خود را بيان كرده و به صحبتهاي طرف مقابل هم گوش دهيم. مسائل خود را حل كنيم تا با ديگران به تفاهم برسيم و با رعايت صداقت، ادب و تواضع در ارتباط خود با ديگران سازگاري برقرار كنيم.
(مهارت روابط بين فردي، به ايجاد روابط بين فردي مثبت با ديگران كمك مي كند. يكي از اين موارد، توانايي ايجاد و ابقاي روابط دوستانه است كه در سلامت رواني و اجتماعي ، روابط گرم خانوادگي به عنوان يك منبع حمايت اجتماعي و قطع روابط اجتماعي نا سالم نقش بسيار مهمي دارد).
تکلیف
از تکنیک ارتباط موثر در زندگی زناشویی بهره ببرید از طریق موارد گفته شده برنامه ارتباطی خود را تنظیم و مشکلات و کاستی های خود را رفع کنید. همواره در زمان ارتباط با دوستان و خانواده همانند یک ارتباط یا جلسه خیلی مهم بر خورد کنید تا از طریق برقراری ارتباط موثر لحظات شاد و بیاد ماندنی را برای خود و دیگران رقم زنید.
مهارت سوم: حل تعارض[1]
حل تعارض: این مقیاس نگرش ها، احساسات و اعتقادات شخصی همسر را در به وجود آوردن یا حل تعارض ارزیابی می کند. موضوع ها بر روی روش هایی برای خاتمه دادن به بحث تمرکز دارند.
مرور تکالیف قبلی
سخنرانی: عوامل موثر بر حل تعارض
بحث گروهی
تکنیک
تکلیف
سخنرانی: عوامل موثر بر حل تعارض
وقتي با موقعيتي روبرو ميشويد كه نميتوانيد با اطلاعات و مهارتهايي كه در آن لحظه در اختيار داريد به آن موقعيت پاسخ دهيد، در واقع شما با مسالهاي روبرو شدهايد که احتمال دارد منجر به تنش روانی و یا بین فردی شود. البته بروز مشكل يا سختي زندگي، چهرهي واقعي و منطقي زندگي است و هنر زندگي، در توانايي مقابله با مسائل و حل كردن يا كنار آمدن با مشكلات ميباشد. سختيها، فرصتي به وجود ميآورند كه به رشد رواني- اجتماعي افراد كمك ميكند. لحظهاي به خودتان فكر كنيد، زماني كه مشكلي را حل ميكنيد، احساس رضايت داريد و برعكس زماني كه مشكل حل نشود ايجاد استرس كرده و ارتقاي سلامت رواني فرد را مسدود ميسازد.
براي مقابله با مشكلات و يافتن راهحلي براي آنها، ابتدا بايد بدانيم در چه موقعيتي هستيم. و نسبت به احساسات و افكارمان آگاه بوده و خودآگاهي داشته باشيم . هر چند كه افراد در برخورد با مسائل به شيوههاي متفاوتي عمل ميكنند ، افرادي هستند كه در برخورد با مسائل احساس ناتواني ميكنند، چنين افرادي بيشتر به ناتواناييهاي خود آگاهي داشته تا به نقاط قوت و باورهاي آنان تعيينكنندهي رفتارشان خواهد بود، افراد ديگر احساس ميكنند قادر به حل مسائل خود هستند. نقاط قوت خود را باور دارند و مشكلات را به عنوان فرصتي براي يافتن توانمندي ها و برطرف نمودن ضعفهاي خود ميدانند. بديهي است به دليل ناشناخته بودن راهحل مساله، تنشهايي براي فرد به وجود ميآيد. اگر بيش از اندازه درگير تنشها شويم اضطراب برما مستولي گشته در نتيجه، مشكل در سايه افكار منفي و تنش باقي مانده و انرژي ما به جاي اينكه صرف پيدا كردن راهحل مناسب گردد، در راه كنترل هيجانات و افكارمان مصرف ميشود.
بنابراین همه افراد در هنگام مواجه با مشکلات، سعی می کنند به بهترین شکل موجود آنرا حل نمایند و فقط کسانی که مهارت کافی در حل مشکلات را ندارند به ابزار خشونت و راه های دیگر متوسل می شوند. بنابراین بررسی مشکلات و یافتن راه حل های منطقی مهارتی است که در زندگی زناشویی باید همواره در پی یادگیری و استفاده از آن باشید.
بحث گروهی
در هنگام بروز یک مشکل یا مساله چه رفتاری از شما و همسرتان رخ می دهد؟
در مقابل مشکلات بزرگ چه عکس العملی دارید؟
تکنیک
1- اعتماد به نفس خود را حفظ کنید:
عـزت نــفس و اعــتماد به نفس بنیادی ترین بخش شخصیت یـک فرد می بـاشـد که در تمام جوانب زندگی فرد خود را به نـحـوی متـظـاهــر می سازد. اعتماد به نفس سالم و بالا یک ضرورت حـیـاتی و مـطـلق بـــرای هر فردی می باشد. اعتماد به نفس را می توان چنین تعریف کرد: 1)ارزش نهادن به خود. 2) شایستگی. 3) تعلق
هم چنین موارد دیگری نیز بر اعتماد به نفس تاثیر گذار هستند:
– باور و اعتقاد
– شناخت از خود
– توانایی برخورد و کنارآمدن با چالش های اساسی زندگی
– تـوانـایی ارزیابی درست و دقیق
– توانایی شناخت و پذیرش نقاط ضعف و قـوت و محدودیتهای خویش.
عوامل موثر بر اعتماد به نفس شامل موارد زیر می شود:
– برخوردار از مرکز کنترل درونی
– میانه روی در افکار، احساسات و رفتارهای خود
– قادر به پذیرش و پند گیری از اشتباهات “من اشتباه کردم”
– توانایی بخشش اشتباهات خود و دیگران
– مسئولیت پذیری
– فرافکنی نمی کنند
– آگاهی از نقاط ضعف و قوت خود
– بدور از خودبینی و غرور
– انتقاد پذیر
– پرهیز از تحقیر و تمسخر دیگران
– شوخ طبع/ عدم کمال گرایی
– هیچ گاه خودشان را با دیگران مقایسه نمی کنند
– نیازی به اثبات و توجیه افکار و عقاید خود به دیگران ندارند.
افرادی که از اعتماد به نفس پایینی برخوردار می باشند دارای خصوصیات زیر هستند:
– انتقاد و سرزنش از خود و دیگران
– برداشت غلط از رفتار دیگران
– احساس قربانی بودن
– احساس تنهایی می کنند
– احساس افسردگی، گناه و شرمساری
– تردید در توانمندی
– ترس از تجربه نو
– مرتباً سعی در راضی نگاه داشتن دیگران دارند «هراس اجتماعی »
– عدم مدیریت زمان
– درگیر مواد مخدر و یا روابط مخرب
– کمالگرا هستند .
علت کاهش اعتماد به نفس موارد زیر است:
–وابستگی هیجانی دارند: برای دستیابی به یک احساس خوشایند به دنیای خارج خود وابسته می باشند. مانند:
–وابستگی به مواد: مانند غذا، داروها، الکل مواد مخدر به منظور پر کردن خلاء درونی خود و تسکین دردهایشان.
–وابستگی به رفتارها: مانند خرج کردن پول، قمار بازی و تماشای تلویزیون. به منظور پر کردن خلاء درونی و تسکین دردهایشان.
–وابستگی به مال: برای تعیین میزان ارزش و شایستگی خود به پول و مال وابسته هستند.
–وابستگی عاطفی : برای داشتن حس ارزشمندی، شایستگی و امنیت به توجه، پذیرش و تائید فرد دیگری (معشوق خود) وابسته می باشند.
برای تغییر در افراد و افزایش اعتماد به نفس می توانید از شیوه زیر استفاده کنید:
باور: باور به تغییر
انگیزه: تمایل به تغییر
بینش: درک خود و رفتارها
اهداف: برنامه ریزی و هدف گذاری
تمرین: تمرین و یادگیری ( الگو)
حمایت: حمایت خانوادگی، دوستان و جامعه.
پاداش به خود: به خودتان جایزه بدهید.
2- خشم خود را کنترل کنید.
خشم یک حالت هیجانی است که به موجب ناکـامی یا برخورد ارتباطی با یک موضـوع در فـرد ایجاد می شود. خشم وضعیتی روانی است که در گسترهٔ آزردگی اندک تا غضب شدید میگنجد. معلولهای فیزیکی خشم شامل، تند شدن ضربان قلب، افزایش فشار خون و میزان آدرنالین در خون است. از دید عدهای، خشم بخشی از واکنش مغز به بیمناکیاش از درد است. هنگامی که شخص خودآگاهانه تصمیم به اقدام میگیرد تا بلافاصله رفتار تهدیدکنندهٔ نیروی بیرونی دیگری را متوقف کند، خشم احساس غالب (رفتاری، ذهنی و کالبدشناختی) در وی میشود. نمودهای خارجی خشم را در حالات چهره و بدن، واکنشهای کالبد شناختی و گاه رفتارهای تهاجمی در ملأ عام می توان یافت. (مثلاً جانوران و آدمیان بانگهای درشت بر میآورند، میکوشند که بزرگتر جلوه کنند، دندان مینمایند و خیره میشوند)
خشمْ الگویی رفتاری است که برای زنهار دادن به تعرض کنندگان طراحی شده است تا از رفتار تهدیدکنندهشان دست کشند. درگیری فیزیکی، بدون ابراز پیشاپیش خشم توسط یکی از طرفهای درگیر، خیلی به ندرت رخ میدهد. بعضی ها به این باورند که خشم یکی از خواص نفس بوده که در اثر عمل و یا حالت غیر پسندیده از باطن خروج کرده و حالت زنده جاندار را متغیر ساخته و حتی با عکس العمل خطرناک می شود.کسانی که خشم خود را خورده می توانند، عمل بدی از آنها سر نمی زند که این عمل بسیار مشکل بوده و ظرف بزرگی می خواهد. (ویکی پدیا 2010)
از نشانه های ظاهری خشم، تغییر رنگ چهره، لرزش شدید در اعضای بدن، درهم ریختن نظم و ترتیب کارها، پریشانی در سخن گفتن و حرکات و سرخی چشم هاست.
علاوه بر تغییرات زیستی فرد دچار ناهماهنگی شناختی شده و ممکن است دست به کار های تخریبی یا به خود تخریبی بزند. جالب است که قرآن کریم: کفار را به ضعیف بودن در برابر خشم متهم و آنها را به همین علت ضعیف می پندارد.
آموزش مدیریت خشم یک مداخله روانی ـ تربیتی سازمان یافته است که به منظور افزایش مهارت های مدیریت خشم و کاهش آسیب پذیری افراد به هنجار و یا در گروه های خاصی بالینی اجرا می شود.
برای بر طرف کردن حالت روانی خشم می توان از تکنیک های زیر استفاده و بهره ببرید:
– بر طرف کردن علل و انگیزه های خشم : (دوری از رویا پردازی و صحبت صادقانه)
– دوری از غضب
– سکوت و تغییر حالت
– مهار محرک ها: نفس یا دم عمیق (صلوات)، دوری از خشم (لعنت بر شیطان)، وقفه ایجاد کردن.
– عفو و گذشت: عفو پیامبر در زمان فتح مکه.
– مراودت دوستانه و خوش خلقی: پیامبر توصیه می کند: با برادر های دینی، پدر و مادر خود به مهربانی و خوش رویی رفتار کنید.
كنترل خشم :
وقتي احساس خشم مي كنيد در بدو امر به آن توجه كنيد سپس سعي كنيد خشمتان را كاهش دهيد تا مانع از حمله كردن شويد . برخي از افراد به هم كوبيدن در و پرت كردن فنجانها را به روي زمين ترجيح مي دهند ، اما روش سازنده تر آن است كه باغ را بيل بزنيد يا فرش ها را بتكانيد. به طور حتم در اين حالت، بدني كه تحت فشار ناشي از خشم است نه تنها به شما كمك مي كند به احساس بهتري دست بيابيد بلكه شما را توانا تر مي سازد تا به آن چه اتفاق افتاده است بينديشيد و از عهده حل مشكلي كه باعث خشم شده بر آييد .
3- مهارت حل مساله:
قبل از هر چيز بايد ساختاري (برنامهاي) نظام يافته برای حل مسالهي خود داشته باشيم. مسلماً برخي مسائل ضروريتر و برخي اهميت كمتري دارند. در تشخيص اولويت مسائل خود نبايد دچار اشتباه شد زيرا فرصتهاي زندگي را از دست خواهيم داد. بايد بتوانيم مسائل خود را بر اساس اهميت و ضرورت آنها اولويت بندي كرده و مسائلي را در اولويت قرار دهيم كه مهم و فوري هستند. هر چه شناخت ما از خودمان دقيقتر باشد، مسائل مهم زندگيمان را بهتر و سريعتر ميتوانيم حل كنيم.
مراحل فرايند حل مساله
با تعيين ساختار طبقهبندي شده مساله، ابتدا مساله را از حالت كلي غير قابل حل به اجزاي قابل حل آن تقسيم كرده و مراحلي كه بايد براي حل مشكل خود طي كنيد، عبارتند از :
1- تعريف و شناسايي مشكل
در اولين گام بايد در مورد مشكل خود فكر نموده و دريابيد كه مشكل شما چيست؟ پس از اين كه توانستيد به تعريفي از مشكل خود برسيد، فكر كنيد كه چه عواملي باعث ايجاد آن شده و مشكل را به صورت دقيق مشخص كنيد. چنان چه مبهم باشد، نميتوان راهحل موثري براي آن پيدا كرد. حال بايد بدانيد.
1)چه كسي بايد مساله را حل كند؟
كه در اين موقعيت سه گروه درگير خواهند شد.
*كساني كه مساله را حل ميكنند. *كساني كه آن را اجرا ميكنند. *كساني كه از آن تاثير ميپذيرند.
2)مساله را به صورت دقيق و مكتوب تعريف كنيد.
با تعريف دقيق مساله از اتلاف وقت خود و ديگران جلوگيري كرده، تعريفي كه از مساله ميكنيد تا حد ممكن ساده و دقيق باشد. براي اين كار بهتر است تعريف را نوشته، موارد را در جدولي يادداشت و در تصميمگيري همهي موارد مثبت و منفي را بپذيريد، به آنها امتياز دهيد و ميزان اختلاف امتيازهاي هر ستون از جدول را مورد توجه قرار دهيد.
اگر امتيازات هر ستون مساوي بود، ميتوانيد نظر ديگران را جويا شويد. عواملي كه ارزش موقت دارند، بايد تفكيك كرد. زحمت اسباب كشي يك عامل، موقت است و در قياس عامل دائمي قابل قياس نيست. پس ترديد را از بين ببريد.
3)راهحلهاي مختلف را پيدا كنيد.
زماني كه مشكل دقيقاً مشخص شده، بايد راهحلهاي مختلفي را براي مشكل خود پيدا كنيد. يكي از موثرترين راهحلها بارش فكري است.
در بارش فكري همهي راهحلهايي كه به ذهنتان ميرسد بيان كنيد. در اين روش كميت راهحلها مهم است نه كيفيت آنها. بايد ذهن خود را آزاد بگذاريد و هيچگونه سانسوري براي ايدههايتان نداشته باشيد.
هر راه حلي چه خوب، چه بد بايد نوشته شود. در بارش فكر، ارزيابي و قضاوتي در مورد كيفيت راهحلها صورت گرفته، و بلكه دست يافتن به راهحلهاي متعدد مد نظر است.
4)تصميمگيري
از بين راهحلهاي مختلف بايد بهترين راهحل را انتخاب نموده و با مقايسهكردن آنها بدانيد كدام يك از همه بهتر است. در مقايسه كردن، بايد پيامدها و نتايج راهحلها را پيش بيني كنيد.
5) بازنگري
قبل از آن كه به اجراي راهحلي خود را متعهد كنيد، لازم است بازنگري نهايي را انجام داده، بسته به فوري بودن اجرا و طول مدت بازنگري را مد نظر داشته باشيد. لازم است راه حل خود را از چند زاويه بازنگري كنيد.
عوامل بازدارندهي حل مساله
عواملي هستند كه مانع صحيح فكر كردن شده و نتيجهي حل مساله را تحت تاثير قرار ميدهند. اين عوامل عبارتند از :
1- شتاب : اگر در فرايند حل مساله دغدغه ي ذهنيتان اين باشد كه سريعترين راهحلي كه به ذهنتان رسيده عملي شود، مسلماً راه حل مناسبي نخواهد بود زيرا ممكن است در معرض خطرات غير قابل جبراني قرار گيريد. متاسفانه اين نوع راهحلها را روزانه به كرات ميبينيم.
2- احساسات: هنگام رويارويي با مسائل ممكن است احساسات نا خوشايندي چون ترس و اضطراب را تجربه كنيد. ريشهي اين احساسات عوامل مختلفي مانند ترس از تغيير، شكست و ترد شدن توسط اطرافيان است.
3- تعصب: گاهي اوقات حاضر نيستيم قبول كنيم كه نظرمان اشتباه است. يا گاهي نظر سايرين را نميپذيريم. پس انعطاف پذيري خود را بايد تقويت كنيم.
4- خستگي فكري ذهني: اين حالت ممكن است در اثر فكر كردنهاي متوالي دربارهي يك موضوع يا در اثر كارهاي متعدد ذهني به طور همزمان ايجاد شود كه مانع راهحل مناسب ميگردد. براي جلوگيري از خستگي ذهني بايد زماني را براي استراحت در نظر بگيريد چون كه هر مساله به ميزان متفاوتي فكر كردن نياز داشته و فكر كردن طولاني قدرت فكري را كاهش ميدهد.
5- توجه زياد به موانع اجرايي: اين كه ما بخواهيم مسالهاي را حل كنيم با اين كه اجراي آن راه حل به چه ميزان مشكل است امري جداگانه هستند. فردي كه به دليل ترس از مشكلات اصلاً به موضوع نزديك نميشود. مهارت حل مساله او را قادر ميسازد تا به طور موثرتري مسائل زندگي را حل نمايد. مسائلي مانند اختلاف با دوست ، پدر و مادر، همسر، همكار و … يا مسالهاي مانند مشكلات تحصيلي، مواجهه با قانون… و مشكلات مهم زندگي چنان چه لاينحل، باقي بمانند استرس رواني ايجاد كرده و كه به فشار جسماني منجر ميشوند.
تکلیف
– در مراحل مختلف سعی کنید در افزایش اعتماد به نفس خود کوشا باشید.
– از بروز خشم جلوگیری کرده و خشم خود را مدیریت کنید.
– با استفاده از مهارت حل مساله مشکلات و مسائل را بررسی نموده و برای آنها راه حل مناسب را بیابید.
مهارت چهارم: نظارت مالی[1]
نظارت مالی: این مقیاس، بر علایق و نگرش های مربوط به روش اقتصادی و مسائلی که در روابط زن و شوهر اداره می شوند، متمرکز است.
مرور تکالیف قبلی
سخنرانی: نظارت مالی
بحث گروهی
تکنیک
تکلیف
سخنرانی: نظارت مالی
مدیریت هزینه و برنامه ریزی مالی یکی از ارکان مهم در دوام و پایداری سیستم خانواده است. سعی کنید با استفاده از برنامه ریزی صحیح و کار آزمایی شیوه های مختلف نظارت صحیحی بر مخارج و هزینه های زندگی خود و خانواده داشته باشید در بدو شروع زندگی زناشویی شاید افراد به دلیل عدم اطلاع از هزینه های زندگی دچار مشکل می شوند به اصطلاح برخی به خاطر درآمد پایین یا عدم مدیریت دخل و خرج آنها با هم جور نیست. برای این موضوع هر چه زودتر تدبیری اندیشیده شود از بروز مشکلات و اختلافات جلوگیری خواهد شد.
امور خانه داری شاید به نظر ساده باشد ولی با نگاهی اجمالی به هزینه های خانه مشخص است که یک زن خانه دار بیش از 60 درصد هزینه های را می تواند مدیریت کند. و در زمانی که هر دو نفر بیرون از منزل فعالیت می کنند، از طریق تقسیم کار منزل صرفه جویی و درآمد زایی در خانواده به بیش از 80 درصد می رسد.
بحث گروهی
برای نظارت مالی از چه شیوه ای استفاده می کنید؟
چه کسی مدیریت هزینه را در منزل انجام می دهد؟
چه برنامه ای برای کنترل هزینه های اضافی در منزل دارید؟
تکنیک
برای مدیریت و نظارت مالی در منزل نیاز به مشارکت همه اعضای خانواده است . ولی برای مدیریت یک نفر باید به صورت تخصصی نظارت را به عهده داشته باشد.
به طور کلی هزینه های خانه به چند دسته تقسيم مي شوند:
۱- هزینه های مهم و فوري: هزینه های مصرفی مانند هزینه خوراک، نظافت، مسکن، ایاب و ذهاب، تحصیل و… .
۲- هزینه های مهم و غير فوري: هزینه هایی در طول سال به خانواده تحمیل می شوند که نمی شود از آنها چشم پوشی کرد، اما با مدیریت و برنامه ریزی صحیح می توان از کمترین مبلغ بهترین استفاده را نمود. مانند: پوشاک، بهداشت جسم و روان و… .
۳- هزینه های فوري و غير مهم: حوادث غیر مترقبه و برخی مسائل در زندگی رخ می دهد که غیر قابل پیش بینی هستند اما برای آنها باید از قبل برنامه ریزی شود. مانند: بیمه، حوادث غیر مترقبه و … .
۴- هزینه های کم اهميت و غير ضروري: بعضی از هزینه های به تناسب نحوه انتظار ما از محیط و تعاملات ما به وجود می آیند که برای آنها باید نیز باید برنامه ریزی شود. مانند: مهمانی، مسافرت و… .
موفقيت در نظارت مالی صحیح، وابسته به انتخاب بين کارهاي مهم و غير مهم است، پس براي موفقيت در مدیریت هزینه های خانواده موارد زیر را رعایت کنید:
– در آمد کامل خود را با هزینه های خود مقایسه کنید.
– کارها و هزینه های مصرفی را اولويت بندي کنيد
– از هزینه های غير ضروری صرف نظر کنيد.
– هزینه های غیر ضروری مانند فیش های برق، آب ، گاز، تلفن و… را کنترل کنید.
– راه هاي صرفه جویی در هزینه را در هنگام خرید موارد مصرفی ياد بگيريد.
– سعی کنید مقداری از درآمد خود را پس انداز کنید.
تکلیف
از هزینه های مصرفی یاد داشت برداری کنید و هر ماه سعی کنید برخی از آنها را کاهش و موارد غیر ضروری را به حداقل برسانید.
مهارت پنجم: فعالیت های مربوط به اوقات فراغت[1]
فعالیت های مربوط به اوقات فراغت: این مقیاس ترجیحات شخصی هر زوج را برای گذراندن اوقات فراغت ارزیابی می کند.
مرور تکالیف قبلی
سخنرانی: فعالیت های مربوط به اوقات فراغت
بحث گروهی
تکنیک
تکلیف
سخنرانی: فعالیت های مربوط به اوقات فراغت
اوقات فراغت مقوله ای است که شاید برخی به آن زیاد اهمیت ندهند اما اطلاعات به دست آمده از بررسی مشکلات زناشویی یکی از عوامل جلوگیری از یکنواختی و افزایش روحیه شاد در بین افراد پرداختن به تفریحات سالم است.
يافتههاي به دستآمده از نیاز سنجی فرهنگی اجتماعی محله های اصفهان (طالبی و مرادی 1385 ) در رابطه با نحوه ی تفریح، به ترتیب تفريحات به صورت خانوادگی، گروهی، فردی و در آخر با هم محله ای بوده است و در زمینه ی توجه به تفریح و سلامت ذكر اين نكته ضروري است كه برخی برنامه ها هزينهبر و برخي با صرف هزینه كم ميتواند مشغولیت فرد را در زمان فراغت از کار مهیا سازد كه در این زمینه میزان درآمد خانواده و مدت زمانی که افراد از کار فارغ هستند، اهمیت به سزایی در نحوه ی تفریح دارد. با بررسی یافته های پژوهش به این نتیجه می رسیم که در محلههايی که امکانات شهری در دسترس شهروندان باشد در اوقات فراغت موجب جذب و هدايت آنها ميگردد. به عنوان مثال قرار گرفتناماکن زیارتی باعث شده که شهروندان اوقات فراغت خود را با پرداختن به فعالیت های مذهبی اغنا بخشند لازم به ذكر است که جذابيت های محیطی، برنامه های تفریحی در پارک ها یکی از زمینه های جذب خانواده ها هستند. به عبارتي قرار دادن امکانات با طراحی مناسب و ایجاد جذابیت محیطی و فضا سازی در محله ها، علاوه بر امکان تفریح، در ارتقاء سطح سلامت نیز موثر ميباشد (مرادی، طالبی 1385).
به طور کلی موسیقی، ورزش، مطالعه غیر درسی، فعالیت مذهبی، گردش در شهر، اماکن مذهبی، صله ارحام
مسافرت، اماکن فرهنگی، تئاتر، کارهای هنری، تلویزیون، رادیو، سینما و … در پر کردن اوقات فراغت اهمیت به سزایی دارند.
بحث گروهی
برای گذران اوقات فراغت از چه زمینه های استفاده می کنید؟
تکنیک
تفریح و مسافرت: از برنامه هایی است که در شادی و نشاط افراد تاثیر شگرفی دارد. از آن رو که تفریح و مسافرت بر جنبه مختلف جسمی و روانی انسان ها تاثیر دارد، به چند نمونه از این تاثیرات اشاره می شود:
1- عاطفه مثبت:
تفریح و مسافرت در ایجاد عاطفه مثبت و بانشاط، تاثیر زیادی دارد.
2- شادی:
تفریح می تواند باعث شادی افراد باشد. فعالیت های تفریحی قوی ترین منبع برای رضایت زندگی هستند.
3- بهداشت روانی جسمی:
تفریح علاوه بر شادی و عاطفه مثبت، در بهداشت روانی و آرامش فکری نیز تاثیر گذار بوده و نقش تعیین کننده ای در این حوزه دارد. البته تفریح نباید به جسم و روان آسیب بزند بنابراین استفاده نکردن از مواد اعتیاد آور، اجتناب از کارهای خطر آفرین و توجه به عواقب اجتماعی تفریح می تواند امنیت و بهداشت جسمی و روانی را تامین نماید.
ورزش: همچنین ورزش نیز می تواند در پرد کردن اوقات فراغت خانواده نقش به سزایی داشته باشد و اهمیت ورزش در سلامت و پیش گیری از بیماری ها و انحرافات و پر کردن اوقات فراغت، بر کسی پوشیده نیست. تحقیقات ثابت کرده ورزش علاوه بر سلامتی، باعث می شود افراد خلقشان بهبود پیدا کند و از زندگی بیشتر لذت ببرنند.(آرگاپل 1383؛ پناهی 1388)
دید و بازید و صله رحم : یکی از تاثیر گذار ترین و با اهمیت ترین عوامل موثر بر بهداشت روان، نشاط درونی و شادکامی انسان ها، دید و بازید و انجام صله رحم است. از طریق معاشرت و رفت آمد فرد احساس امنیت و آرامش بیشتری را خواهد داشت. زیرا احساس تنهایی و رهایی ندارد و در جمع احساس پویایی و ارزش بیشتری را خواهد داشت .
هم چنین افراد در زمان حُزن و اندوه نیازمند دریافت حمایت از دیگران هستند. رفع مشکل، داشتن گوش شنوا و دریافت حمایت مالی، روانی و عاطفی از جمله مزایای رفت و آمد است علاوه بر آن با پر کردن اوقات فراغت و تنهایی از طریق مهمانی رفتن و میزبانی عزیزان نشاط روانی و اوقات فراغت خوبی را خواهد داشت.
تکلیف
امکانات تفریحی محل زندگی و شهر خود را شناسایی کنید. زمان و هزینه استفاده و بهره برداری از آن توسط خانواده را در طول ماه مشخص کنید و برای بهره مندی و استفاده از این امکانات برنامه ریزی کنید.
مهارت ششم: روابط جنسی[1]
روابط جنسی: این طبقه احساسات و نگرانی های شخصی را درباره روابط جنسی و عاطفی با همسر، ارزیابی می کند.
مرور تکالیف قبلی
سخنرانی: روابط جنسی
بحث گروهی
تکنیک
تکلیف
سخنرانی: روابط جنسی
رابطه جنسی یکی از نیاز های اساسی انسان است مه باید به نحوه مطلوب به آن پرداخته شود و نهی آن باعث بروز مشکلات فراوانی می شود . البته به دلیل عدم آموزش خانواده ها به دلایل مختلف فرزندان آنها یکی شبه از نقش دخر و پسر به نقش زن و شوهر ارتقاء پیدا می کنند. که ایت تغییر نقش بدون آمادگی و آموزش موجب مشکلاتی زیادی می شود.
مجد (1387) معتقد است در ایران 40% طلاق ها به علت عدم رضایت جنسی صورت می گیرد. این پدیده هر چند ممکن است در نظر اول عجیب و یا باور نکردنی به نظر برسد، ولی از دیدگاه بسیاری از صاحب نظران، امری مقرون به واقعیت و حتی حقیقتی انکار ناپذیر است.
عدم رضایت جنسی خصوصاَ در جامعه ما از شیوع بسیار بالایی برخوردار است. اکثر زنان و مردان متاهل از روابط جنسی خود لذت کامل و کافی را درک نمی کنند. این مسئله حداقل در مورد زنان به شدت صادق است.
پژوهشی که چند سال پیش در یکی از شهرهای غربی ایران به انجام رسید نشان داد که بیش از 90% زنان متاهل شهری هیچ گاه در عمر خود ارگاسم (اوج لذت جنسی) را تجربه نکرده اند.
اغلب افراد متاهل (اعم از زنان یا مردان) گمان می کنند که رابطه ی جنسی سرویسی است که توسط زنان به شوهرانشان داده می شود و در اصل به منظور تامین آسایش مردان صورت می گیرد و البته ممکن است تا حدودی زنان را نیز هیجان زده کند. در این تفکر غالب رضایتمند بودن زنان ملاک عمل نیست و آنها چه تمایل داشته باشند و چه نداشته باشند، شرعاً موظف به تمکین جنسی در برابر شوهری که نفقه می پردازد می باشند. (البته این برداشتی غیر واقعی از شرع می باشد)
البته در مورد مردان هم وضع چندان رضایت بخش نیست زیرا اکثراً مبتلا به پاره ای مشکلات روانی ـ جنسی نظیر خروج زودرس منی یا تحریک ناقص آلت تناسلی می باشند و یا غالباً از تکنیک های صحیح آمیزشی استفاده نمی کنند لذا حاصل فعالیت جنسی شان در بسیاری مواقع یک ارگاسم کامل و با مدت زمان کافی نمی باشد.
رابطه ی جنسی مطلوب آن است که در یک زمان منجر به رضایت کامل و کسب لذت بالا در هر دو طرف شود و ارگاسم زن و شوهر هم زمان شود. موفقیت در این امر سمبل موفقیت در زندگی زناشویی است و نادیده گرفتن احساسات و نیازهای یکدیگر در این مورد سمبل بی توجهی به یکدیگر در زندگی است. البته بیشتر این برداشتها در سطح ناخوداگاه رخ می دهد ولی تآثیر عمیق آن بر رابطه ی دو طـرف بـاقی می ماند و در دراز مدت به عاملی پنهان برای شعله ور تر شدن اختلافات زناشوئی مبدل می شود.
ارگاسم یا اوج لذت جنسی یکی از موهبت های بزرگ الهی است که موجب رفع بسیاری از تنش های درونی و کسب آرامش روانی می شود. این پدیده یک تخدیر یا نشئة سازی طبیعی است که در زندگی پر تنش امروز هم چون آبی برآتش التهابات درونی انسان عمل کرده و در صورتی که به طور کامل و به مدت کافی و به دفعات مناسب حاصل شود به سلامت روان کمک شایانی می کند.
زن نیز هم چون مرد به این عامل آرام بخش نیاز دارد. اما مراحلی که او برای رسیدن به این حالت باید پشت سر بگذارد با مرد متفاوت است. او باید اولاً از انگیزه و میل کافی برای فعالیت جنسی برخوردار باشد که مسایلی چون اضطراب یا اختلاف با همسر یا نامطلوب بودن ظاهر همسر(مثلاً بوی بد پا یا دهان او) یا سابقه برخی رفتارهای جنسی مرد که از نگاه زن ناخوشایند بوده است این میل و انگیزه را کم می کند. گذشته از این او برای رسیدن به آمادگی لازم برای ارگاسم به زمان بیشتر و تحریکات ملایم و متوالی نیاز دارد و مرد با صرف حوصله باید آمادگی لازم را در وی به وجود بیاورد و به سلایق وی احترام بگذارد و اساساً نحوه و زمان فعالیت جنسی باید مورد توافق دو طرف باشد. البته زن نیز باید نیازهای شوهر را در نظر بگیرد و با او برای دستیابی به یک ارگاسم موفق و همزمان همکاری کند.
از آنجا که نیاز جنسی از قویترین نیازهای درونی بوده و رابطه تنگاتنگی با ناخودآگاه انسان دارد عدم رعایت نکات فوق الذکر به اختلالات پایدار و عمیقی در روابط زوج ها منتهی می شود که می توان به تنفر از همسر، دلخوری، حسادت و رقابت برای سرکوب یکدیگر، مقصر دانستن همسردر بسیاری از مشکلات زندگی، حس انتقام گیری ناخودآگاه ، احساس تحقیر شدن توسط همسر، احساس عدم اعتماد به نفس، احساس شیئ بودن و ملعبه واقع شدن و احساس مورد بی اعتنایی واقع شدن اشاره نمود.
این مسایل توسط سایر تنشها و اختلافات، تقویت شده یا در قالب آنها تجلی و بروز می یابد و شکاف بین همسران را رفته رفته عمیق تر می سازد.
بحث گروهی
شیوه های رایج برای افزایش رضایت جنسی را بیان کنید؟
در مقابل خواسته های خود و طرف مقابل به چه شیوه ای عمل می کنید؟
گروه در این بحث باید شیوه های ابراز تمایل به طرف مقابل را برای برقراری رابطه جنسی بیان کند و سطح لذت و ارگاسم خود و طرف مقابل را توصیف کند.
تکنیک
1- اهمیت لامسه در روابط زناشویی
بودا در يكي از جلسات براي شاگردان خويش چنين گفت: من هيچ شكل، رايحه، صدا و يا تماسي را مانند وجود يك زن سراغ ندارم كه بتواند اين چنين در يك مرد ايجاد هيجان كند. در واقع زماني كه ما چيزي را مي بوئيم فقط بيني ما آن را حس مي كند. اين وضعيت براي كلام و ساير حواس نيز صادق است به جز حس لامسه که در تمام سطح پوست ما وجود دارند. وقتي مي گوييم كه كسي را با تمام وجود دوست داريم اغراق نكرده ايم چون در عشق هر نقطه از سطح بدن ما مركزي براي احساس لذت مي باشد. دليلي كه پيرمرد و پيرزنها اين همه با علاقه يكديگر را نوازش مي كنند اين است كه آنها ضعف قدرت جنسي را به راحتي با لامسه جبران مي كنند
حال با اين مقدمه مي خواهم مطلبي را برايتان روشن كنم:
آقايان متاسفانه به دليل عدم تربيت جنسي فكر مي كنند كه كشش جنسي يك مرحله دارد و آن هم دواي دردش رابطه جسمي مي باشد!!.. آقايان به محض اينكه گرايشي از همسرشان به سمت خود احساس كنند ميگويند: ..خب ديگه، الان وقتشه كه من نقش يك شوهر ايدآل رو بازي كنم!!! و شروع به رابطه جنسي مي كنند و بعد هم فكر مي كنند كه عجب شوهران كار درستي هستند كه اين همه به همسرانشان رسيدگي مي كنند!! نتيجه اينكه به دليل عدم استفاده درست از رابطه جنسي زن دچار يك نارضايتي پنهان مي شود. زيرا كه مانند كسي مي ماند كه آب مي خورد ولي هنوز تشنه مي باشد. بايد بدانيد كه كشش جنسي مراحل دارد. (مثلاً اگر آن را به 10 قسمت تقسيم كنيم از درجه 1 تا 6 يا 7 لازم نيست شما را رابطه جنسي داشته باشيد چون خواست زن نيست، ولي شما هر مرحله اي رو 10 تعبيير مي كنيد)
چيزي كه بايد بدانيد اين است كه حس لامسه يكي از عواملي است كه به راحتي نياز جنسي زن را بدون ايجاد رابطه در مراحل ابتدايي پاسخگو مي باشد، حتماً بايد كشش را در مراحل ابتدايي شناسايي كنيد و از تكنيك هاي مختلف براي ارضاي روانی و جسمي همسر خود استفاده كنيد. از آن جمله من به تكنيك ماساژ دادن اشاره مي كنم…
ماساژ دادن اندام هاي بدن ضمن اينكه باعث بهتر به حركت در آمدن خون در بدن شده و خستگي را دفع مي كند از نظر روانی يك نوع قدرداني مرد را براي زن تداعي مي كند. و نيز امكان ارضا جسمي و روانی را در مراحل پايين كه منظور زن ايجاد رابطه نمي باشد را داراست. زن به محض تماس دست همسر با خود احساس لذت و شعفي را در تمام بدن خود حس مي كند. ماساژ دادن و لمس كمر و نقاط بدن عموماً يك حالت خلصه روانی براي زن به وجود مي آورد كه اين حالت به راحتي ارضا كننده روح وي مي باشد و ديگر نيازي نيست كه شما صرفاً از رابطه فيزيكي استفاده كنيد و با ماساژ دادن وي را به آرامش برسانيد و انرژي خود را حفظ كنيد ضمن اينكه از بي اثر كردن رابطه جنسي با همسرتان جلوگيري كرده ايد.
2- ده اصل مهم در مورد رابطه جنسی
1. رابطه جنسی یکی از ابعاد ارتباطی بین زن و مرد می باشد ( بعد اقتصادی، بعد عاطفی ، بعد فکری، بعدجنسی) و مسئله عجیب و غریب و چندش آور نیست که خانواده ها نسبت به آن بی توجه باشند. متاسفانه بسیاری از خانواده ها در آموزش این مسئله به فرزندان خود کوتاهی می کنند.
2. خانم ها توجه کنند رابطه جنسی یک قسمت از رابطه زن و مرد هست و قسمت شروع هم می باشد پس راجع به آن واقع بین باشیم . آقایان هم توجه کنند که رابطه جنسی تنها رابطه بین زن و مرد نیست .
3. ارتباط جنسی یک رفتار است ولی پانتومیم نیست و ما باید در این ارتباط هم، از کلام و بیان استفاده کنیم و به طرف مقابلمان بگوییم و از او بشنویم که ما برای یک ارتباط لذت بخش به چه چیزی نیاز داریم.
4. باورهای غلط را در مورد رابطه جنسی که از بچگی در ذهن ما نقش بسته با مطالب جدید علمی عوض کرده و سکس لذت بخش را به سکس خرافاتی تبدیل نکنیم.
5. هیچ وقت از سکس به عنوان سلاح استفاده نکنیم (گاهی مردها رفتاری از خود بروز می دهند که بعضی از زنها فکر می کنند که سکس یک اسلحه در دست آنهاست و از سکس برای رسیدن به بعضی از خواسته های خود استفاده می کنند) البته شاید این کار در ابتدا مفید به نظر برسد ولی اثرات تخریبی آن در آینده نزدیک تمام ابعاد زندگی را در بر خواهد گرفت.
6. برای یک سکس موفق باید اضطراب ها و ترس ها کنار گذاشته شوند: مهم ترین آنها ترس از بچه دار شدن است این ترس می تواند به صورت کاهش لذت جنسی، عدم لذت جنسی در زن، انزال زودرس و بسیاری مشکلات دیگر بروز نماید. توجه شود که بر خلاف عقیده عوامانه با بچه، هیچ مردی را نمی شود به زندگی پایبند کرد این که می گویند تا ازدواج کردی بچه دار شو کاملاً تحریف شده است . باید اجازه داد وجوح مختلف ارتباطی بین زن و مرد( با چاشنی سکس لذت بخش ) آرام آرام مستحکم شود .
7. خانم ها معمولاً نگران شب زفاف هستند. مسائلی از قبیل : آیا درد دارد؟ آیا خون دارد؟ و غیره . پس آقایان بدون توجه به خرافات شب اول زندگی مشترک را به رضایت همسر خود اختصاص دهند و سعی نکنند با زور و فشار و اذیت اهداف از پیش تعیین شده خود را دنبال کنند چه بسا همین مسئله عواقب وخیمی را در زندگی آینده آنها پیش می آورد(پس لذت برای شب های دیگر و رضایت برای شب اول)
8. ارتباط جنسی تنوع زیادی دارد و هیچ ارتباطی به شرط رعایت بهداشت آن، از نظر علمی و حتی شرعی مضر نمی باشد. پس زن و مرد با مشورت هم همه ارتباطها را می توانند امتحان کنند و آنها را که لذت بخش تر است ادامه و بعضی ها را متوقف کنند. فهمیدن این که طرف مقابل از چه چیزی لذت می برد یک هنر است و زن و مرد هر چه هنرمندتر باشند زندگی خوب و لذت بخش تری خواهند داشت. نوازش سینه ها ، لمس با زبان ، نوازش رانها ، لمس کلیتوریس، لمس نقطه g ، ارتباط دهانی و بسیاری مسائل دیگر پس خانم ها و آقایان سعی کنند سفرهای اکتشافی در طرف مقابل خود داشته باشند .
9. کانال واژن، حفره ای روی هم خوابیده می باشد که بعد از ازدواج طول و قطر آن با آلت تناسلی همسر تطابق پیدا می کند پس آقایان وخانم ها استرس کوچکی و بزرگی آلت را از خود دور کنند و به نکات دیگر و مهمتر ارتباط جنسی توجه کنند.
10. برعکس آقایان که معمولاً فقط از طریق نزدیکی به اوج لذت جنسی می رسند خانم ها از طرق دیگر مثل لمس و غیره هم می توانند به این امر برسند این را از بابت این گفتم که آقایان همیشه در استرس این نباشند که آیا خانم هم مثل من لذت می برد و چکار کنیم که با هم به اوج برسیم (خصوصاً در اول ازدواج معمولاً این امر شدنی نیست) و به تدریج شاید عملی شود . ولی آقایان می توانند حتی بعد از اینکه خود به اوج لذت رسیدند با ادامه دادن مطالب پیش گفته راه رسیدن خانم به نقطه اوج را فراهم نمایند.
و دست آخر اینکه رابطه جنسی زیاد و مکرر با همسر هیچ عارضه ای ندارد و روی قوای جسمانی و سلامتی فرد نه تنها مضر نیست بلکه بسیار هم مفید می باشد به شرط این که به رابطه جنسی به عنوان یکی از ابعاد بسیار مهم زندگی نگاه شود. استفاده از تریاک، مواد نیروزا و غیره هیچ اثر مثبتی بر روی رابطه جنسی ندارد و در آینده صدمات برگشت ناپذیری را سبب خواهد شد ، پس بهتر است هر مشکلی در سکس پیدا کردید سریعاً به پزشک خود اطلاع داده و درمان متناسب را بگیرید. و هیچ وقت سکس را مسئله بی اهمیت تلقی نکنید.
3- روش های مختلف پیشگیری از حاملگی
1- نزدیکی منقطع[2]
2- استفاده از پوشش لاستیکی (کاندوم[3])
3- قرص های ضد بارداری[4]
4– آمپول های ضدبارداری[13]
5- متد ریتمیک[14] (دوره امن)
6- دیافراگم مهبلی[17]
7- کلاهک دهانه زهدان[20]:
8- اسنفج مهبلی[21]
9- آی.یو.دی[22] (وسیله داخل رحمی)
10- استفاده از مواد شیمیایی
11- نورپلانت[28] (کپسول های هورمونی کاشتنی در زیر پوست)
12- حلقه های واژینال[29]
13- روش های جلوگیری از بارداری بعد از مقاربت (روش های اضطراری)
14- سترون سازی[31]
15- روشهای نوین
تکلیف
از طریق مطالعه و گفتگو راه ها و سلیقه همسر خود را به دست آورید.
قبل از برقراری رابطه جنسی از لمس کردن اندام های حساس و ماساژ بهره بگیرید.
برای جلوگیری از بارداری نا خواسته و کاهش اضطراب با پزشک خود مشورت کنید و یکی از شیوه های علمی را به کار بگیرید.
[1]sexual relation
[2] Coitus Interrupts
[3] Condom
[4] Oral Contraceptives
[5] Combined
[6] SequentialPills
[7] Minipill
[8] Mestranol
[9] Ethinylestradiol
[10] Ethinynodiol Diacetate
[11] Norethindrone
[12] Norethindrone acetate
[13] Injectibeles
[14] Safe Period
[15] Kayusaku Ogino
[16] Knaus
[17] Vaginal Diaphragm
[18] Hasse
[19] Sanger
[20] Cerviacal Cap
[21] Vaginal Sponge
[22] I.U.D = IntraUterine Devices
[23] Pust
[24] Ota
[25] Oppen- Heimer
[26] Ishihama
[27] Jack Lippes
[28] Norplant
[29] Vaginal Rings
[30] DiethytStillbesrol= DES
[31] Sterillization
[32] Vasectomy
[33] Tubectomy
مهارت هفتم: ازدواج و فرزندان[1]
ازدواج و فرزندان: این مقیاس نگرش ها و احساسات شخصی را درباره بچه و توافق روی تعداد بچه ها، ارزیابی می کند.
مرور تکالیف قبلی
سخنرانی: اهمیت توافق بر روی کودکان
بحث گروهی
تکنیک
تکلیف
سخنرانی: اهمیت توافق بر روی کودکان
از زمانی که تصمیم به بچه دار شدن می کنید، شما مسئولیت پرورش، تربیت و نگهداری از یکی دیگر را پذیرفته اید. تولد فرزند علاوه بر تحمیل هزینه های مالی، نیاز به صرف وقت و برنامه ریزی دارد .
کودک برای رسیدن به مرحله باروری نیازمند تعامل با محیط و رشد و شکوفایی استعداد های نهفته اش است.
با برنامه ریزی و مدیریت درست شما می توانید در زمینه فرزند پروری به بهترین نحو ممکن عمل کنید و فرزندی متناسب و مفید تحویل جامعه بدهید.
بحث گروهی
آیا تصمیم به بچه دار شدن دارید؟
از چه شیوه های فرزند پروری بهره می گیرید؟
برای رفع مسائل و مشکلات خود در این زمینه از چه کسانی کمک می گیرید؟
تکنیک
هر تصمیمی در خصوص شیوه برخورد با کودک خود می گیرید باید شرایط، امکانات، محیط، فرهنگ و توانایی های کودک را شناسایی کنید.
به طور کلی برای این که در امر تربیت کودک موفق باشید نیاز است که رعایت مواردی الزامی و همگانی است. آشنایی با مسئولیت های فرزند داری، برنامه ریزی تربیتی، آموزشی ، هزینه ها ، پس انداز، تعدد فرزندان و رعایت اصول بهداشت جسمی، روانی، اجتماعی و اقتصادی خانواده، ضروری است و مشاوره در این زمینه ها می تواند در تصمیم گیری بهتر و کمک به خانواده موثر باشد.
تکلیف
برای پیگیری امور فرزندان خود و برنامه های آموزشی و تربیتی مشورت نموده، راه حل درست را انتخاب و برمبنای آن برنامه ریزی کنید.
مهارت هشتم: بستگان و دوستان[1]
بستگان و دوستان: این مقیاس به ارزیابی احساسات و علایق مربوط به روابط با خویشاوندان، اقوام همسر و دوستان می پردازد.
مرور تکالیف قبلی
سخنرانی: بستگان و دوستان
بحث گروهی
تکنیک
تکلیف
سخنرانی: بستگان و دوستان
این مقیاس به ارزیابی احساسات و علایق مربوط به روابط با خویشاوندان، اقوام همسر و دوستان می پردازد و با توجه به تاثیر 28 درصدی آن بر رضایت زناشویی از اهمیت به سزایی برخوردار است (معنویی 1388).
علایق زوجین به نوع رفت و آمد و صله ارحام و مشترک بودن این علایق به یکدیگر می تواند در رضایت زناشویی تاثیر داشته باشد. بنابراین آشنایی با دیدگاه زوجین و رعایت حق تقدم و دید و بازدید با بستگان دو طرف می تواند از دلخوری و مشاجرات جلوگیری نماید ولی این رفت و آمد ها نباید زمینه ای برای مداخله بستگان و نزدیکان در زندگی زوجین جوان شود.
البته حفظ حریم خانواده و رعایت حدود آن منجر به مقبولیت و پذیرش هر چه بهتر در خانواده های طرفین می شود. نباید بعد از ازدواج هیچ یک از زوج ها خود را بیش از حد وابسته به خانواده پدری بداند. همچنین در حفظ اسرار همسر خود و مشکلات موجود راز نگه دار باشید و بدون اطلاع دیگری آنها در جمع خانواده ها و دوستان باز گو نکنید.
بحث گروهی
در مورد حریم خانوادگی چه می دانید؟
رفت و آمد در خانواده شما با چه کسانی صورت می گیرد؟
تکنیک
سلامتی در بر دارنده مولفه های عمر طولانی، شاد بودن، بهبود بیماری های حاد و بازگشت به سطح سلامت قبلی است. مذهب می تواند به عنوان یک نظام اجتماعی و پیچیده تاثیر مثبتی بر رفتار و بازخوردهای مهم از جمله در برنامه ریزی خانواده، سیاست، و چگونگی تفسیر زندگی روزانه داشته باشد.(والریت 1995)
صله ارحام نیز یکی از مولفه هایی است که منجر به ارتقاء و بهبود بهداشت روان می شود. این واژه از رحم آمده است.مرحوم علامه مجلسی می فرمایند: «منظور هر خویشاوندی است که فرد او را از اقوام خود بداند».
در زمینه ارتباط صله ارحام با نیازهای روانی و اجتماعی می توان به موارد زیر اشاره نمود:
از لحاظ روانی: 1) نیاز به محبت. 2) نیاز به ابراز وجود. 3) نیاز به وابستگی و تعلق به گروه.
از لحاظ اجتماعی: 1) حمایت اجتماعی. 2) امنیت اجتماعی.3) امنیت اقتصادی.
به طور کلی:
– نیاز به محبت: از طریق محبت و برقراری ارتباط با نزدیکان تامین خواهد شد.
خداوند متعال می فرمایند:«من خدای بخشنده و مهربانم و رحم را، که یک فضل و فضیلتی است، من خودم به اقتضای رحمت خویش آفریدم تا انسان ها بدین وسیله به یکدیگر مهر و عطوفت ورزند».
– صله رحم و نیاز به بیان و ابراز خود: بیان مشکلات و گرفتن کمک از اطرافیان، تقسیم شادی و غم بین دوستان و آشنایان از جمله مزیت های های رفت آمد خواهد بود.
– صله رحم و نیاز به وابستگی و تعلق به گروه: احساس تعلق به گروه را افزایش می دهد.
موقعیت اجتماعی و احساس امنیت در گروه از جمله مزیت های دیگر صله رحم خواهد بود.
تکلیف
ارتباط با افرادی که نیاز های روانی اجتماعی شما را تامین می کنند را بهبود ببخشید.
مهارت دهم: جهت گیری عقیدتی[1]
جهت گیری عقیدتی: این مقیاس نگرش ها، احساسات و علائق شخص را دربارهی اعتقادات و اعمال مذهبی در زندگی زناشویی، ارزیابی می کند
جهت گیری عقیدتی
بحث گروهی
تکنیک
تکلیف
جهت گیری عقیدتی
واژه «جهت گيرى مذهبى»، در واقع به روى آورد كلى شخص كه از مذهب اتخاذ كرده است اطلاق مى شود، به گونه اى كه در ارتباط با موجودى متعالى (قدسى)، مجموعه اى از اعتقادات، اعمال و تشريفات خاص مى باشد. جهت گيرى مذهبى را تقريباً مى توان معادل «ديندارى» يا «دينورزى» دانست (آذربایجانی 1380)، كه در سطح رفتارهاى ظاهرى شخص نمايان مى شود و بيانگر گرايش احتمالى فرد به يك بينش مذهبى (اسلامى) مى باشد.
اما مقصود از دين و ديندارى چيست؟ براى به دست آوردن يك مفهوم مشترك از دين، به تعريف اين واژه از ديدگاه دين پژوهان معاصر و برخى از نظريه پردازان مشهور روان شناسى مى پردازيم:
آيت الله جوادى آملى (1381) دين را چنين تعريف نموده اند: «مجموعه عقايد، اخلاق و قوانين و مقرراتى است كه براى اداره فرد و جامعه انسانى و پرورش انسان ها از طريق وحى و عقل در اختيار آنان قرار دارد.»
ويليام جيمز (1929) دين و مذهب را چنين تعريف كرده است: «تأثرات و احساسات و رويدادهايى كه براى هر انسانى در عالم تنهايى و دور از همه بستگى ها براى او روى مى دهد. به طورى كه انسان، از اين مجمومه مى يابد كه بين او و آن چيزى كه آن را امرخدايى مى نامند رابطه اى برقرار است.»
تايلور[2] (1871) دين را به اعتقاد به موجودهاى معنوى، تعريف كرده است. دوركيم[3] (1984) در توصيف دين گفته است: دين نظام وحدت يافته اى از باورها و اعمال در برابر اشياء مقدس است (توسلی 1380).
از تعاريف مزبور چنين برمى آيد كه دين نوعى اعتقاد به وجودهاى معنوى يا مقدس است كه منشأ يك سرى رفتارها و نگرش هاى خاص در زندگى انسان مى شود. پس انسان ديندار يا متديّن نمى تواند با وجود يك چنين اعتقادى عارى از هرگونه رفتار حاكى از باورهاى درونى خود باشد.
بحث گروهی
باور های مذهبی شما در زندگی زناشویی تا چه حدی تاثیر گذار است.
تکنیک
جهت گيرى كلى به مذهب اسلام، در هر دو زيرگروه زنان و مردان، از يك سو با ويژگى خُلقى فرامن قوى و مهار خود مرتبط بوده و از سوى ديگر، با ويژگى گروه جويى و اجتناب از تنهايى داراى رابطه است.
در گروه مردان علاوه بر عوامل عمومى مزبور، جهت گيرى كلى به مذهب اسلام به طور اختصاصى با آرميدگى، شكيبايى، تنش پايين و نيز تمايلات سنتى، وفادارى به باورهاى كنونى و گذشته مرتبط مى باشد، اما در گروه زنان، جهت گيرى كلى به مذهب اسلام، به طور اختصاصى با جسارت اجتماعى، هيجان پذيرى و نيز همنوايى، ملاحظه و انعطاف پذيرى مرتبط است (کیومرثی 1385).
اما جهت گيرى مذهبى در بُعد عقايد و مناسك، به طور كلى علاوه بر ارتباط با فرامن قوى و گروه جويى، كه ذكر شد، با ويژگى سنتى به معنى كاهش رغبت نسبت به نوآورى و ترك باورهاى كنونى و گذشته، مرتبط است.
اين در حالى است كه در گروه مردان علاوه بر عوامل عمومى ذكرشده، جهت گيرى مذهبى در عقايد و مناسك به طور اختصاصى با آرامش، شكيبايى و تنش پايين مرتبط است. اما در گروه زنان به طور اختصاصى، جهت گيرى مذهبى در عقايد و مناسك با گرمى در روابط اجتماعى، صميمى بودن با ديگران مرتبط مى باشد.
جهت گيرى مذهبى در بُعد اخلاق، به طور كلى علاوه بر ارتباط با عوامل محورى فرامن قوى و گروه جويى، با عوامل آرميدگى، تنش پايين و در عين حال، جسارت اجتماعى و هيجان پذيرى مرتبط مى باشد. به نظر مى آيد مورد اخير لازمه عمل به دستورات اخلاقى در جامعه است.
در گروه مردان علاوه بر عوامل عمومى مذكور، جهت گيرى مذهبى در اخلاق، به طور اختصاصى از سويى، با ويژگى خلقى فرامن قوى، مهار خود و وفادارى به سنت ارتباط داشته و از سوى ديگر، با نيرومندى «من» رابطه دارد، كه طبق تعريف فرويد فرد را در خدمت اهداف سازشى قرار مى دهد و از اين رو، داراى ويژگى سازش يافتگى مى باشد.
در گروه زنان علاوه بر عوامل عمومى ذكرشده، جهت گيرى مذهبى اخلاقى به طور اختصاصى با ويژگى هاى خلقى زير رابطه دارد:
از سويى، با توانايى هوشى بالا و همنوايى، ملاحظه ديگران و از سوى ديگر، با ويژگى اى مرتبط است كه كتل آن را «خود احساسى» مى نامد. تفسير روان شناختى اين ويژگى به معنى ارزيابى رفتار و نهايتاً هدايت خود بر اساس مفهوم فرهنگى رفتار صحيح است. وجود اين رگه در فرد باعث مى شود كه شخص رفتارهاى خود را به طور مداوم با آرمان ها مطابقت داده و براى وجهه اجتماعى خود اهميّت قايل شود و در يك جمله به طور وسواس آميزى كمال طلب باشد.
تکلیف
سعی کنید از سو گیری عقیدتی در درون خانواده بیش از حد پیروی نکنید به اعتقادات یکدیگر احترام بگذارید.
جلال مرادی
روان شناسی بالینی
خانواده از اصلی ترین و پایه ای ترین نهادهای اجتماعی است که پایه اصلی ساختار های اجتماعی را شکل می دهد . اهمیت این نهاد در تمامی جوامع، مذاهب و فرهنگ ها مورد تایید قرار گرفته است.
در علوم روان شناسی اعتقاد بر این است که کارکرد و جایگاه افراد در خانواده تاثیر مستقیمی بر بهداشت روان آنها دارد و حتی خود خانواده هم به عنوان یک ساختار منسجم نیاز به قوانینی دارد که منجر به کاهش استرس، افزایش تعامل و در نتیجه ارتقای بهداشت روان در افراد شود.
به صورت طبیعی اگر به ساختار خانواده بدون هیچ گونه مداخله ای دقیق شوید چند شیوه تعامل را خواهید دید که به طور کلی به سه دسته تقسیم می شود:
1- اثرهای متعامل از طریق اعمال قدرت:
در این حالت اعمال قدرت به صورت سلسه مراتبی است و هر فرد وظیفه دارد به تناسب جایگاه خود از افراد بالا دستی تبعیت نماید و پدر به تنهایی و یا پدر و مادر با هم حمکران این مجموعه هستند و دیگران باید بدون چون و چرا بایستی تبعیت نمایند.
2- اثرهای متعامل از طریق برقراری رابطه و گفتگو:
سه شیوه تعاملی به صورت کانال ارتباطی، چرخشی و فاصله ای برقرار می شود.
در فرم ارتباط همه جانبه هر یک از عضوهای خانواده از طریق این کانال با یکدیگر ارتباط دارند. به این صورت که افراد از طریق یک موضوع خاص یا در موقعیت های مختلف می توانند نظرات خود را بیان نموده و یا خواسته های خود را بیان نمایند. در فرم چرخشی یک نفر از اعضای خانواده به طور واسطه ارتباط بین افراد را برقرار می سازد و معمولاً مادر این نقش را بر عهده می گیرد و بالاخره فرم فاصله ای است که در اثرات متعامل افراد خانواده شکاف وجود دارد.
3- اثرات متعامل از طریق ابراز محبت:
ابراز محبت در بین افراد خانواده های مختلف متفاوت است. در بعضی خانواده ها به علت جدایی همسران یا طلاق، علاقه مندی و محبت در اثرهای متعامل بین افراد خانواده غالباً رو به کاهش می گذارد و روابط والدین و فرزندان دچار تضاد می شود.
البته به غیر از ایم موقعیت ها معمولاً شیوه های ابراز محبت در طول زمان و در طول دوره های سنی متفاوت است. ولی به طور کلی برخی خانواده ها کاملاً صمیمی و به هم نزدیک هستند؛ برخی مواقع همه خانواده به غیر از یک نفر احساس صمیمیت و نزدیکی دارند و بلاخره در برخی خانواده ها حلقه محبت مادر است و تداوم و استحکام این حلقه به وجود مادر بستگی دارد.
جایگاه و نقش مرد و زن در خانواده به چه صورتی است؟
زن و مرد همان گونه که عامل شکل گیری نهاد خانواده هستند در تداوم و موجودیت آن نیز به این افراد بستگی مستقیم دارد.
همین شیوه حضور و میزان حضور و قبول مسئولیت آنها باعث شکل گیری جو عاطفی متفاوتی خواهد شد که به آنها به صورت مختصر اشاره می شود:
1- خانواده متلاشی یا متزلزل:
پدر یا مادر و یا هردوی آنها به علت غیبت های طولانی، یا طلاق و یا ترک، نزد فرزندان خود نباشند و یا در حضور آنها مشاجره و منازعه شدیدی داشته باشند. در نتیجه نوجوان، حساس، تندخو، بدبین به امور زندگی شده و تمابل به زمینه های انحرافی پیدا خواهد کرد.
2- خانواده دموکراسی:
مطلوبترین جو عاطفی را به کار می برد و بچه های سالم و موفقی در آن رشد می کند. البته باید شیوه های صحیح بیان افکار، ارتباط موثر، شیوه درخواست و مذاکره در این خانواده ها رعایت شود و افراد در برخی مواقع نیز نیاز به تصمیم نهایی خواهند داشت که بر مبنای سلسه مراتب بعضی اوقات به نفع خانواده است که از آن تبعیت نمایند.
3- خانواده آزاد مطلق:
اغلب بی بند و بار می باشند و تضاد افکار و عقاید ایجاد می شود. خانواده متزلزل می گردد و بچه دارای خصوصیت هایی می شوند که در خانواده های متزلزل رایج است. معمولاً کمتر تعامل و تفاهم در این گونه خانواده ها وجود دارد و هرکسی بر مبنای عقاید و افکار خود بدون توجه به منافع دیگران و احترام به نظر و اندیشه آنها تصمیم گیری می کند. ولی به صورت ناخواسته و طبیعی معمولاً تنش و فشار به کل خانواده وارد خواهد شد.
4- خانواده دیکتاتوری:
این دیکتاتور می تواند پدر، مادر یا حتی یکی از فرزندان باشد. تعامل در این گروه ها سخت است و معمولاً کودتا و پنهان کاری در این گونه خانواده ها بسیار رخ می دهد . معمولاً در سن نوجوانی به دلیل سخت گیری و تصمیم گیری های یک طرفه برخی از کودکان از این قبیل خانواده فرار می کنند یا اینکه در سن مناسب اقدام به شورش علیه و طغیان علیه فرد دیکتاتور می کنند و خود نیز معمولاً راه وی را ادامه می دهند.
عدم رعایت بهداشت روانی در خانواده منجر به چه مشکلاتی خواهد شد؟
عدم رعایت حریم شخصی افراد و توجه نکردن به شخصیت افراد احتمال آسیب را در افراد عضو خانواده بالا می برد. در این خانواده ها به دلیل نزاع و محیط نا آرام افراد از آرامش و امنیت روانی و جسمانی مطلوبی برخوردار نیستند و همواره در تنش به سر می برند.
پدر و مادر الگوی کامل و عینی برای فرزندان هستند و در صورت اختلاف و نزاع در حضور فرزند نگرانی و ناهماهنگی بین تصورات کودک و دنیای واقعی به وجود می آید. کودک احساس بدی نسبت به دنیای واقعی پیدا خواهد کرد.
طلاق عاطفی بین پدر و مادر و عدم ابراز محبت واقعی، حتی اگر در جلوی کودک مشاجره هم صورت نگیرد، باعث احساس خلاء عاطفی در دو نفر و عدم شادمانی خواهد شد . همچنین کودک مهارت ابراز محبت و نیز گرمای محبت را درک نخواهد کرد و به همین دلیل در تعاملات بین فردی و ارتباطی آینده دچار مشکلات زیادی خو.اهد شد.
پیامد های دیگر شامل موارد زیر می شود:
– عدم ابراز محبت کافی در خانواده، منجر به بروز مشکلات عاطفی و احساس کمبود محبت و در نهایت طلاق عاطفی خواهد شد.
– در خانواده ای که پدر و مادر، تندخو، مستبد باشند. در این خانواده نه دختران و نه پسران الگوی مناسبی برای رفتار خود ندارند. نوجوان و جوان از طرف پدر و مادر مورد پذیرش نیستند و ناهنجاری های رفتاری در این نوع خانواده به وجود می آید.
– در خانواده ای مادر مهربان و آرام و پدری تند خود و مستبد وجود دارد. در این خانواده، دختر ممکان است با مادر خود همانند سازی کند، اما تصویر نابهنجاری از مرد دارد. او در مورد ازدواج سخت گیر و با مشکلاتی روبه رو است. در حالی که ممکن است در پسران خشونت ریشه یابد و پسر رفتار، پرخاشگرانه را دنبال کند . ولی در صورتی که با مادر همانند سازی نماید امکان این که رفتار های زنامه را بپذیرد و حتی ممکن است مورد تجاوز جنسی مردان و پسران دیگر قرار گیرد.
– در خانواده ای که پدر مهربان و آرام و مادر تندخو و مستبدی وجود دارد. دختر نمی تواند الگوی درست از مادر را دریافت نماید و در آینده با مشکات مواجه خواهد شد و پسر می تواند خود را با پدر منطبق سازد ولی در آینده نسبت به زنان بدبین خواهد بود و در تعامل با جنس مخالف رفتار مناسبی نخواهد داشت.
به طور کلی در این خانواده تعامل خوبی وجود ندارد . طلاق عاطفی، عدم ابراز محیت، ناتوانی در برقراری ارتباط مناسب، بی احترامی به شخصیت افراد، تحقیر ، ترس از مواجه و بروز تنش و… همواره برخانواده سایه افکنده و افراد را در وضعیت روانی نامناسبی قرار می دهد. و سلامت و دوام خانواده را تهدید می نماید.
حتی در این خانواده فرزند به صورت واقعی و کامل از طرف پدر و مادر پذیرفته نمی شوند و همواره به ناخواسته بودن، زیادی از آنها نام برده می شود و در خانواده نیز مورد تحقیر، آزار و آسیب قرار می گیرند.
اصول و معیارهای رعایت بهداشت روان در خانواده چه مواردی هستند؟
– ابراز علاقه بدون محدویت.
– حمایت عاطفی، اجتماعی بدون قید و شرط
– صمیمیت در درون خانواده
– پذیرش افراد خانواده (بدون در نظر گرفتن جنسیت، شکل، استعداد) .
– احترام به یکدیگر و به فرزندان (حسن رابطه والدین با یکدیگر و کودک نوجوان با هم سبب الگو پذیری مناسب کودک و رشد شخصیت وی خواهد شد)
– توجه به نیازهای جسمانی، روانی و اجتماعی افراد خانواده ( تامین نیاز های اولیه، بستر سازی و ایجاد موقعیت مناسب برای بهداشت روانی افراد، احساس تعلق به گروه، ابراز وجود اعضاء و امکان تبادل افکار و بیان خواسته باعث پویایی گروهی و نیز ارتقاء بهداشت روانی خواهد شد)
– ابراز محبت به یکدیگر و فرزندان ( از این طریق الگوی مناسبی برای فرزندان بوده و همچنین پذیرش یکدیگر سبب ارتقاء بهداشت روان خواهد شد)
– امنیت و احساس امنیت را در خانه فراهم نمایید (آرامش و امنیت شرط اصلی در هر خانواده است. محیط گرم خانواده امکان حرکت، و بودن در میان اعضای خانواده را می دهد)
– رفع تنش ها و تعارض های موجود ( در تمام خانواده ها معمولاً تضاد فکری و تعارض هایی وجود دارد ولی مذاکره و گفتگو برای رفع مشکل به وجود آمده و رعایت شخصیت شخصیت افراد منجر به بهبود روابط خواهد شد. خانواده ها باید سعی نمایند مشکلات را با کمترین هزینه جسمانی، روانی و اجتماعی رفع نموده و آرامش را به خانواده باز گردانند)
منابع:
– استریت ، دی. مشاوره خانواده. ترجمه: مصطفی تبریزیو علی علوی نیا.(1387). چاپ ششم. تهران. انتشارات فرا روان.
– سیف ، سوسن. (1378). بهداشت روان در خانواده. فصلنامه اصول بهداشت روانی. شماره اول ، سال اول، تابستان 1387 ص 97-92 .
– سیف ، سوسن.(1368). تئوری رشد خانوده. تهران دانشگاه الزهراء.
– شاملو ، سعید.(1387). بهداشت روانی. ویرایش 2. تهران . انتسارات رشد.
– نیکولز ، مایکل پی؛ شوارتز، ریچارد سی. خانواده درمانی «مفاهیم و روشها». ترجمه محسن دهقانی و همکاران. (1387). تهران . نشر دانژه.
من بیشتر دوست دارم به جای ماهی به شما ماهیگیری را یاد بدهم. یعنی نحوه سوال ساختن را می گویم، سوال را خودتان طرح کنید .
نکاتی وجود دارد که در طرح سوالات جلسات خواستگاری ، شناسایی دختران و پسران در رابطه هایشان یا ….، کمک می کند که فرد شناخت عقلانی ( نه احساسی) نسبت به طرفش کسب کند باید دارای شرایطی باشد که بعضی از آنها به قرار ذیل است:
1 – فکر نکنیم که سوالات باید استاندارد شده و از پیش تعیین شده و با جواب های مشخص باشد، باید هنگام گفتگو مانند آدم آهنی خشک نباشیم و سعی کنیم پرسش های را در همان جلسه نسبت به هر چیزی که مبهم هست، طرح کنیم.
2 – پرسش های کلی برای شروع خوبست ولی فایده های آن اندک هستند. مثلا این سوالات:
– نظر شما در مورد حجاب چیست؟
– شما چه توقعی از همسر آیند ه ات داری؟
– شما نظرت در مورد اخلاق و ایمان چیه؟
– میعارهای شما برای ازدواج چیست؟
– شما چه نقشی برای زن در خانواده ، یا چه نقشی برای مرد در خانواده قائل هستید؟
چون پرسش های این چنین کلی، حتما جواب کلی دارد و جوابهای کلی چون مبهم و ناشفاف هستند ، طرفین همانطور که دوست دارند بر اساس ذهنیات خود تفسیر می کنند و این مفهوم شناخت از یکدیگر را با تحریف روبرو می سازد.
3 – به جای سوالات کلی، سعی کنید مفاهیم را به زودی به طرف مصداق ها و مثالهای عینی بکشانید، و با طرح مسئله فرد را در موقعیت قرار دهید. موقعیت هایی که هر روز در زندگی خانوادگی افراد پیش می آید و زوجین نسبت به آن واکنش احساس، فکری یا رفتاری نشان می دهند.
* شما بهتر است به عنوان مثال به جای اینکه این سئوال کلی را بپرسید که نظرتان در مورد حجاب چیست؟ می توانید پرسش های جزئی زیر را بپرسید؟
– آیا آقایان هم باید حجاب داشته باشند؟ اگر بلی چند تا مثال بزنید؟
– آیا شما خانواده ای را دیده اید که به خاطر رعایت نکردن حجاب از طرف مرد گسسته شده است؟
– آیا به نظر شما برای حجاب خانم حتما چادر ضروریست؟
– آیا مانتو و مقنعه را حجاب می دانید؟
– آیا روسری و لباس پوشیده مثل بلوز و شلوار حجاب هست؟
– آیا خانم می تواند بین افراد نزدیک مثل پسر عمو، دوست ، پسر خاله، یا اقوام بدون روسری باشه؟
– آیا تفاوتی بین پوششی که خانم با شوهرش داره و پوششی که با پسر خاله اش داره وجود داره، تفاوتش چیه؟
– آیا به فرض پذیرش حجاب مورد نظر شما، کار خانم در محیط هایی که کاملا مردانه هست ، مثل یک کارخانه یا معدن یا …، اشکالی داره؟
– آیا یک آقا یا یک خانم پس از ازدواج می تواند یک ارتباط عاطفی با جنس مخالف داشته باشه ؟ سطح این ارتباط را مثال بزنید؟ حدودش چقدر است؟
– آیا برای یک خانم دست دادن به یک اقوام نزدیک مثل پسر عمه را می پذیرید؟
– آیا خنده ، شوخی، و سر به سر گذاشتن یک آقایی را که ازدواج کرده با خانمهای دوست و فامیل را قبول دارید، یا همین مورد را در مورد خانمها می پذیرید؟
و صدها سئوال از این دست که تمرکزشان بر جزئیات هست؟ یعنی مثالهایی که در زندگی های مختلف کم و بیش ممکن است پیش بیاید.
(این به شما بستگی دارد که سئوالهای را جزئی و با مثال و متناسب با حال و احوال خود طرح کنید)
4- حال که در بند یک متوجه شدیم سئوال کلی نباشه و قابل انعطاف باشه و از پاسخ پرسش های قبلی در بیاید و در سئوال دوم هم جزئی سازی و شفاف سازی را گفتیم نوبت به این می رسد که این پرسش های جزئی و دقیق و عملیات را حول چه محورهایی تهیه کنیم.
بعضی از مهمترین محورها اینها هستند:
الف) سوالات در خصوص مسئولیت پذیری و انجام وظایف فرد:
مثلا شغلش، تحصیلاتش، وظایف دوستی و خانوادگی که به گردن داشته و …..
یعنی ما نمی پرسیم آیا شما مسئولیت پذیرید یا نه ، ما سوالات دقیقی را نسبت به زندگی قبلی فرد طرح می کنیم که در صددیم که آیا فرد مسئولیت پذیر بوده است یا نه ؟
مثلا:
شما در چه تاریخی سرباز شدید، کی به سربازی رفتید؟ آیا غیبت هم داشتید؟
آیا در انجام کارها در خانواده با پدر و مادرتان مشاجره ای داشتید، آیا آنها کارهایی را به زور از شما می خواستند؟ رفتار همکارنتان با شما چگونه است؟ ( معمولا افرادی که با خانواده و همکار و …، دیگران مشاجره دارند و ناسازگارند کسانی هستند که نسبت به انجام وظایف و مسئولیت های خود کوتاهی می کنند)
ب ) پرسش هایی در مورد ثبات فکری و احساسی فرد:
مثلا:
با پرسش هایی متوجه شوید که آیا او شغل عوض کرده است؟ رشته تحصیلی خود را جابجا کرده؟ آیا با دوستان هر چند وقت یکبار قطع رابطه می کند؟ آیا به تناسب سنش چه چیزی اندوخته ؟ مثلا یک آقای 27 ساله چه میزان تحصیلات داره ، چه میزان سرمایه داره ، چه میزان تخصص داره و ….؟ چون این فرد حداقل 7 سال از بهترین زمان جوانی را در اختیار داشته در ازای آن چه اندوخته است؟ ( این سوال با سوالات سنتی والدینی که فقط به داشته های فرد توجه دارند متفاوت هست، مثلا ممکن است این فرد 7 سال کار کرده و سرمایه خود را خرج درمان پدر بیمارش کرده و اکنون هیچ ندارد ، ولی این فرد با ثبات هست. چون داشته هایش برای ما مهم نیست ، بلکه گذران عمرش و ثباتش در کار و زندگیش برای ما مهم هست)
– کسی که معلوم نیست جوانی خود را چه کرده ، نه تحصیلاتش مشخصه، نه سرمایه اش و نه هنر و تخصصش ، این نقطه منفی در ثبات اوست.
– همچنین سوال از رابطه های عاطفی او به طور مشخص مهم هست. آیا او دوست پسر یا دختری داشته؟ چند تا؟ تا چه اندازه در این رابطه ها پیش رفته است؟ و….،
ج ) انعطاف پذیری:
این بند هم بسیار مهم هست، ما باید با طرح سوالاتی متوجه بشویم این فرد تا چه میزان خاصیت لاستیکی و کششی دارد و حاضر به انعطاف و تغییر در نظراتش هست.
به این سوال توجه کنید:
اگر ما آماده شده ایم به یک مسافرت راس ساعت 18 برویم، ناگهان تلفن زنگ می زند و یکی از اقوام که از شهرستان آمده اند، خواهان آدرس دقیق منزل ما هستند که به میهمانی ما بیایند، در این هنگام شما چه کار می کنید؟
نحوه پاسخگویی به این سئوال مهم هست نه خود جواب.
اگر فرد بگوید به آنها می گوییم برنامه مسافرت داریم و نمی توانیم در خدمت شما باشیم.( این نشانه عدم انعطاف هست)
اگر فرد بگوید به آنها می گوییم قدمتان روی چشم بفرمائید( این هم نشانه عدم انعطاف هست)
در حالیکه فرد منعطف به راههای دیگری به غیر از بلی یا خیر نیز توجه دارد. مثلا می گوید:
باید ببینم سفر ما چقدر اهمیت داره؟ آن فامیل کیست؟ ضرورت میهمانی او چیست؟ تاثیر رفتن به این سفر روی ما چقدر هست؟ و ….، یعنی بررسی همه جوانب و جوابی شبیه این:
به او می گوییم قصد سفر داریم، اما خیلی دوست داریم در خدمت شما باشیم ، لذا تا ساعت 18 که وقت حرکت ماست می توانیم در خدمتتون باشیم. یا اینکه ما می توانیم هفته آینده این سفر را برویم لذا خوشحال می شویم در خدمتتون باشیم.
( فراموش نکنید اینها مثال هستند، شما می توانید مسائل دیگری را طرح کنید ، حتی گذشته فرد هم نشان می دهد که او در برابر مشکلاتی که در حوزه شغلی ، تحصیلی و خانوادگی داشته هست تا چه اندازه انعطاف پذیر و سازگار بوده است)
نکته مهم اینست که از نشانه های عدم انعطاف پذیری، عدم رابطه صحیح فرد با خانواده ، دوستان، همکاران و …هست. یعنی کسی که نتوانسته است نسبت به خواسته های خود در قبال والدینش انعطاف نشان دهد، حتما در برابر همسر هم دارای انعطاف نخواهد بود.
د) تقسیم وظایف و نقش زن و مرد:
شما می توانید با مثالهایی کارهایی را که در خانواده هست را مطرح کنید و از طرفتون بخواهید بگوید چه کسی این کارها را باید انجام دهد. خرید، تصمیم گیری، کارهای منزل ، نگهداری بچه ، ادامه تحصیل، تفریحات و ....
هـ) مسائل اقتصادی خانواده:
این بند هم باید با پرسش های ریز و جزئی همراه باشد. مثلا میزان خرجی که برای جشن عروسی در نظر دارید و نوع تالار آن را مشخص کنید؟ محل مسکونی چگونه است ، کجاست؟ مشترک هست ؟ شخصی هست؟ اجاره ای هست؟ موقعیت جغرافیایی آن ؟
درآمدهای زن و مرد چگونه در خانواده هزینه می شود؟ تصمیم گیرنده کیست؟
و) میزان استقلال یا وابستگی فرد:
مثالهایی فرضی بزنید که مثلا شما دوست دارید در شهر دیگری زندگی کنید، نظر او را جویا شوید؟
سئوال های فرضی مطرح کنید که مادر و پدر شما یا مادر و پدر وی توصیه ای به شما دارند، شما باید چگونه با آنها برخورد کنید.
یا سئوالهایی از این قبیل: فکر می کنید هر چند روز یکبار باید به خانواده هایمان یا اقوام خود سر بزنیم؟
یا سئوالهایی از این دست که آیا پس از ازدواج مسافرت یا تفریح یکی از همسران بدون طرف دیگر به همراه دوست را می پذیرید؟ چند بار در سال یا ماه؟
ز) صفات شخصی و روانی:
افسردگی، پرخاشگری، اضطراب، وسواس، سوء ظن، زودرنجی، کج خلقی، تنهایی، ترس ها، سابقه های بستری و درمان و …. جزء مهمترین مسائلی هست که باید بررسی شود،( شاید بررسی این بند یکی از ضرورتهایی هست که دختر و پسر باید به روانشناس مراجعه کنند). اما اگر خودشان قصد بررسی داشتند باید نشانه های این اختلالات را بشناسند، و با سئوال و دقت در نشانه ها و علائم این اختلالات پی به مشکل ببرند.
همچنین صفاتی مثل خسیس بودن( حسابگر)، ولخرج بودن( دست و دلباز)، بی خیال (اجتماعی بودن )، منزوی و بی علاقه به تفریح، (اهل تفکر و مطالعه بودن)، پیگیر بودن( سمج)، سهل انگار نبودن( سخت گیر نبودن)و ….، جزء مسائلی هست که می تواند با مثالهای عملیاتی پرسیده شود. فراموش نکنید در پرسش های باید معادل مثبت صفات را که در پرانتز قرار دادم بپرسید، چون ممکن است فرد موضع بگیرد. مثلا شما به فرد بگوئید شما بیشتر حسابگر هستید یا دست و دلباز ؟ تا فرد هر کدام را انتخاب کرد احساس بدی نداشته باشد.
ح) مسائل اعتقادی و اخلاقی:
این پرسش های را بر اساس آنچه خود هستید، باید طراحی کنید، اگر به مواردی اعتقاد ندارید، باید با طرح سئوالهای متناسب و ریز بررسی کنید که فرد مقابل در این زمینه در تعارض با شما نباشد مثل مسئله حجاب که توضیح دادم.
این سئوال را دقت کنید:
آیا وقتی ما در درون و در دلمون خدا را قبول داریم و رفتار خوبی داریم ، حتما باید دقیقا نمازمان را هم سر وقت بخوانیم، حالا اگر نخواندیم مشکلی پیش می آید؟
آیا آرایش خانم بیرون از منزل مشکلی ایجاد می کند؟
آیا شما هم با این موافقید که خانمها برای بیرون رفتن از منزل باید از شوهرانشان اجازه بگیرند؟
چه وقت می شود دروغ گفت؟ دروغ مصلحتی چیه؟ چند تا مثال از دروغهای مصلحتی؟
ط) دوستان:
اگر بتوانید از طریق سئوال یا تحقیق بر دوستان فرد احاطه پیدا کنید و مورد شناسایی قرار دهید ، مسائل زیادی در مورد همسر آینده خود متوجه خواهید شد.
پرسش هایی از این قبیل چند تا دوست صمیمی دارید؟ ( تعداد زیاد آن نشانه برونگرا بودن و تعداد کم آن نشاندهنده حساسیت ، زودرنج بودن و درونگرا بودن هست)
با کدام دوستت صمیمی هستید و او چه خصوصیت جالبی داره؟( پیش بینی اینکه اگر بخواهی در آینده خیلی خوب در کنار آن طاقت بیاوری باید چنین باشی)
با کدام دوستت ارتباط کمتری داری ، یا خوشت نمی آید، چه صفاتی داره؟ ( مهم از این نظر که اگر چنین هستی، در زندگی با این فرد مشکل دار خواهی شد)
ی) خانواده فرد:
پرسش های دقیق از خصیصه های مختلف خانواده و تعلقات آنها ، تحصیلات، فرهنگ، شغل ، و فرزندان دیگر خانواده که ازدواج کرده اند و نحوه ارتباط عروسها و دامادههای آنها با خانواده و …، هم به شناسایی شما نسبت به این خانواده بیشتر کمک می کند.
ک) بیماریهای جسمی، معلولیت ها و …. در فرد و خانواده شان:
این مورد باید مستقیم سئوال شود. خیلی ها در جلسات شناسایی دروغ نمی گویند، اما ملزم به این نیست که همه چیز را بگویند. مثلا اگر بپرسی شمابیماری مزمن یا حادی داشته ای؟ جواب صحیح می دهند، اما اگر نپرسی ضرورتی برای توضیح این موارد در خود نمی بینند.
( البته اگر سلامتی جسمی همسر آینده تان در تصمیم گیری شما موثر هست)
ل) برنامه تفریحات، سرگرمی و برنامه ها برای ارتباطات درون خانواده:
شما باید متوجه بشوید همسر آینده شما، خانواده را فدای کار می کند، یا کار را فدای تفریحات و خوشگذارنی می کند یا ….
سئوال در مورد تفریحات قبلی او نیز به شما نموداری از روش او را ارائه می دهد.
آیا شما نیز نکته خاصی در ذهن دارید که از همسر آینده تان بپرسید؟ آن را با ما در میان بگذارید.
امیدوارم انتخابی درست داشته باشید، و زندگی شما پر از شادی و همدلی باشد
داشتن یک خانه خوب، ماشین و لوازم لوکس زندگی، شاید در نگاه اول به نظر برای یک زندگی، جذاب و فریبنده باشند، ولی این ها لوازمی نیستند که زندگی زناشویی را دلچسب و موفق کنند. دانستن نکات و داشتن لوازم مهم تریست که یک زندگی زناشویی شاد و پایدار به ارمغان می آورد. زندگی زناشویی یک رابطه دو طرفه است که پذیرش و اجرای قوانین و ارزش های آن زندگی را مطلوب و دلچسب و با دوام خواهد کرد.
1. عشق وتعهد
عشق همانند مغز و نتیجه تعهد به دیگریست. بسیار فراتر از احساسی گذرا، فیلم یا پوستر و یا رومانی عاشقانه. احساسی با فراز و نشیب زیاد، ولی نهایتا تعهدی پایدار برای همیشه و این به معنای عشق واقعیست. عشق تعهدیست در همه سختیها و آسانی ها و شادی و غم های زندگی.
2. صداقت جنسی
صداقت جنسی در یک ازدواج فراتر از صرفا جسم ماست. این صداقت شامل چشمان، فکر، قلب و روح ماست. وقتی فکر و توجهمان را به نگاه کردن به تصاویر یا فیلم های غیر اخلاقی منحرف می کنیم، یا وقتی در رویاهایمان به کس دیگری غیر از همسرمان فکر می کنیم، این صداقت را زیر پا گذاشته ایم. باید مواظب نگاه و فکرمان باشیم و آن را به شریک زندگیمان اختصاص دهیم. مواظب باشید که از هر چیزی به جز همسرتان، که سر راه نگاه و فکر و قلب شماست دوری کنید.
3. فروتنی
همه ما کاستی هایی داریم و روابط متقابل این کاستی ها را سریع تر از هر چیز دیگری در دنیا، آشکار می کنند. یکی از پایه های ساختن یک زندگی سالم، قبول این اصل است که شما کامل نیستید و ممکن است گاهی اشتباهی کنید و نیازمند بخشش طرف مقابل باشید. حس برتری نسبت به طرف مقابل شما را از پیشرفت در زندگی مشترکتان باز می دارد. به محض اینکه چنین حسی در زندگی به شما دست داد، فورا یک مداد بردارید و سه چیزی را که همسرتان در آن از شما بهتر است بنویسید. این تمرین ساده به شما کمک می کند که فروتنی داشته باشید و فروتنی زندگی شما را به بهترین شکل پیش می برد.
4. بردباری و گذشت
از آن جا که هیچ کس کامل نیست، بردباری و گذشت همیشه در رابطه زناشویی لازم و ضروریست. زوجین در یک زندگی موفق یاد می گیرند که بردباری بی نهایت و گذشت بی اندازه نسبت به شریک زندگیشان داشته باشند. آنها اشتباهات گذشته یکدیگر را به رخ هم نمی کشند، بلکه خوبی های دیگری را برای خود و او باز گو می کنند. سعی نمی کنند اشتباهات دیگری را مقابله به مثل یا تلافی کنند. بخشش شریک زندگی قلب تان را برای عشق ورزیدن او، آزاد و راحت تر می کند.
5. زمان
روابط بدون گذشت زمان شکل نمی گیرند. برای داشتن هر رابطه موفقی باید زمان مفیدی را به همدیگر اختصاص دهیم. داشتن زمان با کیفیت، منوط به صرف کمیت کافی زمان با همدیگر است. رابطه شما با همسرتان از هر رابطه دیگری که در زندگی دارید عمیق تر و مهم تر است، پس سعی کنید هر روز زمان مفیدی را صرفا برای وقت گذراندن با همسرتان اختصاص دهید و هر چند وقت یک بار با هم در بیرون از خانه وقت بگذرانید.
6. صداقت و اعتماد
صداقت و اعتماد پایه و اساس هر چیز سلامتی در ازدواج است، ولی بر خلاف بیشتر مواردی که در این لیست وجود دارد، اعتماد مساله ای زمان بر است. شما در یک لحظه می توانید از خود بی خود شوید و سرسپرده و شیدا شوید و اعتماد همیشه امری زمان بر است. اعتماد بعد از هفته ها و ماهها و سالها به وجود می آید. وقتی آنچه می گویید هستید باشید و آنچه را که می گویید انجام دهید، کم کم اعتماد حاصل می شود. پس از همین حالا شروع کنید. اگر قبلا کاری کرده اید که اعتماد همسرتان را از دست داده اید می توانید سخت تر تلاش کنید.
7. ارتباطات
طرفین در یک زندگی مشترک موفق بیش از هر چیز با هم در ارتباطند و تا حد امکان با هم مشورت می کنند. در مورد برنامه فرزندانشان، لیست خرید از فروشگاه و قبض های پرداختی و… همچنین آن ها در مورد آرزوها و رویاهایشان، ترسها و نگرانی هایشان با هم صحبت می کنند. آنها فقط راجع به تغییراتی که در زندگی فرزندانشان رخ می دهد صحبت نمی کنند، بلکه در مورد تغییرات قلب و روحشان هم با هم صحبت می کنند. اعتماد و بردباری و صداقت و…همه بعد از داشتن ارتباط موثر به وجود می آیند.
8. از خود گذشتگی
با وجودیکه شاید در نگاه اول به نظر نیاید، ولی بسیاری از ازدواج ها به دلیل خودخواهی طرفین یا یکی از آن ها از هم می پاشد.ریشه تقصیرات را به گردن دیگری انداختن ها و کمبود روابط و… همه در همین خود خواهی نهفته است. فرد خود خواه فقط به خود توجه و اعتماد دارد. صبر تحمل کمی از خود نشان می دهد و سعی نمی کند که بیاموزد چگونه می تواند همسر موفقی باشد. آرزوها و رویاها و زندگی تان را به شریک زندگی خود بدهید و با هم زندگی کردن را شروع کنید.
ارتباط از جمله مهم ترین مهارت های موجودات است که شامل شیوه های گوناگونی می شود.
از جمله انواع ارتباطات بین انسان ها، ارتباط با جنس متفاوت ( مرد با زن) است که علاوه بر تداوم نسل و کمال گرایی ، حس ماندگاری و جاودان بودن از طریق اولاد، می توان در برطرف نمودن نیازهای عاطفی طرف مقابل تاثیر به سزایی داشته باشد.
متداول ترین نوع ارتباط در جوامع بشری از طریق ازدواج رسمی و محدودی از نوع دیگر است که می توان هم خوابگاهی، همجنس گرایی و… را نام برد.
برای رسیدن به یک زوج مناسب و نیز تداوم ارتباط، معیارهای را باید رعایت نمود. اگرچه، ساده به نظر می رسند ولی می تواند در شروع ارتباط و تداوم زندگی مشترک تاثیر گذار باشند. البته بروز تعارض در روابط انسان ها با یکدیگر اجتناب ناپذیر است؛ یعنی بحث، جدل و مشاجره در تمام رابطه ها بروز پیدا می کند ( اومبل، 1969)[1] ولی نتایج تحقیقات نشان داده است که مهارت های زندگی در تداوم ارتباط تاثیر معنی داری دارد.( مرادی، شنایی و معنوی، 1385) و نیز آموزش این مهارت ها در افزایش کارآمدی و تداوم ارتباط موثر و زندگی مشترک اهمیت به سزایی دارد.( طهرانی، 1384) ونیز دانشمندان به اهمیت آموزش در یادگیری مهارت های اجتماعی تاکید کرده اند.( ساروخانی، 1386)
از جمله مواردی که فرد باید در شروع ارتباط به آنها اهمیت دهد می توان: داشتن اعتماد به نفس، سعی در شناخت طرف مقابل، حفظ آرامش و خونسردی در رابطه و صداقت را نام برد.
در حین زندگی نیز مواردی وجود دارد که شاید بی اهمیت یا کم اهمیت جلوه نماید و خانواده ها درباره آن به تحقیق نپردازند ولی وجود این معیارها و رعایت آنها می تواند، تضمین کننده زندگی مشترک باشد.
از جمله موارد قابل توجه در شروع زندگی آموزش پیش از ازدواج، مشاوره حین ازدواج و آموزش مهارت های زندگی است.
زندگی مشترک یک فرایندی است که جنبه های فردی، ارتباطی، فرهنگی، اقتصادی و اعتقادی را در بر می گیرد. افرد برای شروع زندگی باید به حداقل آنها توجه داشته باشند تا در طول زندگی با مشکل مواجه نشوند.
از جمله موارد قابل توجه در افزایش رضایت زناشویی می توان: توجه به موضوعات شخصیتی طرف مقابل، مهارت حل تعارض، رابطه زناشویی موفق، توجه به نیازهای جنسی طرف مقابل، برنامه ریزی اقتصادی، رسیدن به توافق در مورد تربیت فرزند، تعامل در ارتباط با دوستان و آشنایان و نیز توجه به اعتقادات مذهبی طرف مقابل را نام برد. ( معنوی، 1387)
البته تمامی این موارد در زیر سایه ی برنامه ریزی منظم از طریق رسیدن به تفاهم و نیز احترام به شخصیت طرف مقابل خلاصه می شود.
در زندگی گاهی پیش می آید که ارتباط بین دو فرد دچار مشکل می شود و طلاق غیر قابل اجتناب است و فرد ناگزیر به عمل جدایی می شود. که در این مورد مشاوره برای تحکیم خانواده و برنامه ریزی های مشاوره ای برای برای کاهش تنش و رفع جدایی تاثیر گذار خواهد بود.
در نهایت اگر امر به جدایی، مستلزم و اجباری شد، رعایت شأن و منزلت طرف مقابل و برآوردن حداقل تقاضای طرفین باعث می شود که میزان آسیب ناشی از جدایی کاهش یابد.
منابع:
1- اداره مشاوره و تحکیم خانواده. (1386). گزارش بررسی طلاق در بین فرزندان شاهد کشور سال 1385. مرادی، جلال؛ شنائی، احمد؛ معنوی، شکوفه؛ مرادی توپقرا، طاهره. اداره کل امور اجتماعی و مددکاری بنیاد شهید و امور ایثارگران.
2- سادوک، بنجامین؛ سادوک ، ویرجینیا.( 2007). خلاصه روانپزشکی: علوم رفتاری/ روانپزشکی بالینی. ترجمه: رضاعی، فرزین. تهران. ارجمند.
3- ساروخانی، باقر. ( 1376). طلاق ( پژوهشی در شناخت واقعیت و عوامل آن). دانشگاه تهران. چاپ دوم.
4- طهرانی، فاطمه. ( 1384). بررسی تاثیر آموزش مهارت های ارتباطی بر افزایش رضایت زناشویی زنان ساکن اصفهان. پایان نامه کارشناسی ارشد مشاوره. دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن.
5- معنوی، شکوفه. ( 1387). مقایسه رضایت زناشویی دختران شاهد موفق در ازدواج و مطلقه در شهر تهران. پایان نامه کارشناسی ارشد مطالعات زن و خانواده. دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن.
[1] نقل از کتاب : خلاصه روانپزشکی: علوم رفتاری/ روانپزشکی بالینی
دعوا کردن با همسرتان کاملاً طبیعی و سالم است. شما دو آدم کاملاً جدا از هم هستید و گاهی اوقات ممکن است نظرات متفاوتی داشته باشید. اما چیزی که شاید متوجه آن نشوید این است که چیزهایی که بعد از دعوا به زبان میآورید، به همان اندازه حرفهایی که در لحظات داغ و آتشین عشقبازی میزنید، اهمیت دارند. اینجا ۱۰ واکنشی را عنوان میکنیم که بعد از دعوا به هیچ عنوان نباید از شما سر بزند، چه مشکلتان را حل کرده باشید و چه در حین و بین بخشش و گذشت باشید.
1. سرد برخورد نکنید. اگر بعد از دعوا به کمی زمان و فضا نیاز دارید، هیچ اشکالی ندارد؛ فقط باید به او بگویید. یکی از بزرگترین اشتباهاتی که افراد بعد از دعوا مرتکب میشوند این است که زبانشان را میدوزند. اگر بعد از دعوا او را نادیده بگیرید، ممکن است تصور کند که میخواهید مجازاتش کنید و این باعث میشود دفعه بعد او هم احساسش را با شما در میان نگذارد. درعوض بگویید، “عصبانیت من به اندازه تو زود از بین نمیرود، ۲۴ ساعت به من زمان بده، مطمئن باش خوب میشوم. اگر بهتر نشدم آنوقت در موردش حرف میزنیم.”
2. حرفهایش را در مغزتان نگه ندارید. همه حرفهایی که همسرتان در طول دعوا میزند باید همانجا بماند. اگر در طول دعوا چیزی میگوید که اذیتتان میکند، به او بگویید که حرفهایش ناراحتتان میکند. اگر روز بعد هم حرفهایش هنوز اذیتتان میکرد، به خودتان کمی فضا بدهید و خیلی زود به او نزدیک نشوید.
3. اگر هنوز ناراحت است، به یک “متاسفم” بسنده نکنید. یک “معذرت میخواهم” یا “متاسفم” خشک و خالی وقتی هنوز از دستتان ناراحت است، برای او کافی نیست. باید توضیح دهید که چرا عذر میخواهید. پس بهتر است بگویید، “متاسفم که…” یا “معذرت میخواهم که …” و در ادامه آن هم باید بگویید، “در آینده سعی میکنم …” و در جای خالی توضیح دهید که چطور آن اشتباه را دوباره مرتکب نخواهید شد.
4. برای دعوا کردنتان بهانه نیاورید. دعوا کردنتان را میتوانید گردن میلیونها چیز بینذازید: اینکه روز کاری بدی داشتهاید، سردرد داشتهاید، شب خوب نخوابیدهاید و … در واقع، زوجهایی که خواب خوب و کافی ندارند، بیشتر با هم دعوا میکنند. باوجود اینها، انداختن تقصیر به گردن چیزهای دیگر، در حق خودتان و همسرتان عادلانه نیست. دلیل دعوا اطلاعات است. اگر عصبانی یا ناراحت هستید، اینها اطلاعاتی است که همسرتان باید بداند. دفعه بعدی که روز بدی سر کار داشتید، قبل از اینکه به خانه برسید، به همسرتان اطلاع دهید. با این روش او میفهمد که احتمالاً آسیبپذیرتر از روزهای عادی خواهید بود.
5. اگر دوباره موضوع دعوا را به میان کشید، بیتفاوت نباشید. اگر فقط چند دقیقه از دعوایتان گذشته است، به همسرتان بگویید بعد از اینکه فکرهایش را کرد، هر سوال یا حرفی دارد میشنوید. اگر بعد از چند روز خواست دوباره موضوع دعوا را به میان بیاورد، پشتتان را به او نکنید. ارتباط غیرکلامی خیلی وقت ها بدتر از فریاد کشیدن است. اگر متوجه شدهاید که به او بیمحلی کرده و نادیدهاش گرفتهاید، برگردید، از او عذرخواهی کرده و به حرفهایش گوش دهید.
6. به نیش زدن ادامه ندهید. اگر هنوز از او ناراحتید، به شما این اجازه را نمیدهد که حرفهای نیشدار بزنید. هیچوقت به او توهین نکنید. فراموش کردن توهینها کار خیلی سختی است. درعوض وقتی آرام بودید، از او بخواهید به حرفهایتان گوش کند و برایش توضیح دهید که چرا هنوز ناراحتید.
7. اگر دوست ندارید، به زور رابطهجنسی برقرار نکنید. هر دو شما عذرخواهی کردهاید و این عذرخواهی واقعاً از ته دلتان بوده است اما حالا همسرتان میخواهد رابطهجنسی داشته باشید و شما واقعاً باورتان نمیشود. دلیل آن این نیست که او نمیفهمد همین الان دعوا داشتهاید. خیلی افراد از رابطهجنسی برای نزدیکتر شدن استفاده میکنند. اگر اصلاً تمایلی به چنین ارتباطی در آن زمان ندارید، لازم نیست به زور این کار را بکنید. از او بخاطر تلاش برای نزدیکتر شدن تشکر کنید و برایش توضیح دهید که الان روحیه آن کار را ندارید. میتوانید بغلش کنید و به او بگویید شاید فردا وقت بهتری برای سکس باشد. فقط یادتان باشد پشتتان را به او نکنید و درخواستش را نادیده نگیرید زیرا احساساتش را جریحهدار خواهد کرد.
8. روی اینکه چه چیز باعث آن دعوا شده است متمرکز نشوید. بهتر است انرژیتان را روی راهکارهایی برای آن مشکل متمرکز کنید. به جای اینکه علت دعوا را در ذهنتان مدام مرور کنید، سعی کنید شب خوبی را بگذرانید. فرق بین یک دعوای خوب و یک دعوای بد در این است که به راهحل رسیده باشید یا نه.
9. نگویید، “منظوری نداشتم”. گفتن این مثل این است که بخواهید نوشته یک خودکار را با پاککن پاک کنید. فقط اوضاع را بدتر میکند و همسرتان هم در پاسخ خواهد گفت، “چرا منظور داشتی”. اینکه مدام چیزهایی که گفتید یا نگفتید را مرور کنید، ببینید منظوری داشتهاید یا نداشتهاید، باعث میشود همه تمرکزتان روی گذشته باشد تااینکه بخواهید راهحلی برای آن وضعیت پیدا کنید. اگر او به شما گفت که منظوری نداشته است، شما در پاسخ بگویید، “شاید منظوری نداشتهای اما من اینطور حس کردم. پس لطفاً در آینده این کار را تکرار نکن.”
10. بخاطر اینکه دعوا کردهاید خودخوری نکنید. دعوا کردن نشانه این است که هر دو شما هنوز روی رابطهتان کار میکنید و رابطهتان برایتان مهم است و این خیلی مثبت است. ممکن است خیلی زوجها را ببینید که میگویند قبلاً خیلی دعوا میکردند اما الان آسانگیرتر شدهاند. این اصلاً نشانه خوبی نیست! معنی آن این است که میخواهند آن رابطه، هرطور که هست، پیش رود، و این دقیقاً چیزی است که قبل از جدایی یا خیانت اتفاق میافتد. پس از اینکه با هم دعوایتان میشود و هنوز خیلی چیزها در رابطه برایتان اهمیت دارد، خوشحال باشید، نه ناراحت!
بودا در يكي از جلسات براي شاگردان خويش چنين گفت: من هيچ شكل،رايحه ، صدا ويا تماسي را مانند وجود يك زن سراغ ندارم كه بتواند اينچنين در يك مرد ايجاد هيجان كند. درواقع زماني كه ما چيزي را ميبوئيم فقط بيني ما آن را حس ميكند. اين وضعيت براي در كلام و ساير حواس نيز صادق است بجز حس لامسه…در تمام سطح پوست ما مراكز لامسه وجود دارند.وقتي مي گوييم كه كسي را با تمام وجود دوست داريم اغراق نكرده ايم چون در عشق هر نقطه از سطح بدن ما مركزي براي احساس لذت ميباشد.دليلي كه پيرمرد و پيرزنها اينهمه با علاقه يكديگر را نوازش ميكنند اين است كه آنها ضعف قدرت جنسي را براحتي با لامسه جبران ميكنند…حال با اين مقدمه مي خواهم مطلبي را برايتان روشن كنم…
آقايا ن متاسفانه بدليل عدم تربيت جنسي فكر ميكنند كه كشش جنسي يك مرحله دارد و آن هم دواي دردش رابطه جسمي ميباشد!!..آقايان بمحض اينكه گرايشي از همسرشان به سمت خود احساس كنند ميگويند: ..خب ديگه، الان وقتشه كه من نقش يك شوهر ايدآل رو بازي كنم!!!و شروع به رابطه جنسي ميكنند و بعد هم فكر ميكنند كه عجب شوهران كار درستي هستند كه اين همه به همسرانشان رسيدگي ميكنند!!نتيجه اينكه بدليل عدم استفاده درست از رابطه جنسي زن دچار يك نارضايتي پنهان مي شود.زيرا كه مانند كسي ميماند كه آب ميخورد ولي هنوز تشنه ميباشد..بايد بدانيد كه كشش جنسي مراحل دارد..مثلاً اگر آن را به 10 قسمت تقسيم كنيم از درجه 1 تا 6 يا 7 لازم نيست شما را رابطه جنسي داشته باشيد چون خواست زن نيست…ولي شما هر مرحله اي رو 10 تعبيير ميكنيد و ميگوييد :…خانم ، برو تا بريم!!!!!
چيزي كه بايد بدانيد اين است كه حس لامسه يكي از عوامليست كه براحتي نياز جنسي زن را بدون ايجاد رابطه در مراحل ابتدايي پاسخگو ميباشد…متاسفانه آقايان فكر ميكنند كه رابطه مانند چراغ برق است كه تا كليد آن را بزني همه جا روشن و غرق شادي شود و به محض خاموشي همواره براي روشن شدن آماده باشد!!..آقايان بايد بدانند كه اهميت لامسه براي همسرانتان خيلي بيشتر از مكانيسم اقتران ميباشد.حتماً بايد كشش را در مراحل ابتدايي شناسايي كنيد و از تكنيك هاي مختلف براي ارضاي روحي و جسمي وي استفاده كنيد…از آن جمله من به تكنيك ماساژ دادن اشاره ميكنم…
ماساژ دادن اندام هاي بدن ضمن اينكه باعث بهتر بحركت در آمدن خون در بدن شده و خستگي را دفع ميكند از نظر روحي يك نوع قدرداني مرد را براي زن تداعي ميكند. و نيز امكان ارضا جسمي و روحي را در مراحل پايين كه منظور زن ايجاد رابطه نميباشد را داراست….زن به محض تماس دست يك مرد با خود احساس لذت و شعفي را در تمام بدن خود حس ميكند.ماساژ دادن و لمس كمر و نقاط بدن عموماً يك حالت خلصه روحي براي زن بوجود مي آورد كه اين حالت براحتي ارضا كننده روح وي ميباشد و ديگر نيازي نيست كه شما از رابطه فيزيكي استفاده كنيد و پدر خود و همسرتان را در آوريد…آخرش هم خسته و كوفته يواشكي فكر كنيد چرا ديگه لذتي نداره؟؟..انگار يه چيزي كمه؟؟!!
پس در لحظاتي كه در همسرتان احساس سبك كشش جنسي ميكنيد با ماساژ دادن وي را به آرامش برسانيد و انرژي خود را حفظ كنيد ضمن اينكه از بي اثر كردن رابطه جنسي با همسرتان جلوگيري كرده ايد……
جلال مرادی روانشناس بالینی
بررسی اینکه شما و همسرتان چطور به اختلافات تان واکنش میدهید میتواند کمک تان کند بفهمید مشاجرات چطور اتفاق میافتند.
خرابکار زیرک : از روبهرو شدن اجتناب میکند و معمولاً با سکوت، غرغر و ناله کردن در آن مورد حرف میزند. مشکل معمولاً مقدمه طولانی قبل از شروع دعوا است.
مهاجم سطح بالا : معمولاً در طول مشاجرات بسیار پرسر وصدا و غالب است. ممکن است متعلق به محیطهایی بوده باشد که معمولاً دعواها بلند و زیاد بوده است، به همین دلیل این سبک مشاجره کردن برایش عادی است.
پیشگیرنده : اصلاً از جار و جنجال خوشش نمیآید و سعی میکند به هر قیمتی شده از بروز دعوا جلوگیری کند. شخصیتی حساس و دفاعی دارد.
ضربهخور : از دعوا و مشاجره واهمه دارد، به هر قیمتی شده سعی میکند وارد چنین موقعیتهایی نشود. اما زیر این ظاهر، خشم و تلخی موج میزند.
صلحطلب : از دعوا کردن خوشش نمیآید و سعی میکند خیلی زود به آن خاتمه دهد. این میتواند باعث شود نتواند به علت آن اختلاف بپردازد.
وقتی سبکهای مختلف با هم برخورد میکنند، برای زوج دشوار میشود که به طریقی موثر با آن اختلاف کنار بیاید. رمز کار این است که به آن موضوع مثل یک دشمن نگاه شود و خود را هم رزمهایی در آن جنگ ببینید.
در زیر به علائمی اشاره میکنیم که نشان میدهد مشاجرهای در حال اتفاق افتادن است.
1 – از بروز تماس چشمی، محبت جسمی و رابطهجنسی خودداری میکنید.
2 – درمورد همه چیز از همسرتان سوال و بازجویی میکنید.
3 – تلاشهای همسرتان برای ایجاد مکالمه را با جوابهایی کوتاه و مختصر پاسخ میدهید.
4 – فکرتان روی ویژگیهای منفی همسرتان متمرکز است.
چطور عصبانیتتان را کنترل کنید
اگر با این نشانهها برخورد کردید، باید اول احساساتتان را درک کرده و بفهمید که چه حسی دارید. بعد سعی کنید محرک را تشخیص داده و ببینید آیا شرایط خارجی باعث حساستر شدنتان شده است یا خیر.
قبل از اینکه موضوع را با همسرتان مطرح کنید، ببینید آیا واقعاً مسئله مهمی است یا خیر.
اگر چندان اهمیتی ندارد، سعی کنید به خودتان اطمینان دهید و برای آرام کردن عصبانیتتان حرفهای مثبت با خودتان تکرار کنید. سعی کنید با کلمات و تماسهای فیزیکی محبت آمیز دوباره با همسرتان ارتباط برقرار کنید.
برای بهبود ارتباط، در هنر مشاجره استاد شوید
بیشتر وقتها ارتباط نادرست باعث وخیمتر شدن مشاجرات میشود. وقتی زوجها شروع به دعوا کردن میکنند، معمولاً تمرکزشان بر برنده شدن در آن است، نه حل کردن مشکل. باید بتوانید بدون قضاوت کردن به نظرات هم گوش دهید. وقتی میخواهید سوالی بپرسید، سعی کنید صدا و لحنتان آرام باشد. وقتی مشکل را مشخص کردید، توافق بر یک هدف سادهتر خواهد بود. راههای مختلفی برای حل مشکلات و اختلافات وجود دارد.
مصالحه و سازش : هر دو طرف باید کمی کوتاه بیایند. اما این یک روش محدود برای حل مشکل است که در آن هر دو طرف بدون رسیدن به یک راهحل نهایی، کوتاه میآیند.
همکاری : زوجها با همکاری با همدیگر برای پیدا کردن راهی برای رسیدن به یک راهحل که به نفع هر دوی آنها باشد، تلاش میکنند.
معامله : یک طرف درمقابل خواسته طرف مقابل کوتاه میآید اما درعوض خواستهای مطرح میکند که به نظرش با آن برابر است. خیلی خوب است که بتوانید زمانی را تنظیم کنید که بنشینید و بررسی کنید که آیا راهکار مورد استفاده موثر بوده است یا خیر. این به هر دوی شما فرصت میدهد دوباره ارزیابی کنید که تغییرات چه تاثیری بر مشکلتان داشته است و آیا نیاز به تلاش بیشتر هست یا خیر.
انتظارات و توقعات زندگی زناشویی که نیمه پنهان بوده و به زبان نمیآیند، زن و شوهرها را در مرحله ادراک به آزمایش میکشد.
این تخیلات بعد از ازدواج بیرون میآیند. اما متخصصین عقیده دارند که تخیلات مربوط به کارهایی که همسرتان باید و نباید انجام دهد، خطرناک هستند. اگر همسرتان را با یک استاندارد غیرممکن مقایسه کنید، اگر نتواند ذهن شما را خوانده و آسیبهای کودکی شما را التیام بخشیده و به طرز جادویی زندگی رویایی برای شما بسازد، ناامید و دلسرد خواهید شد. وقتی زوجی هنوز دلباخته هم هستند، نیاز به چیز زیادی ندارند چون هنوز از آن عشق و دلباختگی اولیه لذت میبرند. توقعتان خیلی کم است، احساسی عالی دارید و زمان زیادی را برای خشنود کردن همدیگر صرف میکنید.
اما هرچه رابطه عمیقتر میشود، توقعات و انتظارات تغییر میکنند. و زمانی که آن نیازها برآورده نشوند، دیگر کاری از دست همسرتان برای خشنود کردن شما برنخواهد آمد و همه چیز آزاردهنده به نظر خواهد رسید. هر خستگی و دل زدگی ثابت میکند که رابطهتان درست نبوده و برای هم ساخته نشدهاید. دعواها و مشاجرهها شروع میشوند و این مشاجرات بر سر موضوعات اصلی که اذیتتان میکند نیست.
دلیل آن معمولاً این است که خودتان هم نمیفهمید که موضوعات و مشکلات اصلی چه هستند،
یا از به زبان آوردن آنها واهمه دارید. اولین قدمتان؟
نکاتی مثبت
یکی از سختترین کارها در ازدواج قبول کردن این است که بعضی از موارد لیست بایدهایتان هیچوقت توسط همسرتان اجرا نخواهد شد. بخاطر اینکه او کامل نیست و دلیلی هم ندارد که شاهزاده قصه شما باشد.
وقتی چیزی را واقعاً میخواهید که میدانید قرار نیست به دست بیاورید، میتوانید ناراحت یا عصبانی شوید و یا کاری را بکنید که همه زن و شوهرها بعد از گذشت چند سال از ازدواجشان میکنند:
افسوس چیزهایی را بخورید که به خاطر تعهد ازدواج نتوانستید به دست آورید.
قبول کردن ازدواج و همسرتان باوجود ناکاملی آنها،
تمرینی درازمدت است که برای یک رابطه سالم و خوشبخت ضروری است.از ناامیدی بعنوان نشانهای از انتظارات ناخودآگاه استفاده کنید. وقتی در زندگی زناشویی خود و از دست همسرتان ناامید و دلسرد شدید، کمی مکث کرده و به آن توقعتان فکر کنید. این کار باعث میشود درمورد انتظاراتتان هوشیاری و آگاهی به دست آورید که اعمال و رفتارهایتان را هدایت میکند.
آیا توقعتان منطقی بوده است؟ آیا بهتر نیست خودتان آن را برآورده کنید؟
مراقب توقعاتی که از خودتان دارید باشید. با اینکه بسیاری از زوجهای تازه ازدواجکرده ناخودآگاه از خود انتظار دارند که زندگیشان به اندازه زندگی والدینشان خوب و کامل باشد. در مورد کلیشههای فرهنگی جامعه از همسر ایده آل نیر همین طور است.
محبوبیت یک امر مادرزادی و ارثی نیست. در این مطلب می خواهیم از برخی رازهای محبوب شدن برای همسر پرده برداریم و به شما یاد دهیم چطور پایه های زندگی تان را از همین حالا محکم بچینید که دیوارتان تا ثریا کج نرود.
امن باشید
همه همسران نیاز دارند در زندگی احساس امنیت کنند و در صورتی جذب طرف مقابل می شوند که چنین احساسی را به آنها بدهند. خود شما هم دوست دارید در لحظه ای که سکوت کرده اید و در لاک خودتان فرو رفته اید، همسرتان کنارتان بنشیند و در مورد حسی که در این لحظه دارید، با شما حرف بزند. بیشتر افراد دوست دارند، شرایطی امن داشته باشند تا بتوانند نگرانی ها و استرس های خود را بیرون بریزند. راه پیدا کردن محبوبیت در دل همسر این است که به طرف مقابل نشان دهید می توانید این فضای امن را برایش مهیا کنید.
به آزادی اش احترام بگذارید
در دوران نامزدی و آشنایی به او نشان دهید که شما هیچ نمی خواهید شخصیتش را تغییر دهید، با این کار ثابت می شود که شما او را همان طور که هست، قبول دارید. با این کار به او حس آزادی می دهید. اصلا برای طرف مقابل محدودیت ایجاد نکنید. افراد از محدود شدن متنفر هستند بنابراین محدودیت ایجاد نکنید. با این کار او احساس بهتری نسبت به شما پیدا می کند.
به او احساس حمایت بدهید
بیشتر افراد در مواقع سختی به یک پشتیبان نیاز دارند. در صورتی که شما برای طرف مقابل نقش یک حامی را داشته باشید برایش رضایت بخش است و حس خوبی به او منتقل می کنید. نباید در برابر او بی تفاوت باشید پس از هرگونه کمکی دریغ نکنید. همچنین به او برای کسب انرژی دوباره و متعهد بودن در کارهایش فرصت دهید.
به او نگاه کنید
دو فردی که عمیقا عاشق یکدیگر هستند، ۷۵ درصد از زمانی را که گفتگو می کنند، به یکدیگر نگاه می کنند و هنگامی که فرد ناخوانده ای میان صحبت شان وارد می شود، آهسته تر روی از یکدیگر برمی گردانند. در گفتگوهای معمولی، افراد ۳۰ تا ۶۰ درصد از وقت را به نگاه کردن به یکدیگر اختصاص می دهند.
دادن حس خوب را فراموش نکنید
تا آنجا که برایتان مقدور است از تشویق طرف مقابل خودداری نکنید چون وقتی او را نسبت به خودش خوش بین می کنید او به شما نیز خوش بین می شود. روشن تر بگوییم وقتی که مرتب از دیگران انتقاد کنید بالاخره به جایی می رسید که آنها را نسبت به خودشان بدبین می کنید و این بدبینی سرانجام به خود شما باز می گردد و به محبوبیت تان لطمه می زند. این طبیعت بشر است که از آدمی که به شدت از او انتقاد کند، خوشش نمی آید.
برایش بهترین باشید
به او نشان دهید که می خواهید برایش بهترین باشید. به خودتان برسید و برای ارتقای جسمی و روحی و اجتماعی خود وقت صرف کنید و او را تشویق کنید که در همین مسیر قدم بردارد. رسیدگی و توجه دقیق به پوشش، انضباط و آراستگی می تواند شما را خواستنی تر کند. اگر چه ما معتقدیم لباس شرافت نمی آورد ولی انضباط شرافت می آورد. حضرت نبی اکرم (ص) هنگام خروج از منزل عطر مخصوص استفاده می کردند، موهای خود را شانه و لباس پاکیزه خود را منظم کرده و سپس خارج می شدند. چرا که ظاهر زیبا و آراسته جاذبه آفرین و محبوبیت آور است. زیبایی درون و آرامش و نظم درونی شما هم می تواند به همین میزان باعث محبوبیت شما شود.
رازدار باشید
درباره اسرار طرف مقابل، عیب پوش و رازدار باشید. عیوب او را برای هیچ کس حتی والدین خود بیان نکنید. آیه قرآن می فرماید: “هن لباس لکم” یعنی زن ها باید پوشش مناسب برای عیوب مردان باشند. آنقدر باید در پوشش عیوب دقیق و حساس باشید که حتی اگر کسی قسم خورد که همسر شما فلان عیب را دارد شما هم قسم بخورید که خیر، از این عیب دور است و اینطور نیست.
جلال مرادی
روانشناس بالینی
وظایف و کار کرد های خانواده
1- کانون مهر و الفت.
2- تنظیم روابط جنسی و جواب نیازهای جنسی زن و مرد.
3- تولید مثل.
4- پرورش شخصیت کودکان خانواده.
5- انتقال مواریث مذهبی و فرهنگی به نسل بعدی.
6- جامعه پذیری (فرهنگ پذیری ) یا اجتماعی کردن کودکان خانواده .
7- ایجاد احساس امنیت برای همهی اعضای خانواده و حمایت از آنها .
8- کارکرد عاطفی؛ یعنی، توسعه رفتارهای عاطفی خود و فرزندان خانواده.
9- تعیین پایگاه اجتماعی (جواب به نیاز عضویت های اعضاء خانواده) .
10- کسب احترام برای اعضاء خانواده
11- کارکرد اقتصادی، کار ، تولید، مصرف و پس انداز (سام آرام 1375)
دیدگاههای نظری در باره خانواده
آنتونی گیدنز، معتقد است؛ رهیافت های نظری متفاوت و متعارضی برای مطالعه خانواده در پیش گرفته شده است تا جایی که بسیاری از دیدگاههایی که تا همین چند دههی پیش، پذیرفته میشدند اکنون در پرتو پژوهش های جدید و دگرگونی های مهم دنیای اجتماعی، چندان متقاعد کننده نیستند.
الف) نظریه کارکرد گرایی
کارکرد گرایان بر خانواده به منزله نهاد بنیادین جامعه تاکید داشته اند؛ به ویژه بر نقش خانواده در اجتماعی شدن کودکان، دیدگاه کارکرد گرا، جامعه را هم چون مجموعه ای از نهادهای اجتماعی می بیند که کارکرد های معینی برای تضمین تداوم و وفاق جامعه دارند.
طبق این دیدگاه خانواده وظایف مهمی را به انجام می رساند که جزو نیازهای اساسی جامعه هستند و به بقای نظم اجتماعی کمک می کنند. از نظر جامعه شناس آمریکایی “تالکوت پارسونز” دو کارکرد اصلی خانواده عبارتنداز: اجتماعی شدن اولیه و تثبیت شخصیت[1]، اجتماعی شدن، اولین فرآیندی است که کودکان هنجارهای فرهنگی جامعه ای را می آموزند که در آن به دنیا آمده اند و تثبیت شخصیت[2] به معنای نقشی است که خانواده با کمک و حمایت عاطفی از اعضای بزرگسال خود بر عهده دارد .
پارسونز خانواده هسته ای را مناسب ترین و کارآمدترین نوع خانواده برای پاسخگویی به نیازهای جامعهی صنعتی می دانست، در واقع تخصصی شدن نقش ها در خانوادهی هسته ای، مستلزم این بود که شوهر به عنوان نان آور نقش ابزاری را بر عهده بگیرد و زن نقش احساسی و عاطفی داخل خانه را قبول کند.
به هر روی این دیدگاه گرچه در زمان خود قابل قبول به نظر می رسید اما با توجه به تغییرات صورت گرفته در جوامع می توان چنین گفت که این نظریه در حال حاضر نارسا است. (گیدنز 1386 )
ب) نظریهی فمنیستی
دیدگاه های فمنیستی تقریباً از دهه 1960 شکل گرفته و به ارائه نظریاتی نو پرداخته اند، خانواده را از منظر دیگری مورد بررسی قرار داده اند. فمنیست ها، بیشتر به مطالعهی نابرابری های موجود در بسیاری از حوزه های زندگی خانوادگی پرداخته اند از جمله نابرابری های موجود در تقسیم کار خانگی، روابط نابرابر قدرت و فعالیت های مراقبتی و تیمارداری.
در واقع دیدگاه فمنیسمی با به چالش کشیدن تصویر خانواده به منزلهی قلمرویی هماهنگ و برابر تاثیری بزرگ بر جامعه شناسی گذاشته است تا جایی که طی دهه های هفتاد و هشتاد دیدگاههای فمنیستی بر اکثر مباحث و پژوهش های مربوط به خانواده، غلبه داشت، فمنیست موفق شد توجه همگان را به سمت درون خانواده ها و بررسی تجربهی زنان در قلمرو خانه معطوف گرداند، خصوصاً دیدگاههای فمنیست رادیکال که بیشتر به نظام پدر سالاری و سلطه نظام مند مردان بر زنان پرداخته بود.
اما از آنجایی که مطالعات فمنیستی در بارهی خانواده غالباً روی مسائل خاصی در محدودهی خانگی متمرکز می شوند؛ روندها و تاثیرهای عظیم تری را که در خارج از خانه رخ می دهند کمتر منعکس می کنند. در سالهای اخیر مفسران محافظه کار ادعا کرده اند که خشونت در خانواده آن طور که فمنیست ها می گویند به قدرت مرد پدر سالار، مربوط نمی شود، بلکه ناشی از اختلال کارکردی خانواده هاست. خشونت علیه زنان انعکاسی از بحران رو به رشد خانواده و کمرنگ شدن ضوابط اخلاقی است آنها شواهد مربوط به نادر بودن خشونت زنان علیه مردان را زیر سئوال می بردند، زیرا که مردان کمتر از زنان تمایل دارند که خشونت همسران شان را علیه خود به پلیس گزارش دهند. (چاوشیان 1386)
همانگونه که آنتونی گیدنز ذکر نموده و در بحث تعریف ازدواج نیز شاهد بودیم بسیاری از دیدگاههای جامعه شناسان و صاحب نظران در خصوص خانواده و مسائل مربوط به آن در دوران کنونی نارسا و منسوخ می نماید و طبیعی است که هر یک، از جهاتی مورد انتقاد صاحب نظران قرار گیرند که از جمله آنها دیدگاههای فمنیستی که مورد نقد فراوان قرار گرفته است و به حدی رسیده که گروههای فمنیستی یکدیگر را نیز نقد نموده اند.
تغییر الگوهای خانواده در ایران و جهان
انواع گوناگون از شکلهای خانواده در جوامع مختلف در سراسر جهان به جای مانده است. در برخی نواحی، مانند مناطق دور دست آسیا، آفریقا یا قبایل ساکن در جزایر اقیانوس آرام شکلهای سنتی خانواده شامل: خانواده های گسترده، کلانها، و چند همسری چندان تغییری نکرده اند. اما در بیشتر کشورهای پیشرفته و حتی جهان سوم، تغییرهای گسترده ای در حال وقوع است. منشأ این تغییرها پیچیده است، اما چند عامل را می توان به عنوان عوامل ویژه در ایجاد این دگرگونیها، برگزید؛ این عوامل، در درجهی اول همانند دوره های پیشین در غرب، شامل تأثیر صنعت و زندگی شهری امروزی بر خانواده است. به طور کلی این تغییرات، حرکتی جهانی به سوی تفوق خانواده هسته ای، ایجاد می کنند و نظامهای خانوادهی گسترده و انواع دیگر گروههای خویشاوندی را از هم می پاشند. فقط ترکیب خانواده و خانوار نیست که دچار تغییر شده است چیزی که به همان اندازه اهمیت دارد تغییر توقعات و انتظار های مردم از روابط و مناسبات خویش با دیگران است. این دگرگونی ها فقط به کشور های صنعتی محدود نمی شود بلکه این تغییرات در کشورهای آسیایی و کشور های در حال توسعه نیز به وضوح دیده می شود. از جمله این کشور ها چین است که نه تنها طلاق بلکه هم بالینی نیز در آن رواج بیشتری یافته است.
همانگونه که خانواده درگذر تاریخ اشکال متنوعی را در هر جامعه ای به خود گرفته و از خانواده های گسترده، پدرتباری، پدرسری، مادرتباری، مادرسری و … صحبت به میان می آید، ازدواج و همسر گزینی نیز شیوه های گوناگونی در هر نقطه از جهان و در ایران داشته است. هر چند بسیاری از انواع خانواده ها و شیوه های ازدواج و همسر گزینی در کشور ما از بین رفته و یا رواج خود را از دست داده است، اما در جای جای این کشور پهناور می توان آثاری از قدیمی ترین انواع آنها را پیدا نمود. آنچه مسلم است ، هم چنان که نهاد خانواده در ایران تغییرات اساسی به خود دیده است، ازدواج و همسرگزینی نیز تحول بنیادی پیدانموده است. شهلا اعزازی دراین مورد چنین می نویسد: «در دوران قبل، همسر گزینی به شدّت تحت فشار اجتماعی بود. انتخاب همسر نه بر اساس میل و علاقۀ دو طرف به ازدواج، بلکه به دلیل ” جبر اجتماعی ” صورت می گرفت. در جامعه ای که فردیت مطرح نبود، علائق فردی نیز ارزشی نداشتند …. تنها راه ارتقاء پایگاه اجتماعی، ازدواج بود؛ هرچند که زن متأهل معمولاًَ تحت سلطهی مادر شوهر بود و شوهر نیز بر او اعمال قدرت می کرد، اما به تدریج، با انتقال اقتدار شوهر به زن در حیطه های خاص، زن تبدیل به فرد فرمان دهنده و پس از فوت مادرشوهر، به بالاترین مقام خانه می رسید، به این ترتیب برای دختران، ازدواج تنها امکان کسب یک نقش اجتماعی قابل قبول جامعه بود. مردها نیز مجبور به ازدواج بودند، زیرا ادارهی واحد خانه که در عین حال محل تولید نیز بود، بدون وجود زن که قسمتی از کارها را بر عهده گیرد امکان نداشت. با ازدواج، مرد مجرد تبدیل به مرد متأهل می شد که اهمیت اجتماعی بالاتری از مرد مجرد داشت. در عین حال پس از ازدواج دارای فرزندانی می شد که هم به او کمک می کردند و هم به عنوان ورثه، از مایملک خانوادگی محافظت می کردند … ازدواجهای مجدد به فراوانی دیده می شد، به طوری که افراد هرچند گاه یک بار، با همسر جدیدی زندگی خود را آغاز می کردند. علت آن، میزان بالای مرگ و میر زنان و مردان بود. مرگ و میر زنان، معمولأ ناشی از زایمان بود. مردی که همسرش فوت می کرد، به خصوص اگر فرزند یا فرزندانی داشت، نمی توانست بدون کمک زن امور خانواده را بچرخاند، پس با گذشت زمانی کوتاه دوباره ازدواج می کرد و چون اصل عمدهی ازدواج، فرزند آوری بود سعی می کرد با زن جوانتری که قادر به آوردن فرزندان بیشتری باشد، ازدواج کند. (اعزازی 1376)
از ویژگیهای ازدواج در ایران گذشته میتوان به موارد ذیل اشاره نمود:
– ازدواج با خویشاوندان نزدیک بسیار رواج داشته است به طوریکه می گفتند عقد پسر عمو و دخترعمو درآسمانها بسته شده است .
– در بسیاری از نقاط ایران، دختر را از همان آغاز تولد ” ناف بر ” می کرده اند، یعنی او را به نام یکی از پسران فامیل برای ازدواج نامزد می کرده اند.
– در اکثر نقاط ایران، مراسم و تشریفات جشن ازدواج، بسیار وسیع و متنوع بوده است و گاهی به چند روز می رسیده است.
– پدر و مادر، نقش اساسی و تعیین کننده در انتخاب همسر برای فرزندان خود داشته اند. در اکثر موارد دختران هیچ نقشی در انتخاب شوهر آیندهی خود نداشته اند. ( اعزازی، شهلا۷۶ 13 (
دكتر غلامعباس توسلی، جامعهشناس و استاد دانشگاه تهران با تاكید بر تغییر ایدهآلها برای انتخاب همسر میگوید: «ما در جامعهای زندگی میكنیم كه ساختار فرهنگی پایهای در فرهنگ اسلامی دارد، اما در سالیان اخیر، تغییرات چنان چشمگیر است كه به سختی میتوان آنها را توجیه كرد.
با توجه به دگرگونیهایی كه در سطح كلی كشور به انجام رسیده به طور حتم آرمانهای تعیین ازدواج، هم از سوی مردان و هم از جانب زنان، شكل تازهای به خود گرفته و مسایل اقتصادی در این باره به شدت مطرح است، به طوری كه این عامل نقش بسیار تعیین كنندهای در ازدواج دارد و بیشتر فروپاشیها با در نظر گرفتن وجود كسری در ركن مهم زندگی یعنی اقتصاد خانواده صورت میگیرد».
دكتر امانالله مقدم، آسیبشناس در این رابطه میگوید: «تغییر الگوهای همسرگزینی، خاص ایران نیست، بلكه در سراسر دنیا اتفاق افتاده است. اما آنچه به نظر میرسد این است كه؛ ارزشها و هنجارهای اجتماعی در ایران به شدت در حال دگرگونی است.
در ایران به دلیل یکسانی مذهب و نژاد و اندک بودن اقلیت ها، ازدواج میان دو نژاد یا دو مذهب متفاوت، به ندرت دیده می شود. علاوه براین، برخی از مذاهب اقلیت ایران، خود درون همسر، هستند و ازدواج با مذهب دیگری را شایسته نمی دانند. در اسلام، ازدواج مرد مسلمان با زنی از مذهب دیگر ممنوعیتی ندارد. اما طبق ماده 1059 قانون ازدواج و طلاق نکاح مسلمه با غیر مسلم جایز نیست و حتی ماده 1060 اظهار می دارد که ازدواج زن ایرانی با تبعه خارجه در مواردی هم که منع قانونی ندارد، موکول به اجازهی مخصوص از طرف دولت است. نظیر این محدودیت قانونی در میان برخی از گروه های قومی ایران (مانند ترکمن ها) نیز وجود دارد که در میان آنان ازدواج مرد با زنان دیگر آزاد است، ولی در مورد ازدواج دختران خود با افراد دیگر سختگیری می کنند. اگرچه امروزه دیگر ضرورتی ندارد که جوانان به منظور تضمین باز تولید اجتماعی از طریق ازدواج مناسب، از والدین خویش اجازه بگیرند، با این همه، استراتژی هایی دیگر، هر چند نامرئی تر از آنها که در گذشته رواج داشتند، هم چنان فعال هستند» .(سایت همشهری)
تأثیر خصوصیات کلان شهرها در جوامع در حال گذار بر روابط زناشویی
در جامعهی امروز ما که جامعه ای در حالگذار محسوب شده و در آن مهاجرت به کلان شهرها بدون هیچ نظم و قاعده ای و به طور گسترده، هر روزه صورت می گیرد وجود و گسترش هر روزهی شهرهای بزرگ، که روزانه تعداد زیادی از مهاجرین از نقاط مختلف کشور را در خود، جای می دهند و نیز عدم ثبات سیاسی و اقتصادی جامعه که برخی افراد را به میلیونرهای یک شبه تبدیل می کند باعث در هم آمیختگی فرهنگ های متفاوت از یک سو و جابه جایی های بدون قاعده در نظام قشربندی و طبقاتی جامعه از سوی دیگر شده است. در حالی که مسافرت های داخل شهری به راحتی امکان برخورد اقشار و فرهنگ های متفاوت را فراهم می نماید و مکانهایی چون مراکز آموزشی، مراکز تفریحی، مراکز خرید و … ؛ فرصتی برای برخورد نزدیک این افراد را به وجود می آورد. در این جا است که جوانانی که تا دیروز این باور در مورد آنها وجود داشته که موجوداتی ناتوان در تشخیص و انتخاب بوده و باید بنشینند تا برایشان تصمیم گرفته شود، امروز در شرایطی در محیطی باز برای انتخاب، قرار می گیرند که از هیچگونه آموزش تخصصی در جهت آشنایی با معیارهای انتخاب و ویژگیهای یک همسر مناسب برخوردار نبوده اند و احساسات داغ و زودگذر جوانی تنها معیار معتبر انتخاب برای آنها شناخته می شود و از آنجا که هر یک از این افراد در برخوردهای کوتاه مدت سعی می کنند که خود را بهتر از آنچه که در واقع هست یا اصطلاحاً با کلاس[3] نشان دهد، خود واقعی آنها جلوه نمی کند و هر یک به تصویری ساختگی از دیگری دل می بندد و آن هنگام که زندگی واقعی آغاز می شود ادامه این نقش بازی کردن ها امکان پذیر نیست و در نتیجه تمام معادلات به هم می ریزند و طلسم رویاهای شیرین، باطل می شود. آنجا که در اثر تفاوتهای عظیم تربیتی، نقشها به گونه ای متفاوت آموخته شده اند، باور زن از زن بودن خود و انتظاراتی که از مرد به عنوان شوهر خود دارد و نقشهایی را که برای خود و او متصور است، را در تضاد کامل با آن چه که در ذهن طرف مقابل در طی دوران رشد در خانواده خود نقش بسته است، می بیند. به عبارت دیگر، تفاوت نقش ذهنی در تصورات و آموخته های زن و مرد، موجب عدم ادراک مناسب آنها از رفتار و انتظارات یکدیگر و در نتیجه عدم ارضاء آنها از روابط زن و شوهری خود شده و افراد دوباره به کودکانی تبدیل می شوند که شیوهی تعامل صحیح با یکدیگر را در زندگی مشترک نمی دانند و رویاها سراب می شوند.
کشور ما، همانند بسیاری از ممالک، در حال گذار از یک جامعه سنتی به صنعتی و مدرن می باشد و این گذار، به هر حال، منجر به تغییراتی می شود که مواجهه با آن اجتناب ناپذیر خواهد بود. از جمله می توان به مجموعه ای از دگرگونی ها در سبک زندگی فردی و اجتماعی و بعنوان نمونه، تغییر در نگرش خانواده ها و جوانان راجع به سبک ازدواج، اشاره نمود. در حالی که جوانان گذشته، با گزینه های معدودی از شیوه های ازدواج روبرو بودند و همان روال سنتی را در پیش می گرفتند، جوانان امروز با گزینه های متعدد و متفاوتی روبرو هستند. لذا دائما از خود یا از متخصصین می پرسند، که کدام روش بهتر است؟ روش سنتی یا امروزی؟ لذا به دلیل اهمیت ازدواج جوانان و لزوم رسیدن آنان به بینشی در این زمینه، این مبحث ارائه می گردد.
ازدواج سنتی:
به طور سنتی، خانواده ها برای ازدواج فرزندان خود نکاتی را در نظر می گرفته و هنوز هم در نظر می گیرند. این نکات، حاصل تجربه های خاص خودشان، یا تعالیم فرهنگی و اجتماعی بوده است. هر خانواده، اصول و قوانین ویژه ای برای خود دارد و تلاش می کند طبق این اصول اقدام کند. وقتی یکی از پسرها آمادگی خود را برای ازدواج اعلام می کند، به طور سنتی، بزرگترها می نشینند و با هم گفتگو می کنند. در مرحلة اول، از طریق پرس و جو، دختر خانم هایی را برای ازدواج انتخاب می کنند، در مورد آنها و خانواده هایشان تحقیق و بررسی می کنند و بعد، بر اساس اصول و قوانین خانواده ، از بین موارد مطرح شده، یک نفر را بر می گزینند و این گزینش، معمولاً با نظر خواهی از ریش سفید ها و با اصطلاح عقلای قوم صورت می گیرد.
فرایند سنتی ازدواج، معمولاً با خواستگاری رسمی و خانوادگی شروع می شود. خانواده ها همدیگر را می سنجند تا ببینند آیا مطابق با اصول و هنجارهای یکدیگر هستند یا نه. در صورتی که تطابق وجود داشت، از دختر و پسر هم نظر خواهی می کنند و اگر این دو به ازدواج رضایت دادند، بقیه مراحل اجرا می شود. حتی هنوز هم در برخی از ازدواج های سنتی در همان شب خواستگاری مراسم عقد کنان انجام می شود ولی شکل امروزی تر آن، این است که خانواده ها به دختر و پسر فرصت می دهند تا همدیگر را بیشتر بشناسند و در طی چند جلسه گفتگو، تصمیم بگیرند.
ازدواج به شیوه متفاوت:
امروزه جوانان و خانواده ها با شکل متفاوتی از ازدواج روبرو می شوند که اصطلاحا به آن ازدواج غیر سنتی گفته می شود. منظور ازدواجی است که متفاوت با رسوم و قرارداد های خانوادگی و فرهنگی انجام می شود. مثلا دختر و پسری با همدیگر َآشنا شده، قرار ازدواج می گذارند. مدتی را برای شناخت همدیگر صرف می کنند و بعد از اینکه تصمیم نهایی را برای ازدواج گرفتند، خانواده هایشان را در جریان قرار میدهند.
یک شکل دیگر هم وجود دارد که دختر و پسری بدون هیچگونه قصدی برای ازدواج وارد یک رابطه عاطفی می شوند، شدیدا به همدیگر علاقمند و وابسته شده و بعد تصمیم به ازدواج می گیرند. در برخی موارد این دو اصلا آماده ازدواج نیستند اما به خاطر وابستگی ایجاد شده، ازدواج را اجتناب ناپذیر می بینند. در شکل دیگر، دختر و پسری وارد رابطه عاطفی و بعضا جنسی شده و بعد از مدتی به دلیل احساس تعهد و مسئولیتی که نسبت به طرف مقابل ایجاد می شود، تن به ازدواج می دهند. بدون اینکه آماده ازدواج باشند و حتی بدون اینکه واقعا یکدیگر را برای ازدواج انتخاب کرده باشند.
در ازدواج هایی از این قبیل، تقریبا در اکثر موارد، زمانی که خانواده ها متوجه قصد ازدواج فرزندشان می شوند و بویژه وقتی که متوجه می شوند که او از مدتها قبل همسر خود را انتخاب کرده است، اصلا واکنش خوبی نشان نمی دهند. این خبر می تواند خانواده را شوکه کند و آنها را مدتی در شوک و نگرانی شدید نگهدارد. بویژه وقتی که پافشاری فرزندشان را می بینند این بحران شدید تر می شود. اما در اکثر موارد، این جوان عاشق و مصمم است که ظاهرا پیروز میدان است و خواسته اش را به کرسی می نشاند. بی آنکه بداند که آیا تصمیم درستی گرفته است، یا خیر؟
کدامیک موفق تر است؟ ازدواج سنتی یا امروزی؟
هنوز هم ، ازدواج سنتی در مقایسه با ازدواج های امروزی تر، به لحاظ توجه به هنجارها و قوانین خانواده ها، ازدواج با ثبات و امن تری به حساب می آید؛ اما در اینگونه ازدواج ها به برخی از ویژگی های فردی دو طرف ازدواج، توجهی نمی شود. به عنوان مثال، ابعاد عاطفی، جنسی، ویژگی های شخصیتی و سبک های رفتاری فرد کمتر مورد توجه قرار می گیرد. شاید به این دلیل که این ویژگی ها برعکس خصائص جسمانی، خانوادگی و سطح اجتماعی فرد مقابل، کمتر ملموس است. در ازدواج های خیلی سنتی، معمولاً خانواده ها تمایلی به صبر کردن و وقت گذاشتن برای بررسی خصائص فردی طرف مقابل ندارند. معمولاً خیلی عجله می کنند که کار را تمام کنند (در اینجور مواقع، ضرب المثل « تا تنور داغ است، بچسبان! » را زیاد می شنویم).
البته، آنچه در مورد ازدواج های سنتی گفته شد، به معنای این نیست که در ازدواج های غیر سنتی ، که احتمالاً بدون توجه کامل به معیارها و اصول خانوادگی انجام می شود (مانند ازدواج هایی که با روابط عاشقانه شروع شده و با وجود مخالفت خانواده ها انجام می گیرد)، نیازهای عاطفی، جنسی، و …. زوج ها بر آورده می شود. خیلی از اینگونه ازدواج ها، بیشتر به دلیل کشش های شدید عاطفی و جنسی صورت می گیرد و به دیگر شباهت ها (حتی شباهت در نیازهای عاطفی و جنسی) کمتر توجه می شود. متأسفانه، کم نیستند زوج هایی که با موانع دشوار اجتماعی و خانوادگی مبارزه می کنند و در نهایت، با اشتیاق فراوان ازدواج می کنند، اما بعد از فروکش کردن اشتیاق شدیدشان، تازه متوجه می شوند که چقدر با هم متفاوتند. فکر کنید، رسیدن به این نقطه کور چقدر می تواند دردناک باشد.
جوانان امروزی به کدام شکل ازدواج گرایش بیشتری دارند؟
هر زن و مردی که با همدیگر ازدواج می کنند، بعد از ازدواج، از خود و همسرشان یکسری توقع و انتظار دارند. بعضی از این انتظارها، یا در راستای خصائص فرهنگی، جسمی و طبیعی فرد بوده و یا نسل اندر نسل به ما منتقل شده است (مانند نقش های فرزند پروری پدر و مادر). اما در کنار این وظایف نسبتاً ثابت، یکسری انتظار هم وجود دارد که به مرور زمان و با توجه به شرایط روز، ایجاد شده و تغییر می کند. مثلاً اگر سالها قبل، از یک پسر ۲۰ ساله می پرسیدند: «چرا می خواهی ازدواج کنی؟» به احتمال زیاد پاسخ می داد: « می خواهم ازدواج کنم تا همسری داشته باشم تا به امورات خانه ام رسیدگی کند و……..». یعنی ازدواج بیشتر به خاطر نقش های اجتماعی و فرهنگی صورت می گرفت.
ولی امروزه از خیلی از جوان ها می شنویم که: « اگر بخواهم غذا بخورم، یک نفر را استخدام می کنم که برایم غذا بپزد، یا به رستوران می روم. یک تمیز کار استخدام می کنم تا به خانه ام برسد و ….. پس اصلاً چرا باید ازدواج کنم؟» در مقابل، دختر خانم هایی را می بینیم که استقلال مالی دارند و به لحاظ مالی نیازی به داشتن همسر و تکیه گاه احساس نمی کنند. این گونه صحبت ها، نشان می دهد که در دنیای امروز، صرفاً به دلیل نقش های اجتماعی و فرهنگی که به طور سنتی به زن سپرده شده، مانند خانه داری و آشپزی یا به دلیل نقش های اجتماعی و فرهنگی که به مرد سپرده شده است، نمی توان ازدواج کرد.
امروزه حتی ازدواج به خاطر رفع نیاز جنسی هم ناکافی است و باز هم انگیزة بالاتری برای ازدواج لازم است. بنابر این، دلایل سابق برای ازدواج، هر چند عالی و لازم است اما کافی نیست. به نظر می رسد، یک ضرورت قوی برای ازدواج کردن، نیاز به صمیمیت و رابطة پربار عاطفی با شریک زندگی است. پس اگر نهادهای اجتماعی و خدماتی بتوانند عهده دار نقش های خانه داری و آشپزی بشوند. اگر زنان هم بتوانند گرداننده حد اقل بخشی از نیازهای اقتصادی خانواده بشوند، اما صمیمیت و رابطه توأم با عشق و محبت چیزی نیست که به آسانی و بوفور قابل دسترسی باشد. به عبارت دیگر اگر در گذشته ازدواج هایی بدون عشق و عاطفه و صمیمیت جنسی صورت می گرفت و ادامه می یافت، اما امروزه این ازدواج ها قطعا دوامی نخواهند داشت. چرا که برای جوانان امروز، دو پایه و ستون مهم ازدواج، صمیمیت جنسی و عاطفی است که بدون آن هیچ ازدواجی استوار نخواهد بود، مگر به شکل کجدار و مریض.
با توجه به آنچه ذکر گردید، در ازدواج هایی که در آن فقط به اصول و شرایط و هنجارهای خانوادگی و فرهنگی توجه می شود(آنطور که در ازدواج های سنتی مد نظر است) و حتی زمانی که جذابیت جسمیبویژه در زن) هم مد نظر قرار می گیرد، ممکن است تصادفاً شباهت شخصیتی، عاطفی، جنسی و رفتاری وجود داشته باشد و ممکن است وجود نداشته باشد. بنابر این با توجه به تغییر نگرش و انتظارات زنان و مردان امروزی، احتمال اینکه چنین ازدواجی علیرغم چارچوب درستی که دارد، نتواند نیازهای عاطفی و جنسی زوج های امروزی را بر آورده کند، کم نیست. لذا ازدواج های صرفا سنتی که در آن شباهت، علاقه، جذابیت جنسی و رابطه عاطفی طرفین اهمیتی ندارد، امروزه کارایی لازم را نخواهد داشت.
در نتیجه، با توجه به آنچه ذکر شد، به نظر می رسد که در ازدواج های امروزی ترکیبی از ازدواج سنتی با شیوه های نوین، نتیجة بهتری داشته باشد. یعنی ازدواج بر اساس یافته های نوین علمی که روی یکسری شباهت های زوجین و ویژگی های مرتبط با رضایت زناشویی و در نتیجه، ازدواج موفق تأکید می کند و علاوه بر آن، توجه به اصول، هنجارها و معیارهای فردی، خانوادگی و فرهنگی دو طرف.
نکات پیشنهادی برای ترکیب ازدواج سنتی و غیر سنتی:
برای داشتن ازدواجی سعادتمندانه بهتر است روند ازدواج و انتخاب همسر بر اساس ملاک های فردی و خانوادگی صورت گیرد و فرد و خانواده، هر دو در این انتخاب و در طی این مسیر سهیم باشند. بدین منظور نکاتی به شما جوانان پیشنهاد می گردد:
۱- ازدواج امر مهمی است. تصمیمی است که برای یک عمر می تواند مسیر زندگی شما را تغییر دهد. پس هرگز چشمان خود را نبدید و این امر مهم را صرفا به اطرافیان نسپارید. در این راستا سهم شما باید به مراتب بیشتر از آنها باشد.
۲- برای یک ازدواج خوب، لازم است چشم انداز واضح و روشنی از ازدواج داشته باشید. باید دقیقا بدانید که هدف شما از ازدواج چیست؟ چه خواسته های عینی و واقعی دارید؟ و در واقع معیارهای مشخص شما برای انتخاب همسر کدامست؟ لذا قبل از هر انتخابی باید خودتان را بشناسید و شرایط زندگی خود را مرور کنید. مطالعه، مرور قصه زندگی، مشاوره، اجرای تست های خود شناسی، شرکت در کارگاه های خودشناسی و …. می تواند مفید واقع شود.
۳- بخش مهمی از خودشناسی، شناخت شرایط زندگی، اصول و هنجارهای خانوادگی، اعتقادی و فرهنگی است. نمی توانید این شرایط و اصول را نادیده بگیرید. لذا، قبل از شروع روند ازدواج، با اعضای خانواده مشورت کرده و موارد مهم از دید آنها را بررسی کنید.
۴- در شروع یک رابطه، خانواده را از تصمیم خود مطلع کنید. شاید در آغاز، این کار سخت به نظر برسد و نگران دخالت یا ممانعت از سوی خانواده باشید، اما بدانید که این کار بسیار آسانتر است از اینکه بعدا آنها را در برابر کار انجام شده قرار دهید و شاهد شوک و نگرانی شدید آنها باشید. ضمنا بدانید که والدین شما به هیچ وجه دوست ندارند، آنها را دور بزنید. قطعا بعدا مخالفت آنها شدید تر خواهد بود.
۵- اگر خانواده اصرار بر رسمی کردن رابطه داشتند، آنها را توجیه کنید که لازم است برای شناخت بیشتر یکدیگر، وقت بیشتری بگذارید. خوشبختانه امروزه حتی خانواده های خیلی سنتی ضرورت کسب این شناخت را احساس می کنند و تا آنجایی که تجربه کاری بنده نشان می دهد، کمتر با آن مخالفت می کنند. البته هر خانواده، اصول و خط قرمز های خود را هم دارد که باید به آن توجه کنید.
۶- برای شناخت بهتر و بیشتر، حتی الامکان سعی کنید ملاقات هایی را در بطن خانواده و با حضور خانواده دو طرف فراهم کنید. سفرها و دیدارهای خانوادگی طولانی می تواند فرصت فوق العاده ای برای شناخت یکدیگر فراهم کند. البته امیدوارم دیدگاه سنتی خانواده ها مانع این ملاقات ها نشود.
همه ما زوج های بسیاری را می شناسیم که زمانی بسیار عاشق به نظر می رسیدند اما بعد از مدتی رابطه شان را بهم زدند! البته اگر از آنها بپرسید هیچ کدام نمی دانند که چه اتفاقی افتاد اما مطمئنا حداقل یکی از موارد زیر در رابطه شان وجود داشته است. در ادامه به ۵ نابود کننده و ۵ احیا کننده روابط عاشقانه اشاره شده است …
نابودکننده ها :
۱٫ بی مهری های کوچک
زوج ها هنگامی که شروع می کنند به نه گفتن به خواسته های کوچکی که طرف مقابل از آنها می کند در واقع از طراوت و شادابی رابطه دور می شوند. شاید از شما خواسته شود تا آشغال ها را بیرون بگذارید یا در مورد اتفاقاتی که سرکار افتاده است صحبت کنید. چه در مورد انجام کاری باشد و چه درباره ایجاد ارتباط احساسی باشد، نه گفتن ممکن است به نظر شما چیز مهمی به نظر نیاید اما این نه ها روی هم جمع می شوند و این اعمال کوچک بی مهری به سرعت به این ترجمه می شود که “تو دیگر به من اهمیت نمی دهی”. درنهایت، تبدیل به این سوال می شود که ” چرا من باید کسی را دوست داشته باشم که به من اهمیت نمی دهد؟”
۲٫ دعواهای کش دار
برای همه ما اتفاق افتاده است که در کنار کسی در هواپیما نشسته ایم که بی وقفه صحبت می کند و به ما این حس را می دهد که در این وضعیت ناخوشایند گیر کرده ایم. زوج ها متاسفانه به همین شکل شروع به دعوا می کنند. دعواها کش دار می شوند و پایان دادن به آنها دشوار می شود. این نوع دعواها مانند یک نوع دام هستند که در آن گیر افتاده اید و تا جایی ادامه می یابند که یک طرف در را بکوبد و برود یا تلفن را قطع کند و یا دیگری را از دعوا خارج کند. با این وضعیت مشکلات حل نمی شوند زیرا این دعواها اصلا درمورد موضوع مورد بحث نیستند هدف این دعواها جریحه دار کردن احساسات و ایجاد سو تفاهم است. اگر دعواهای کشدار شروع به زیاد شدن کردند عشق از بین می رود.
۳٫ تنهایی بعد از یک دعوا
یک روز فوق العاده خوب می تواند شبیه نیمه شب باشد اگر شما احساس تنهایی و یاس کنید. دعواهای بزرگ که هیچ چیز را حل نمی کنند باعث می شوند تا زوج ها خودشان را از یکدیگر دور کنند و هرکدام به سمت متفاوتی برود و مشغول مرهم نهادن بر زخم های خودش بشود. اما این یعنی فردی که فکر می کردید می توانید رویش حساب کنید که بیاید و اشک های شما را پاک کند خود حالا باعث این اشک ها شده است و حتی نمی آید تا عذرخواهی کند و مسئله را حل کند و به جای آن شما را در تنهایی تان رها کرده است تا به خودش برسد. چرا باید در رابطه ای باشید که شما را ناراحت می کند و باعث می شود فکر کنید تنها هستید؟
۴٫ بازنویسی داستان ما
زوج ها از لحظه ای که یکدیگر را ملاقات می کنند، شروع به ساختن داستان عشق شان می کنند. این داستان بخشی از چیزی می شود که باعث پایداری عشق می شود. اما اگر یکی از زوج ها بیماری لا علاجی داشته باشد این داستان تغییر می کند. اما برای اینکار کل داستان دوباره نوشته می شود. خاطراتی از اینکه چگونه احساس عاشقی می کردید تبدیل به خاطراتی می شود از اینکه فکر می کرده اید که احساس عاشقی می کنید و شروع می کنید به باور اینکه همه چیز دروغ بوده است. شما باور می کنید که در واقع عاشق نبوده اید، واقعا تا این حد خوشحال نبوده اید. هنگامی که داستان دوباره نوشته می شود به راحتی عشق از بین می رود.
۵٫ همراه یک غریبه بودن
یک روز نگاه می کنید و فکر می کنید که این شخصی که باعث شد شب گذشته تا این حد حس بدی داشته باشم کیست؟ هنگامی که این فکر درشما ایجاد می شود اغلب تصمیم می گیرید که این فرد کسی که فکر می کردید نیست. به جای آن شما یک غریبه را می بینید که البته غریبه ای مهربان نیز نیست. تفکرات شما حالا ایده های منفی در مورد شخصیت زوج شما دارد و شما پیش بینی می کنید که این ویژگی ها دائمی اند. شما دیگر عاشق نیستید زیرا فکر می کنید که طرف مقابل یک آدم پست است که از ابتدا به شما دروغ گفته است.
احیاکننده ها :
اگر می خواهید نفس تازه ای را وارد رابطه کنید در ادامه پیشنهاداتی داده ایم. شاید این کار ساده نباشد ولی اگر احساس می کنید این رابطه برایتان ارزشش را دارد پس می توانید از این روش ها استفاده کنید.
۱٫ به خواسته ها جواب مثبت بدهید
هنگامی که می شنوید شریک زندگیتان از شما می خواهد مثلا آشغال ها را بیرون بگذارید یا درمورد مسائلی خاص صحبت کنید، به آنها به دید مثبت نگاه کنید و قبول کنید. هر لحظه از پذیرفتن تلاش طرف مقابل یک قدم برای بازگشت به عشق است.
۲٫ حالت دفاعی را به لطافت و نرمی تبدیل کنید
هنگامی که می بینید درحال دفاع از آنچه گفته اید یا کرده اید هستید به جای آن مسئولیت کارتان را بپذیرید (سرزنش نه، مسئولیت). از جملاتی مانند این استفاده کنید “متاسفم، منظورت را متوجه نشده بودم” به یاد داشته باشید که با پذیرفتن بخش خودتان از مشکل شما کمی بیشتر قابل دوست داشتن می شوید.
۳٫ مسائل را باز کنید
دعواها برای یک رابطه می توانند فوق العاده باشند اگر بدانید چگونه با آن رو به رو شوید. با پرسیدن اینکه چه مشکلی واقعا وجود دارد و چه چیزی ممکن است مورد سو تفاهم قرار گرفته باشد و معنی عمیق تر مسئله چیست می توانید بهتر شریک زندگیتان را بشناسید. و او نیز احساس بهتری می کند و حس می کند که به او توجه شده است. عشق زمانی رشد می کند که شما با درک کردن و گوش دادن آن را پرورش دهید.
۴٫ آسیب پذیر باشید
اگر او از شما خواسته ای دارد که دوست ندارید، توضیح دهید که چه حسی به شما می دهد. به او این فرصت را بدهید تا در مورد احساسات درونی شما بیشتر بداند. عشق، در زمانی که آسیب پذیر هستید بیشتر می تواند جریان داشته باشد.
۵٫ مهربانی غیر منتظره
هنگامی که بیشتر در مورد شریک زندگیتان می دانید می توانید از آن برای نشان توجه و مهربانی تان بدون اینکه از شما خواسته شود استفاده کنید. نکته کلیدی اینجا این است که از فرد مقابلتان حمایت کنید هرچند کوچک. اگر ظرف های کثیف را در سینک دیدید قبل از اینکه به خانه بیاید آنها را تمیز کنید. این کارهای ساده مهربانی می توانند بسیار مورد توجه باشند زیرا غیرمنتظره هستند و از طریق اینکارها شما می گویید “دوستت دارم”
همه می خواهند که همسر ایده آل خود را بیابند، همسری که کل زندگی شما را ستایش کند و دنیایش را با شما سهیم شود. ممکن است که بگویید هیچ فرد ایده آلی وجود ندارد، شاید حق داشته باشید، اما یقینا فرد مناسب خود را می توانید بیابید. اگر قرار است با کسی پیوند زناشویی ببندید، می توانید با خواندن ۱۳ نشانه که می گویند به همسر رؤیایی خود رسیده اید، حدس بزنید که آیا او می تواند فرد مناسبی برای شما باشد. پس دقت کنید و اگر طرف مقابلتان دارای این ویژگی ها بود، او را از دست ندهید!
۱٫ نیروی جاذبه ای جسم و روح شما را به سوی هم می کشد.
شاید جمله ی بسیار ساده تری برای تعریف این مورد، گفتن این جمله باشد؛ “چقدر شما دو تا به هم میاین!”
هیچ شکی وجود ندارد که نیروی جاذبه ای واقعی بین شما در جریان است. معمولا زمانی که ۲ نفر واقعا شبیه به هم بوده و به اصطلاح نیمه ی هم هستند، این جمله به آنان گفته می شود. در این حالت، زمانی که دست هایتان را به هم می دهید، قلبتان آکنده از شادی می شود و حتی در همه ی سال های زندگی با هم نیز، چنین احساسی خواهید داشت.
۲٫ سعی در برآورده کردن مهم ترین خواسته های شما در زندگی دارد.
او درباره ی تمامی امیدها و رؤیاهای گذشته و آینده ی شما سوال می کند. او این ها را می پرسد چون از این که بخشی از زندگی شما شده است، خوشنود است و می خواهد همیشه شما را شاد و سرزنده ببیند. شما هم با گفتن همه چیز به او احساس آرامش خواهید داشت، زیرا به او اعتماد دارید و می دانید که از صمیم قلب خواهان بهترین ها برای شماست.
۳٫ عشق، ارزشمندی و امنیت به شما می بخشد.
او دائما به شما می گوید که دوستتان دارد و با کارهایی مثل دعوت به یک شام عاشقانه و یا آشپزی در خانه، علاقه اش را به شما نشان می دهد. شما هم می دانید که این علاقه واقعی است. با او معنی واقعی “زندگی” و “خانه” را می فهمید. با وجود او، “خانه” برای شما مکانی می شود که در آن به شدت احساس آرامش می کنید و همیشه می خواهید که سریعا به آن جا برگردید.
۴٫ به شما فضا و فرصت پیشرفت می دهد.
به هیچ شکلی علاقه ای به کنترل و مدیریت شما ندارد. او اجازه می دهد هر چیزی که دوست دارید بپوشید، علایق خودتان را دنبال کنید و با دوستان خودتان وقت گذرانده و اوقات خوش و آرامی را با آن ها داشته باشید. زیرا او به ارزش زمانی که هر فردی برای خودش احتیاج دارد، واقف است و از شما انتظار دارد که به مانند خودش رفتار کنید.
۵٫ کوچک ترین جزئیات راجع به شما را به یاد می سپارد.
مثلا هنوز یادش هست که وقتی ناراحت و عصبی می شوید، ناخن هایتان را می جوید و همچنین مهم ترین وقایع در رابطه یتان مانند سالگردها و تاریخ تولدها را هرگز فراموش نمی کند. او تقریبا هر چیزی را که تاکنون راجع به خودتان به او گفته اید، به خاطر می آورد و از این که این خاطرات را با شما مرور کند، خوشحال می شود.
۶٫ شما را می خنداند.
او هر دفعه ترفندی دارد تا کاری کند که شما به شدت بخندید. چیزهای زیادی مثل رقصیدن های یواشکی، آواز خواندن و یا لطیفه هایی که فقط خودتان دو نفر از آن سر در می آورید بین شما وجود دارد. هر وقت با او هستید، به شما خوش می گذرد.
۷٫ با شما صادق است و پنهان کاری ندارد.
او با شما کاملا صادق و روراست است. این صداقت حتی در مورد موضوعات حساسی که ممکن است عصبانیت شما را در پی داشته باشد، صدق می کند. این ها همه به خاطر این است که او به شما اعتماد دارد. او آن قدر شما را دوست دارد و به شما اعتماد دارد که به هیچ شکلی نمی خواهد فریبتان بدهد، دروغ بگوید و یا خیانت کند. شما هم باید همین قدر به او اعتماد داشته باشید.
۸٫ اهداف کلی شما و او با هم مشترک است.
ممکن است در مورد جزئیات با هم توافق نداشته باشید، اما در مورد چیزهایی مانند: مکان و نحوه ی خریدن خانه، تعداد بچه ها و یا حتی مسافرت به مکان های دیدنی دنیا که مربوط به هر دوی شما می شود، با هم اشتراک نظر دارید. اهداف، بلند پروازی ها، فضیلت و ارزش هایتان مطابق با یکدیگر است.
۹٫ در نزاع منصف است.
هیچ وقت رابطه تان را به سمت خشونت و یا سوء استفاده نمی کشاند. به این معنی که هر آن چه در ذهنتان می گذرد را می توانید بدون هیچ ترسی از خشونت کلامی و جسمی از سوی او، مطرح کنید. او این توانایی را دارد که بدون این که از او ناراحت شوید، به شکلی اصولی از شما انتقاد و یا اشتباهتان را تصحیح کند.
۱۰٫ او شما را با دنیای جدیدی رو به رو می کند.
او همه ی معادلات شما از دنیا را در جهت مثبت به هم می ریزد. او چیزهای جدیدی را به شما معرفی می کند که فکر می کردید می دانید و می خواستید. به ناگاه چشم به جهانی جدیدتر و بهتر باز می کنید که اصلا نمی دانستید وجود دارد. مثلا اگر با او آشنا نشده بودید، هرگز نمی دانستید که رفتن به یک سفر تفریحی و تشویقی چگونه است. وجود او در زندگیتان فقط اثر مثبت داشته است.
۱۱٫ او خانواده ی شما را دوست دارد.
او و شما خانواده های یکدیگر را دوست دارید. اگر چه ممکن است داشتن رابطه ی خوب با خانواده ی همسر چندان ضامن خوشبختی شما نباشد، اما وقتی رابطه ی خوب و خیرخواهانه ای را با خانواده های یکدیگر برقرار کنید، زندگی خیلی آسان تر و شادتر می شود. بدون شک همه به دنبال بهتر شدن زندگی هستند.
۱۲٫ پدر، مادر و نزدیک ترین دوستانتان او را تایید می کنند.
پدر و مادرتان از زمانی که به دنیا آمده اید، شما را می شناسند و از آن زمان تاکنون از شما مراقبت کرده اند. آن ها همیشه خیرخواه شما بوده اند و همیشه در موقعیتی هستند که می توانند خیر و صلاح شما را تشخیص بدهند. پس اگر والدین و دوستان صمیمی و قدیمی شما، نامزدتان را دوست ندارند، کمی در ادامه ی این رابطه بیشتر دقت کنید.
۱۳٫ دوباره با او ازدواج می کردید.
علیرغم همه چیز، حتی جر و بحث ها و دلخوری هایی که گاهی با هم داشتید، با قلبتان می دانید که او همان فردی است که می خواهید با او زندگی کنید. درمی یابید که زندگی بدون او معنایی ندارد. هر لحظه و هر طپش قلبتان گواهی می دهد که حاضرید حتی دوباره با او ازدواج کنید. او همسری واقعی در زندگی شماست، فردی که همیشه به او افتخار می کنید.
به ارگاسم رسیدن قابل یادگیری است.
اولین و مهمترین قدم برای داشتن ارگاسم افزایش میزان دو فاکتور تنش و آرامش به صورت متعادل در هنگام برقراری رابطه جنسی می باشد. شاید برای شما یا شریک جنسیتان این سوال پیش بیاید که چگونه می توان این دو فاکتور به ظاهر متناقض را به صورت همزمان اجرا کرد؟ این سوال، سوال بسیار خوبی است که در واقع ما در ادامه به همین سوال پاسخ خواهیم داد.
گام اول در رسیدن به ارگاسم در خانم ها: تنش بالا
نوع تنشی که به خانم ها کمک می کند تا به ارگاسم برسند تنش عضلانی است. برخی از زنان به اشتباه فکر می کنند که چون آرامش در هنگام رابطه جنسی مهم است پس باید فقط در آرامش دراز بکشند و هیچ واکنشی از خودشان نشان ندهند. اما آنچه که به اثبات رسیده است این است که داشتن تنش عضلانی اغلب برای به ارگاسم رسیدن امری الزامی است. بهتر است خانم ها یاد بگیرند که برای به ارگاسم رسیدن به مقدار متوسط و متعادلی از تنش عضلانی در ساق پا، پا، شکم و باسن نیاز دارند.
بسیاری از زنان گزارش می دهند که برای به ارگاسم رسیدن، بیشترین عضلاتی که تحت تنش قرار می گیرند عضلات قسمت پایین لگن می باشند. در واقع این عضلات همان هایی هستند که برای کنترل جریان ادرار و یا قطع کردن جریان ادرار در وسط ادرار کردن مورد استفاده قرار می گیرند (انقباض آگاهانه این دسته از عضلات را ورزش کگل می نامند)
یک سوال دیگر: ارتباط بین منقبض کردن این دسته عضلات با به ارگاسم رسیدن چیست؟ جواب این سوال در یک کلمه خلاصه می شود “تحریک”. انقباض یک سری عضلات خاص باعث افزایش جریان خون در سراسر بدن و اغلب در ناحیه ی تناسلی می شود. این قضیه میزان تحریک را بالا می برد. در واقع می توان گفت که “تحریک” مانند یک نقشه ی راه عمل کرده و به بسیاری از زنان در به ارگاسم رسیدن کمک می کند.
گام دوم در رسیدن به ارگاسم در خانم ها: آرام باشید
و اما بخش دوم از سوالی که در قسمت ابتدایی مقاله مطرح کردیم. آرامش و ریلکس بودن در کدام بخش از این معادله قرار گرفته است؟
این آرامش باید در مغز فرد وجود داشته باشد. در طی رابطه جنسی، یک زن باید بتواند به سادگی بر روی احساس تحریک شدن تمرکز کند.
آیا ریلکس بودن برای شما دشوار است؟
سعی کنید یک جمله ی مثبت و تحریک آمیز را در ذهنتان تکرار کنید و بر روی رابطه جنسی تمرکز کنید. جملاتی مانند “واقعا خوبه.”، “تا هر زمان که بخواهم می توانم تحریک شوم.” و یا “چقدر لذت بخش” و امثال اینها می توانند گزینه های خوبی باشند. سعی کنید تمام مغز خود را با این جملات و تمرکز بر رابطه جنسی پر کنید. فراموش نکنید که داشتن تفکرات منفی و عصبی بودن می توانند از میزان تحریک شما کم کنند.
بعد از آموختن این دو نکته بهتر است آنها را تمرین بکنید. در هنگام رابطه جنسی عضلاتتان را منقبض کنید و ذهنتان را آرام نگه دارید. این تکنیک نیاز به تمرین دارد اما بعد از مدتی جواب مطلوب را از آن خواهید گرفت. غالبا بسیاری از خانم هایی که از این تکنیک استفاده می کنند به نتایج مطلوبی می رسند.
اضطراب جنسی را بشناسید و با آن مقابله کنید
بسیاری از افراد به نوعی با اضطراب رابطه جنسی مواجه هستند. از طرفی راه دادن یک نفر دیگر به یکی از خصوصی ترین بخش های زندگی، یک ارتباط بسیار نزدیک و افشاگرانه به نظر می رسد.
مشکل اینجاست که بیشتر افراد فکر می کنند که سایرین همیشه یک رابطه جنسی رضایت بخش و بدون هیچ گونه مشکلی دارند و همین قضیه می تواند اضطراب را بیشتر نیز کند.
منظور از اضطراب رابطه جنسی چیست؟
نگرانی در مورد موارد زیر اضطراب جنسی نامیده می شود.
مشترک در زنان و مردان:
آیا شریک جنسی من فکر می کند که من در رختخواب خوب نیستم؟
آیا این رابطه جنسی ممکن است منجر به بارداری شود؟
آیا ممکن است من به بیماری های مقاربتی مبتلا شوم؟
آیا اصلا می توانم این کار را انجام دهم؟
مختص به زنان:
آیا شریک جنسی من فکر می کند که سینه های من بزرگ، کوچک و یا بد شکل است؟
آیا شریک جنسی من فکر می کند که آلت تناسلی من زشت است؟
آیا او بوی بدن من را دوست ندارد؟
آیا رابطه جنسی با او ممکن است باعث ایجاد صدمه به من شود؟
اگر نتوانم ارضا شوم چه؟
آیا ممکن است در هنگام به ارگاسم رسیدن از من مایعی خارج شود؟
در واقع تعداد کمی از این نگرانی ها منطقی هستند. به عنوان مثال اگر شما نسبت به داشتن رابطه جنسی محافظت نشده نگران هستید، کاملا منطقیست. احساس خطر برای ابتلا به بیماری های مقاربتی طبیعیست و حتی می تواند مفید نیز باشد و باعث شود شما بیشتر موارد بهداشتی را رعایت کنید.
اما بسیاری از نگرانی های بیان شده در بالا کاملا غیرمنطقی بوده و در واقع باید گفت که این گونه نگرانی ها خود می توانند باعث بدتر شدن اوضاع شوند.
باز هم نمی توانید به ارگاسم برسید؟ ممکن است مشکل شما پزشکی باشد.
ممکن است برخی از خانم ها برای به ارگاسم رسیدن نیاز به طی کردن فرایند های درمانی داشته باشند.
از طرفی اقدامات درمانی که برای برخی از بیماری ها و مشکلات دیگر انجام می شوند و یا عوارض جانبی برخی از داروها ممکن است باعث شود که زنان در به ارگاسم رسیدن با مشکل مواجه شوند. برای پی بردن به دلیل مشکلتان به پزشک مراجعه کنید.
برای درمان این مشکل ممکن است پزشک از این دو راه حل استفاده کند:
دستگاه های ویژه ای که توسط FDA آمریکا تائید شده اند و می توانند جریان خون در ناحیه تناسلی را افزایش دهند.
کرم های بدون نسخه مانند فموره می توانند حساسیت را بالا برده و در به ارگاسم رسیدن به خانم ها کمک کنند. البته این کرم ها از طرف سازمان استاندارد آمریکا تائید نشده اند پس به یاد داشته باشید که قبل از استفاده حتما با پزشک مشورت کنید
کلمهء خیانت واژهء تقریبا” درشت و وحشتناکی است که خیلی از ما ها از شنیدنش میترسیم و به نوعی نسبت به این واژه واکنش بدی نشان میدهیم.
یکی از نشانه های شروع خیانت قرار گرفتن فردی جدید در موقعیتی ناجور بر سر راه طرف مقابلمونه که ممکنه اون فرد دوست- همکار- همکلاسی و ….. باشه
در ادامه راه کارهایی اساسی برای جلوگیری از خیانت را با هم میخوانیم
شناخت انواع خیانت و راه کارهایی برای جلوگیری از آن
چکار کنم همسرم بهم خیانت نکنه
آیا می دانید که ۵۵-۶۵ درصد از مردان و ۴۵-۵۵ درصد از زنان خیانت می کنند؟ ممکن است فکر کنید بیشتر خیانت ها به دلیل نیاز جنسی است، اما حقیقت چیز دیگری است.
دلیل اصلی خیانت عدم ارتباط عاطفی به علت فعل و انفعالات منفی بین زوجین است. بنابراین اگر شما می خواهید از رابطه تان محافظت کنید نیاز به مهارت دارید.
برای اینکه همسرتان به یک رابطه پنهانی وارد شود، نهتنها عشق میان شما، بلکه وجود فرزندان یا داشتن یک زندگی به ظاهر آرام هم کافی نیست.
۳ نوع خیانت و یا رابطه پنهانی وجود دارد:
خیانت عشقی:
یک رابطه پنهانی میباشد که در آن یک پیوند احساسی و جنسی صمیمانه میان یک فرد متاهل با فرد دیگری که همسر قانونی وی نمیباشد برقرار میگردد.
خیانت جنسی:
یک رابطه پنهانی میباشد که در آن یک فرد متاهل با فرد دیگری که همسر قانونی وی نمیباشد رابطه جنسی برقرار میکند. در این نوع رابطه عنصر علاقه و یا وابستگی احساسی وجود ندارد.
خیانت اینترنتی ( و نیز تلفنی):
شامل گفتگو و تبادل تصاویر و مشخصات یک فرد متاهل با فرد دیگری که همسر قانونی وی نمیباشد از طریق اینترنت و چت. محتوای گفتگوها و تبادل تصاویر و مشخصات عموما در رابطه با مسایل جنسی و صمیمانه میباشد.
انواع رابطه عشقی خیانت آمیز
رابطه عشقی کورکورانه:
در این نوع رابطه پنهانی فرد به نوعی به عشق اعتیاد دارد. وی به احساسی که در هنگام عاشق شدن به وی دست میدهد که همان افزایش ترشح آمفیتامین در بدنش میباشد اعتیاد دارد. که معمولا فرد را غیر منطقی و شیفته میگرداند. یک شهوت کورکورانه نسبت به یک فرد میباشد که در آن عشق بصورت وسواسی، غیر واقعی، آتشین و بی پروا نمود پیدا میکند. این نوع رابطه عشقی میتواند از چند هفته تا چندین سال بطول انجامد. اما پس از گذشت زمان هر دو فرد پی میبرند که آنطور که تصور میکردند یکدیگر را نمیشناسند و با یکدیگر سازگاری و تفاهم ندارند. در این نوع رابطه فرد از همسر و یا شریک پیشین خود معمولا جدا میگردد.
رابطه عشقی تفننی:
این نوع رابطه پنهانی بر مبنای دوستی، تفاهم و مراقبت دو جانبه از یکدیگر شکل میگیرد. این نوع رابطه به نوعی گریختن از وظایف، مسئولیتها و فشارهای زندگی روزمره و پناه آوردن به یک فرد جدید میباشد. در این نوع رابطه دو فرد بطور قابل ملاحظه ای احساساتی میباشند و ممکن است که با هم رابطه جنسی برقرار کنند و یا هیچگونه رابطه جنسی با یکدیگر نداشته باشند. دو فرد در این نوع رابطه بسیار محرم یکدیگر بوده و رازدار میباشند. میتواند سالها بطول انجامد و یا حتی مادام العمر ادامه یابد.
رابطه عشقی مقطعی:
این نوع رابطه پنهانی در دوران تغییر و تحول و عبور از یک مقطع به مقطع دیگر زندگی فرد به وقوع می پیوندد. میان دو فردی که خواهان تجارب غیر جدی، سرگرم کننده و افزایش دهنده عزت نفس میباشند. بیشتر در هنگام رویدادهای مثبت مانند ارتقاء مقام، ترفیع، پاداش، یافتن شغل جدید توسط همسر، فرزند دار شدن و یا نقل مکان به یک خانه جدید حادث میگردد. در زمان موفقیت در فرد نوعی احساس شایستگی و کفایت پدید می آید که در فرد توقع یک پاداش ویژه را ایجاد میکند.این حالت در زمانهای ناخوشایند نیز میتواند به وقوع بپیوندد. زمانی که فرد خواهان فردی است که قادر باشد ناکامی، شکست و ناراحتی وی را درک کرده و تسلی خاطر و پشتیبان وی باشد. این نوع رابطه کلا زود گذر میباشد و عمرش کوتاه است. شاید کمتر از یک سال و بندرت زندگی مشترک فرد را نابود می کند.
انواع خیانت جنسی
رابطه جنسی رفاقتی:
در این نوع رابطه پنهانی دو فرد با یکدیگر رابطه جنسی داشته و از یکدیگر مانند دو دوست مراقبت میکنند. با اینحال زیاد با یکدیگر صحبت نمیکنند. آنها با یکدیگر خوش بوده و با یکدیگر بودن لذت میبرند. آنها میپندارند که این نوع رابطه پنهانی نه تنها هیچ لطمه ای به زندگی مشترک با همسرشان نمیزند بلکه تاثیر مثبتی نیز بروی آن میگذارد. این نوع رابطه ممکن است سالها بطول انجامد. این رابطه عزت نفس، حس پذیرش، هیجان، خیالپردازی، لذت، شیطنت، اشتیاق وارضای تمایلات جنسی فرد را برآورده میسازد.
رابطه جنسی ماجراجویانه:
در این رابطه پنهانی نیز رابطه جنسی وجود دارد. یک رابطه مفرح و شیطنت آمیز میباشد. دو فرد برخی اوقات تصور میکنند کودک بوده و طرف مقابلشان اسباب بازی میباشد که
هر زنی درون خود چهار کهن الگو (نقش) دارد. که این کهن الگوها نتیجه بررسی “زن” طی قرنهای متمادی است.
نقش زن مادر (Mother Role)
نقش زن روحانی (Spiritual Role)
نقش زن جنگجو یا ملکه آمازون (Fighter Role)
نقش زن ملکه, لوند و بازیگوش (Queen or Princess Role)
زنی که در او کهن الگوی مادر پر رنگتر باشد، در روابط خود، خصوصا با مرد، نقش مادر را ایفا میکند. سرویسهای مادرانه، تر و خشک کردن و .. (فکر میکنم همه با نقش مادر آشنا هستیم و نیازی به توضیح نباشد)
زنی که کهن الگوی روحانی در او پررنگتر باشد یعنی زن نجیب/زن متعهد/ زنی که به معنویات اهمیت میدهد/ زنی که رابطه خوبی با هستی دارد و ..
زنی که در او کهن الگوی جنگجو پر رنگ باشد زنی است که میخواهد از موجودیت خود و خانوادهاش دفاع کند. این زن باعث پیشرفت خود/خانواده و جامعه و همچنین موجب حفاظت از خود و خانواده از خطرات میشود. زن هدفمند/قوی/اهل رقابت/تیزبین. کسی که تا به هدف نرسد دست برنمیدارد. زنی که رقیبش را تار و مار میکند.
و اما کهن الگوی زن لوند،
زن شجاع/ با دل و جرات/ قوی و باهوش.محاسبهگر و زیرک. شوخ طبعی و شیطنت دارد. هر جایی که باشد جذابیت او همه را تحت تاثیر قرار میدهد. محبوب و قابل ستایش. صدایی دلفریب و افسونگر دارد. جذابیت ظاهری دارد. هم ظرافت دارد و هم وحشی است!
هم شوخ و شنگ و هم جدی/ هم مادر است و هم خیلی وقتها مادری نمیکند/ هم نجیب است و هم عشوهگر و طنّاز/ خالق لحظات شیرین/ میتواند دنیا را روی انگشتش بچرخاند.
در رابطه با مردان بیش از آنکه بخشنده باشد, طالب و گیرنده و متقاضی است. مردان در کنار این زن با اینکه حس میکنند او عاشق است اما میفهمند که این زن میتواند به آنها نیازی نداشته باشد.
نکته های مهم:
*تمامی این الگوها در تمام زنان وجود دارد. اما غالبا الگوی زن لوند کشته شده است. و در هر زنی یک یا دو تا از الگوها پررنگ تر است.
* یک زن سالم تمامی این الگوها را در صورت متعادل دارد. و این 4 الگو باید در همه زنان به تعادل برسد تا به سلامتی کامل برسند.
* لوندی ذاتی است! نمیشود ادای آن را درآورد. گاهی خیلیها ادای لوندها را ( خندیدن لوند, صدای لوند, لباسهای لوند، حرکات سکسی، جلف بودن و هرزه گری و…) در میآورند اما لوند نیستند دلچسب نیستند. و فقط از لحاظ جنسی تحریک میکنند. زن لوند با روسپی زمین تا آسمان تفاوت دارد. زن لوند همه چیز است و مرد را از همه لحاظ خلع سلاح میکند!
در طول تاریخ چنین زنانی کم بوده اند. و غالبا اگر در خانهای زن لوندی پیدا میشد او را سرکوب میکردند/میکنند.
از چهل سالهگی به بعد آدم شروع به شمارش معکوس میکند. یعنی با خود میگوید دیگر فقط ده سال یا بیست سال یا سی سال دیگر دارم، که این بستهگی به وضع روحی فرد دارد. در این سن آدم یک برآورد از گذشتهاش میکند و یک برنامهریزی برای آینده . در این دورهی سنی انسانها دچار بحرانهای عجیب و غریب میشوند و تصمیمات عجیب و غریب میگیرند. مثلا یک آدمی که همهاش به سیاست میپرداخته ، به طور ناگهانی به هنر روی میآورد یا یک کسی که تمام وقت مشغول کار بوده ، ناگهان به زندهگی خانوادهگی روی میآورد. در این سنین میل جنسی در مردها کم میشود، چون ترشحِ هورمون تستسترون کمتر میشود. کاهش هورمون جنسی و عوامل روحیاجتماعی باعث میشود تا مردها در این سن نرم شوند. مردها مهربان میشوند، احتیاج به نوازش و توجه پیدا میکنند و در واقع کمی به زنها شبیه میشوند. در مورد زنها این مساله درست برعکس است. در این دورهی سنی ترشح هورمونهای جنسی تستسترون و استروژن نسبتا بیشتر میشود، که این دو هورمون هر دو تحریککنندهی جنسی هستند. از طرفی دیگر زنها وقتی میآیند
گذشتهی خود را بازنگری میکنند، میبینند که تمام زندگی خود را صرف بچه بزرگ کردن، تمیز کردن خانه و ظرف و رخت و . . . کردهاند. زن در این سن میبیند که به عنوان یک انسان، به عنوان یک موجود کامل، به خواستهای خود کمتوجهی کرده است ، همیشه داده ، همیشه در جهت منافع شوهر، منافع بچه ، منافع خانه حرکت کرده است. در این سن برای زنها هم شمارش معکوس شروع میشود. در اینجاست که زن میبیند دیگر وقت زیادی ندارد و میگوید چرا که نه و میخواهد از خودش به عنوان یک موجود کامل ، به عنوان موجودی که جنسیت هم دارد استفاده کند. این فاکتورِ زمانی به اضافه فاکتور هورمونی و همچنین رشد عقلانی زن باعث میشود تا راجع به یک سری مسایل که تا به حال برایاش تابو بوده، تجدید نظر بکند و یک سری مسایل را که تا به حال رعایت میکرده زیر پا بگذارد. این دورهی تاریخی فرد خیلی مهم است. مسایل اجتماعی نیز در این میان نقش مهمی بازی میکنند. به طور مثال در اروپا در دههی شصت ، که رشد اقتصادی فزونی گرفت ، زنها به طور وسیع وارد بازار کار شدند و استقلال مالی پیدا کردند. از سوی دیگر روشنگریهای جنبش 1968 و به بازار آمدن قرص ضد حاملهگی، مجموع عواملی بود که جنبش عظیم زنان را به وجود آورد. تغییرات اجتماعی و اقتصادی این دهه زن را از بند سنت رها کرد. از نظر اجتماعی زنان آزادیهای بسیار به دست آوردند و از لحاظ اقتصادی، به دلیل ورود به بازار کار، مستقل شدند. اینها باعث شد تا زن در روابط جنسی آزادتر از پیش عمل کند. این رهایی برای زن یک جنبهی خیلی مثبت داشت، و آنهم اینکه زن خود را به عنوان یک فرد ، یک فرد برابر با مرد ، شناخت ، ولی از طرفی یک رابطهی عکس خودش را هم به وجود آورد، که این را در سالهای 80 میبینیم. در دههی 80 با خانوادههای از هم پاشیدهی نسل 68 روبهرو میشویم. بچههای این نسل در خانوادههایی بزرگ شدند، که در آن چند بار جدایی رخ داده است. این به خودی خود بد نیست، اما از آنجا که این بچهها در جامعهای زندهگی میکنند که هنوز از نهاد خانواده به عنوان یک ارزش مثبت یاد میشود، جداییهای متعدد میتواند تاثیرات منفی بر آنان بگذارد. از طرف دیگر زنهایی که حالا به سن 40 ، 45 سالهگی رسیدهو تنها شدهاند و از این که تشکیل خانواده ندادهاند ، پشیماناند و فکر میکنند که امکان یک زندهگی اطمینانبخش را از دست دادهاند. این تنهایی و مبارزه با تنهایی، خود مسالهآفرین است و کشاکشی جدید را پدید آورده که شاید وضعیتی نوین و بهتر را به وجود آورد. برای مرد این رهایی از یک نظر جالب بود که در مقابل خود موجودی برابر را میدید: زنِ رها، زنی که خودآگاه است، زنی که خواست دارد. مسلما مرد بهتر میتواند با چنین زنی رابطه برقرار کند تا با موجودی که ناتوان است، نمیداند چه میخواهد، گیج است و همهی فکر و ذهناش پیش خانه و بچههاست. از طرفی دیگر این رهایی برای مرد بد شد، چرا که او در برابر خود زنی را میبیند که رقیب اوست. اگر تا به حال مرد بود که به دنبال علایق خود میرفت، حالا زن هم همین کار را میکند. اگر مرد قدیم مطمْن بود که زن به هر صورت در خانه میماند و او هر جا که برود و هر کاری که بکند، زن میماند، حالا میبیند که نه، زن هم میتواند برود.
میل جنسی
میلِ جنسی در آدم میتواند از بین برود. این از بین رفتن ممکن است به صورت انتخابی (selective) باشد. به فرض امکان دارد زنی یا مردی میلِ جنسی خود را نسبت به یار همیشهگیاش از دست بدهد، اما نسبت به کسان دیگر کشش جنسی داشته باشد. امکان هم دارد که میل جنسی کاملا از بین برود. “فانتاسم”ها در به وجود آوردن میل جنسی تاثیر به سزایی دارند. مردها حتی در جوامع اروپایی فانتاسمهای بیشتری دارند تا زنها. مرد در این جوامع نیز آزادتر است. تابو در مورد مرد بسیار کمتر است و چون ذهن آزاد است، میتواند بازی کند ، میتواند سفر کند و هر کجا که میخواهد برود و هر دفعه با دستآوردهای تازه برگردد و اینها را در گنجینهی ذهن جای دهد و هر وقت که خواست چه به صورت عینی، چه به صورت ذهنی از آنها استفاده کند. بنابراین میل جنسی در مردها خیلی راحتتر به وجود میآید و آنان از لحاظ جنسی فعالترند. زنها در رابطهی جنسی محدودترند، به خصوص زنان جوامعی مانند ایران. مثلا در ایران رابطهی جنسی زن با شوهر تعریف میشود. سکس آنقدر به مسایل مختلف دیگر بستهگیدارد، که خودش به عنوان یک پدیده هیچ کارکردی ندارد. یعنی سکس همراه با شوهر است ، شوهر بستهگی به خانه و شغل و مقاماش دارد و . . . در صورتیکه در مورد مردها این طور نیست و برای آنان زن ، زن است. زنان به دلیل تابوهای موجود حتی در ذهنیت خود ، خود را سانسور میکنند. برای مثال مرکز تحقیقات فرانسه آماری راجع به فانتاسمهای زن و مرد گرفته بود. فانتاسمهای مردها به قدری زیاد بود، که در فرم پرسشنامه به زور جا میشد. اکثر زنها، اما، گفته بودند که فانتاسم ندارند و درصد کوچکی از آنان که فانتاسم داشتند، به چهار تا چیز مشخص و تکراری محدود میشد. البته آمار دیگری گرفته بودند از زنان 5 کشور اروپایی (آلمان، فرانسه، سوییس، انگلیس و یک کشور دیگر) راجع به فانتاسمهای زنانه. 80 درصد این زنها گفته بودند که ما در حین رابطهی جنسی با یار همیشهگیمان به کس دیگری فکر میکنیم. در این مورد از سکسولوگی پرسیدند که اخلاق در این میان چه میشود. جواب او این بود که مهم این است که این تخیلات را بتوان با طرف مقابل قسمت کرد و این که این تخیلات بد نیستند، چرا که اگر نباشند در حقیقت میل جنسی و در نتیجه آن رابطه از بین میرود. در واقع این ذهنیات رابطه را حفظ میکنند. البته خود این سکسولوگ هم از این آمار متعجب شده بود و 80 درصد به نظرش خیلی زیاد میآمد. زنها اگر هم فانتاسم داشته باشند، آن را پنهان میکنند. حتی در جوامع اروپایی این مساله برای زنان قابل قبول نیست و به همین دلیل زنان چه در عمل و چه در خیال، خود را شدیدا سانسور میکنند.
تحریک پذیری و ارضای جنسی
به وجود آمدن میل جنسی حتما همراه با تحریک جنسی نیست. در تحریک شدناعضای جنسی، حواس پنجگانه (بویایی، شنوایی، بینایی، لامسه (بساوایی) ، چشایی) و همچنین مسایل روحی و عاطفی نقش اصلی را دارد. تحریک جنسی در زن و مرد تقریبا به یک شکل است ، در مرد حالت نعوظ (“ارکسیون”) پیدا میشود و در زن ترشحات مهبل (واژن) زیاد میشود. البته زنها زودتر از مردها تحریک میشوند. ارضای جنسی (ارگاسم)، اما، در زن و مرد متفاوت است و این برمیگردد به الگوهای فرهنگی متفاوتی که به زن و مرد داده شده است. از آنجا که زن در رابطهی جنسی نیز نقش خود را در فدا کردن خود و غرق شدن در دیگری میبیند، ارگاسم او خیلی کاملتر از مرد است. یعنی زن وقتی به اوج لذت جنسی برسد، حتی امکان دارد برای پنج دقیقه بیهوش بشود. زن میتواند با ارگاسم از دنیای عینی فاصله بگیرد. در ضمن زن میتواند ارگاسمهای متعدد داشته باشد. در صورتی که این مساله در مرد به این شکل نیست. ارگاسم مرد کنترل شده است. از آن جا که مرد طبق الگوی فرهنگی میخواهد بر همه چیز کنترل داشته باشد، ارگاسماش نیز کنترل شده است. مرد در حین رابطهی جنسی نیز به خود مسلط است و سعی دارد خود را تحت کنترل قرار دهد. برای همین به این شکلی که زن از خود بیخود میشود، مرد نمیشود. مرد برای اینکه دوباره تحریک شود به زمان احتیاج دارد. در واقع در مرد یک دورهی تحریک ناپذیری وجود دارد، که این از مرد به مرد و در دورههای مختلف سنی فرق میکند. مثلا در دوران بلوغ دورهی تحریک ناپذیری میتواند 5 تا 10 دقیقه باشد و در سن 60 سالهگی میتواند یک ماه تا شش ماه باشد. این همانطور که گفته شد در مردهای مختلف فرق میکند. زن برای تحریک مجدد به زمان احتیاج ندارد و از این لحاظ مردها یک مقدار به زنها حسادت میکنند. بر خلاف تصورات رایج ، زن در رابطهی جنسی دست و بالاش بازتر است و امکانات بیشتری دارد تا مرد.
ازدواج به عنوان شریک شدن دو نفر برای زندگی زیر یک سقف و همراهی و همگامی آن ها طی سالیان زیاد، باید مبانی و معیارهایی داشته باشد که از اختلافهای مجادله ساز بکاهد و عشق به آن همراهی و همگامی را افزایش دهد. با این حال، بسیارند کسانی که آمادگی لازم را ندارند یا بهتر است بگوییم ویژگی ها و خصوصیاتی دارند که مشخص می کند ازدواجشان توأم با مجادلات بسیار خواهد بود. ۲۰ ویژگی را که به احتمال زیاد شیرینی زندگی پس از ازدواج را خواهد گرفت، در ادامه مطلب مطلع شوید.
اگر شما هم قصد ازدواج دارید ولی در خود برخی یا اغلب خصوصیات پی آمده را می بینید، بهتر است تکیه بر کلمات و جملاتی چون عشق و دلدادگی و مانند این ها را از سرتان خارج کنید، صبر کنید و با تمرین و مشاوره و آگاهی، خلقیات مذکور را متعادل کرده یا تغییر دهید و سپس ازدواج کنید:
1- اگر در خانواده پدری و زندگی مجردی خود، مسئولیت کاری را به عهده نمی گیرید یا در مسئولیت محوله تعلل می ورزید (تنبلی و بی مسئولیتی)
2- اگر با پدر، مادر، برادر و خواهر خود ( که به نظر شما غیر منطقی بوده یا اخلاق دلخواه شما را ندارند) ارتباط سازنده و راضی کننده ندارید و نتوانسته اید تعامل قابل قبولی ایجاد نمائید (عدم تعامل و ارتباط اجتماعی صحیح با دیگران)
3- اگر در زندگی، مرتب شغل خود را عوض کرده اید، با دوستان زیادی به خاطر مشکلاتی قطع رابطه نموده اید، رشته تحصیلی خود را تغییر داده یا ترک تحصیل کرده اید، علائق خود را نیمه کاره رها کرده اید و ثبات فکری، احساسی و رفتاری ندارید (عدم ثبات فکری، احساسی و رفتاری)
4- اگر تصور می کنید؛ افکار، احساس و رفتار همسرتان را در آینده به دلخواه خود تغییر می دهید (خطای شناختی)
5- اگر به دنبال «همسر مناسب » هستید که در زندگی مشترکتان در آینده با هیچ گونه مشکلی مواجه نشوید (خطای شناختی)
6- اگر در پی کسب لذت و علائق خود، کار ها و مسئولیت هایتان بر دوش دیگران قرار می گیرد (اصالت لذت، و عدم مسئولیت پذیری)
7- اگر فقط منطق و طرز نگرش خویش را قبول دارید و در برابر دیگران حالت دفاعی یا حالت تهاجمی می گیرید و قادر به درک افکار، احساس و رفتار دیگران نیستید (واکنش دفاعی و خود میان بینی)
8- اگر نقاط ضعف و نقاط قوت خود را به صورت شفاف نمی بینید (عدم خودآگاهی)
9- اگر تا کنون با نظرات، انتقادات و پیشنهادات دیگران، تغییری در رفتار های شما ایجاد نشده است (عدم مدیریت خود یا خود مدیریتی)
10- اگر مسائل کاری شما مانع ارتباط دوستانه، و ارتباط دوستان شما مانع ارتباط صمیمی در خانواده (خانواده پدری) می شود یا مسائل و مشکلات شخصی شما در تمام حوزه های زندگیتان تاثیر می گذارد و در هم تنیده می گردد (مشکل در تقسیم وظایف و تعارض نقش ها)
11- اگر به هیچ وجه قادر به تغییر برنامه های از قبل طراحی شده خود نیستید (حتی اگر شرایط تغییر کند) و بسیار متعصب، خشک و غیر قابل انعطاف هستید ( عدم انعطاف پذیری لازم)
12- اگر قادر به درک احساسات، رفتار و افکار خانواده، دوستان و همکارانتان (که متفاوت از شما عمل می کنند)، نیستید. (عدم اگاهی اجتماعی)
13- اگر بیشتر به جای گوش کردن، صحبت می کنید و بیشتر از آنکه سعی کنید دیگران را بفهمید، سعی دارید که دیگران شما را درک کنند (عدم مدیریت رابطه)
14- اگر بسیار هیجان طلب هستید و صرفاً، هیجانات شما را به سویی می کشاند و قادر به تعویق انداختن خواسته هایتان نیستید (خود یا اگو ضعیف، هوش هیجانی پائین)
15- اگر برای رفتار، احساس و گفتار خود روش و برنامه ای ندارید و منفعلانه و واکنشی نسبت به دیگران عکس العمل نشان می دهید (رفتار بی تعقل یا انعکاسی، مشکل در شیوه حل مسئله)
16- اگر عادت دارید به جای حل مشکلات از آن ها فرار کنید یا اجتناب بورزید یا واکنش شما به مسائل بی تفاوتی هست (پاسخ اجتنابی به رویداد ها)
17-اگر در آینه نگاه دیگران، شما فردی غرغرو، سرزنش گر، وابسته، احساساتی، بدبین، گوشه گیر، پرخاشگر، دمدمی مزاج، خودخواه، گوشت تلخ، غمگین یا تکانشی (کسی که یکباره بدون مقدمه و از روی احساس دست به عملی می زند و پیامدهای آن را نمی سنجد) به نظر می آئید (اختلال شخصیت)
18- اگر فکر می کنید، از میان چند میلیارد ساکنان کره زمین، فقط و فقط یک شخص مناسب شماست که ارزش ازدواج دارد و در غیر این صورت زندگی شما بی معنا شده و باید تا آخر عمر مجرد بمانید (خطای شناختی، عدم کنترل احساس، هوش هیجانی ضعیف)
19- اگر بدون اینکه خود را دقیقاً ارزیابی کنید و بشناسید، در حال ارزیابی دیگران برای پیدا کردن همسر مناسب می گردید ( عدم شناخت خود)
20- اگر وضعیت فعلیتان راضی کننده نیست و فقط برای رهایی و فرار از موقعیت کنونی یا مشکلات کنونی خود قصد ازدواج دارید (ناتوانی از حل مشکلات و شیوه حل مسئله)
این کارگاه های با هدف افزایش رضایت زناشویی در قالب طرح همیار خانواده در سطح منطقه به صورت منظم در سرای محله ها برگزار خواهد شد.
جهت اطلاع از نحوه برگزاری کارگاه ها و نیز ثبت نام شهروندان عزیز می توانند از طریق مراجعه به سرای محله ها در منطقه 18 و یا تماس با شماره تلفن های 02166401634 -02166401646-02166401651 اطلاع کسب نمایند.
در این طرح که در 18 خانه سلامت منطقه 18 برگزار خواهد شد بیش از 70 نیروی متخصص به ارائه خدمات به شهروندان خواهند پرداخت.
لیست خدمات
1-آشنایی و پیشگیری از دخانیات و مواد
2- بهداشت خانواده
3- بهداشت و سلامت روان
4-پیشگیری از بیماری ها
5-تحرک و فعالیت های جسمانی
6-تغذیه و بهداشت مواد غذایی
7-خدمات مشاوره ای پزشکی
8-مدیریت بحران و پیشگیری از بروز حوادث
ابزار سنجش رضایت زناشویی
پرسشنامه رضایت زناشویی
برای بررسی میزان رضایت زناشویی پرسشنامه ENRICH انتخاب شده است. این پرسشنامه به عنوان یک ابزار تحقیق معتبر در تحقیقات متعددی برای رضایت زناشویی مورد استفاده قرار گرفته است.
اولسون از این پرسشنامه برای بررسی رضایت زناشویی استفاده نموده و معتقد است که این مقیاس مربوط می شود به تغییراتی که در طول حیات آدمی رخ می دهد و هم چنین در این خصوص به تغییراتی که در خانواده به وجود می آید حساس است. هر یک از موضوع های این پرسشنامه در ارتباط با یکی از زمینه های مهم است. ارزیابی این زمینه ها در درون یک رابطه زناشویی می تواند مشکلات بالقوه زوج ها را توصیف کند یا می تواند زمینه های نیرومندی و تقویت آنها را مشخص نماید. این ابزار هم چنین می تواند به عنوان یک ابزار تشخیص برای زوج هایی که در جستجوی مشاوره زناشویی و به دنبال تقویت رابطه زناشویی شان هستند، استفاده شود.
این پرسشنامه با 12 مقیاس، رضایت زناشویی را منطبق با 10 جنبه رابطه زناشویی مورد اندازه گیری قرار می دهد.
پاسخ قراردادی[1] : این مقیاس تمایل شخص برای پاسخ متعارف به سوال های پرسشنامه را اندازه گیری می کند.
رضایت زناشویی[2] : این مقیاس رضایت و انطباق با 10 جنبه رابطهی زناشویی را که در پرسشنامه رضایت زنا شویی است، مورد اندازه گیری قرار میدهد.
موضوعات شخصیتی[3] : این مقیاس درک شخص از همسرش با توجه به رفتار ها و ویژگی ها و سطح رضایت یا عدم رضایتمندی را که مربوط به این موضوع ها می شود ، ارزیابی می کند.
ارتباط زناشویی[4] : این مقیاس به احساسات، اعتقادات و نگرش های شخص، نسبت به نقش ارتباط در تداوم زناشویی مربوط می شود.
حل تعارض[5] : این مقیاس نگرش ها، احساسات و اعتقادات شخصی همسر را در به وجود آوردن یا حل تعارض ارزیابی می کند. موضوع ها بر روی روش هایی برای خاتمه دادن به بحث تمرکز دارند.
نظارت مالی[6] : این مقیاس، بر علایق و نگرش های مربوط به روش اقتصادی و مسائلی که در روابط زن و شوهر اداره می شوند، متمرکز است.
فعالیت های مربوط به اوقات فراغت[7] : این مقیاس ترجیحات شخصی هر زوج را برای گذراندن اوقات فراغت ارزیابی می کند.
روابط جنسی[8] : این طبقه احساسات و نگرانی های شخصی را درباره روابط جنسی و عاطفی با همسر، ارزیابی می کند.
ازدواج و فرزندان[9] : این مقیاس نگرش ها و احساسات شخصی را درباره بچه و توافق روی تعداد بچه ها، ارزیابی می کند.
بستگان و دوستان[10] : این مقیاس به ارزیابی احساسات و علایق مربوط به روابط با خویشاوندان، اقوام همسر و دوستان می پردازد.
نقش های مربوط به برابری زن و مرد[11] : این مقیاس نگرش ها، احساسات و اعتقادات شخص را دربارهی نقش های مختلف زناشویی، ارزیابی می کند.
جهت گیری عقیدتی[12] : این مقیاس نگرش ها، احساسات و علائق شخص را دربارهی اعتقادات و اعمال مذهبی در زندگی زناشویی، ارزیابی می کند.
مهارت اول: موضوعات شخصیتی[1]
سخنرانی: بررسی ابعاد شخصیتی
بحث گروهی
تکنیک به همراه مثال
تکلیف
سخنرانی: بررسی ابعاد شخصیت
شخصیت یعنی «مجموعهای از رفتار و شیوههای تفکر شخص در زندگی روزمره که با ویژگی های بی همتا بودن، ثبات (پایداری) و قابلیت پیش بینی» مشخص میشود. از این تعریف چندین نکته قابل استنباط است.
بی همتایی و تفاوت: شخصیت یک فرد بیهمتاست و در عین بعضی مشابهتها، هیچ دو شخصیت یکسان و همسان وجود ندارد.
ثبات داشتن (پایداری): اگر چه افراد در شرایط و محیط های گوناگون در ظاهر رفتار متضاد و مختلفی دارند، ولی در طول زمان (مثلاً چندین دهه) رفتار و واکنش و هم چنین شیوه تفکر آنها دارای یک در ثبات نسبی دائمی است.
قابلیت پیش بینی: با توجه کردن و مطالعه رفتار و نوع تفکر اشخاص میتوان سبک رفتاری و تفکری افراد را با احتمال زیاد پیش بینی کرد. قابلیت پیش بینی رفتار با «ثبات در رفتار» رابطه متقابل دارد.
مهارت دوم: ارتباط زناشویی
ارتباط زناشویی[1] : این مقیاس به احساسات، اعتقادات و نگرش های شخص، نسبت به نقش ارتباط در تداوم زناشویی مربوط می شود.
مرور تکالیف قبلی
سخنرانی: عوامل موثر بر ارتباط زناشویی
بحث گروهی
تکنیک
تکلیف
مرور تکالیف قبلی
مهارت و تکلیف ارائه شده در جلسه قبلی به صورت خلاصه تشریح و بازنگری شود.
سخنرانی: عوامل موثر بر ارتباط زناشویی
از جمله انواع ارتباطات بین انسان ها، ارتباط با جنس متفاوت ( مرد با زن) است که علاوه بر تداوم نسل و کمال گرایی ، حس ماندگاری و جاودان بودن از طریق اولاد، می توان در برطرف نمودن نیازهای عاطفی طرف مقابل تاثیر به سزایی داشته باشد.
متداول ترین نوع ارتباط در جوامع بشری از طریق ازدواج رسمی و محدودی از نوع دیگر است که می توان هم خوابگاهی، همجنس گرایی و... را نام برد.
برای رسیدن به یک زوج مناسب و نیز تداوم ارتباط، معیارهای را باید رعایت نمود. اگرچه، ساده به نظر می رسند ولی می تواند در شروع ارتباط و تداوم زندگی مشترک تاثیر گذار باشند. البته بروز تعارض در روابط انسان ها با یکدیگر اجتناب ناپذیر است؛ یعنی بحث، جدل و مشاجره در تمام رابطه ها بروز پیدا می کند (اومبل، 1969) ولی نتایج تحقیقات نشان داده است که مهارت های زندگی در تداوم ارتباط تاثیر معنی داری دارد.( مرادی، شنایی و معنوی، 1385) و نیز آموزش این مهارت ها در افزایش کارآمدی و تداوم ارتباط موثر و زندگی مشترک اهمیت به سزایی دارد.( طهرانی، 1384) و نیز دانشمندان به اهمیت آموزش در یادگیری مهارت های اجتماعی تاکید کرده اند.( ساروخانی، 1386)
از جمله مواردی که فرد باید در شروع ارتباط به آنها اهمیت دهد می توان: داشتن اعتماد به نفس، سعی در شناخت طرف مقابل، حفظ آرامش و خونسردی در رابطه و صداقت را نام برد.
در حین زندگی نیز مواردی وجود دارد که شاید بی اهمیت یا کم اهمیت جلوه نماید و خانواده ها درباره آن به تحقیق نپردازند ولی وجود این معیارها و رعایت آنها می تواند، تضمین کننده زندگی مشترک باشد.
زندگی مشترک یک فرایندی است که جنبه های فردی، ارتباطی، فرهنگی، اقتصـادی و اعتقـادی را در بر می گیرد. افرد برای شروع زندگی باید به حداقل آنها توجه داشته باشند تا در طول زندگی با مشکل مواجه نشوند.
در زمینه ارتباط زناشویی بحث های فراوانی وجود دارد که در این مبحث به آنها خواهیم پرداخت. از جمله موارد می توان به اعتقادی و فرهنگی که در آن ازدواج صورت می گیرد باید دانست که جایگاه خانواده و اعتقاد افراد جامعه نسبت به ازدواج چیست؟ و این که هر کسی چه مسئولیتی در قبال همسر خود دارد .
احساسات شما نسبت به همسرتان می تواند شکل زندگی و چارچوب کلی آن را شکل دهد که در این جا از طریق گفتگو به بررسی احساسات، اعتقادات و نگرش های شما نسبت به همسرتان می پردازیم.
مهارت سوم: حل تعارض[1]
حل تعارض: این مقیاس نگرش ها، احساسات و اعتقادات شخصی همسر را در به وجود آوردن یا حل تعارض ارزیابی می کند. موضوع ها بر روی روش هایی برای خاتمه دادن به بحث تمرکز دارند.
مرور تکالیف قبلی
سخنرانی: عوامل موثر بر حل تعارض
بحث گروهی
تکنیک
تکلیف
سخنرانی: عوامل موثر بر حل تعارض
وقتي با موقعيتي روبرو ميشويد كه نميتوانيد با اطلاعات و مهارتهايي كه در آن لحظه در اختيار داريد به آن موقعيت پاسخ دهيد، در واقع شما با مسالهاي روبرو شدهايد که احتمال دارد منجر به تنش روانی و یا بین فردی شود. البته بروز مشكل يا سختي زندگي، چهرهي واقعي و منطقي زندگي است و هنر زندگي، در توانايي مقابله با مسائل و حل كردن يا كنار آمدن با مشكلات ميباشد. سختيها، فرصتي به وجود ميآورند كه به رشد رواني- اجتماعي افراد كمك ميكند. لحظهاي به خودتان فكر كنيد، زماني كه مشكلي را حل ميكنيد، احساس رضايت داريد و برعكس زماني كه مشكل حل نشود ايجاد استرس كرده و ارتقاي سلامت رواني فرد را مسدود ميسازد.
براي مقابله با مشكلات و يافتن راهحلي براي آنها، ابتدا بايد بدانيم در چه موقعيتي هستيم. و نسبت به احساسات و افكارمان آگاه بوده و خودآگاهي داشته باشيم . هر چند كه افراد در برخورد با مسائل به شيوههاي متفاوتي عمل ميكنند ، افرادي هستند كه در برخورد با مسائل احساس ناتواني ميكنند، چنين افرادي بيشتر به ناتواناييهاي خود آگاهي داشته تا به نقاط قوت و باورهاي آنان تعيينكنندهي رفتارشان خواهد بود، افراد ديگر احساس ميكنند قادر به حل مسائل خود هستند. نقاط قوت خود را باور دارند و مشكلات را به عنوان فرصتي براي يافتن توانمندي ها و برطرف نمودن ضعفهاي خود ميدانند. بديهي است به دليل ناشناخته بودن راهحل مساله، تنشهايي براي فرد به وجود ميآيد. اگر بيش از اندازه درگير تنشها شويم اضطراب برما مستولي گشته در نتيجه، مشكل در سايه افكار منفي و تنش باقي مانده و انرژي ما به جاي اينكه صرف پيدا كردن راهحل مناسب گردد، در راه كنترل هيجانات و افكارمان مصرف ميشود.
بنابراین همه افراد در هنگام مواجه با مشکلات، سعی می کنند به بهترین شکل موجود آنرا حل نمایند و فقط کسانی که مهارت کافی در حل مشکلات را ندارند به ابزار خشونت و راه های دیگر متوسل می شوند. بنابراین بررسی مشکلات و یافتن راه حل های منطقی مهارتی است که در زندگی زناشویی باید همواره در پی یادگیری و استفاده از آن باشید.
مهارت چهارم: نظارت مالی[1]
نظارت مالی: این مقیاس، بر علایق و نگرش های مربوط به روش اقتصادی و مسائلی که در روابط زن و شوهر اداره می شوند، متمرکز است.
مرور تکالیف قبلی
سخنرانی: نظارت مالی
بحث گروهی
تکنیک
تکلیف
سخنرانی: نظارت مالی
مدیریت هزینه و برنامه ریزی مالی یکی از ارکان مهم در دوام و پایداری سیستم خانواده است. سعی کنید با استفاده از برنامه ریزی صحیح و کار آزمایی شیوه های مختلف نظارت صحیحی بر مخارج و هزینه های زندگی خود و خانواده داشته باشید در بدو شروع زندگی زناشویی شاید افراد به دلیل عدم اطلاع از هزینه های زندگی دچار مشکل می شوند به اصطلاح برخی به خاطر درآمد پایین یا عدم مدیریت دخل و خرج آنها با هم جور نیست. برای این موضوع هر چه زودتر تدبیری اندیشیده شود از بروز مشکلات و اختلافات جلوگیری خواهد شد.
امور خانه داری شاید به نظر ساده باشد ولی با نگاهی اجمالی به هزینه های خانه مشخص است که یک زن خانه دار بیش از 60 درصد هزینه های را می تواند مدیریت کند. و در زمانی که هر دو نفر بیرون از منزل فعالیت می کنند، از طریق تقسیم کار منزل صرفه جویی و درآمد زایی در خانواده به بیش از 80 درصد می رسد.
مهارت پنجم: فعالیت های مربوط به اوقات فراغت[1]
فعالیت های مربوط به اوقات فراغت: این مقیاس ترجیحات شخصی هر زوج را برای گذراندن اوقات فراغت ارزیابی می کند.
مرور تکالیف قبلی
سخنرانی: فعالیت های مربوط به اوقات فراغت
بحث گروهی
تکنیک
تکلیف
سخنرانی: فعالیت های مربوط به اوقات فراغت
اوقات فراغت مقوله ای است که شاید برخی به آن زیاد اهمیت ندهند اما اطلاعات به دست آمده از بررسی مشکلات زناشویی یکی از عوامل جلوگیری از یکنواختی و افزایش روحیه شاد در بین افراد پرداختن به تفریحات سالم است.
يافتههاي به دستآمده از نیاز سنجی فرهنگی اجتماعی محله های اصفهان (طالبی و مرادی 1385 ) در رابطه با نحوه ی تفریح، به ترتیب تفريحات به صورت خانوادگی، گروهی، فردی و در آخر با هم محله ای بوده است و در زمینه ی توجه به تفریح و سلامت ذكر اين نكته ضروري است كه برخی برنامه ها هزينهبر و برخي با صرف هزینه كم ميتواند مشغولیت فرد را در زمان فراغت از کار مهیا سازد كه در این زمینه میزان درآمد خانواده و مدت زمانی که افراد از کار فارغ هستند، اهمیت به سزایی در نحوه ی تفریح دارد. با بررسی یافته های پژوهش به این نتیجه می رسیم که در محلههايی که امکانات شهری در دسترس شهروندان باشد در اوقات فراغت موجب جذب و هدايت آنها ميگردد. به عنوان مثال قرار گرفتناماکن زیارتی باعث شده که شهروندان اوقات فراغت خود را با پرداختن به فعالیت های مذهبی اغنا بخشند لازم به ذكر است که جذابيت های محیطی، برنامه های تفریحی در پارک ها یکی از زمینه های جذب خانواده ها هستند. به عبارتي قرار دادن امکانات با طراحی مناسب و ایجاد جذابیت محیطی و فضا سازی در محله ها، علاوه بر امکان تفریح، در ارتقاء سطح سلامت نیز موثر ميباشد (مرادی، طالبی 1385).
به طور کلی موسیقی، ورزش، مطالعه غیر درسی، فعالیت مذهبی، گردش در شهر، اماکن مذهبی، صله ارحام
مسافرت، اماکن فرهنگی، تئاتر، کارهای هنری، تلویزیون، رادیو، سینما و ... در پر کردن اوقات فراغت اهمیت به سزایی دارند.
مهارت ششم: روابط جنسی[1]
روابط جنسی: این طبقه احساسات و نگرانی های شخصی را درباره روابط جنسی و عاطفی با همسر، ارزیابی می کند.
مرور تکالیف قبلی
سخنرانی: روابط جنسی
بحث گروهی
تکنیک
تکلیف
سخنرانی: روابط جنسی
رابطه جنسی یکی از نیاز های اساسی انسان است مه باید به نحوه مطلوب به آن پرداخته شود و نهی آن باعث بروز مشکلات فراوانی می شود . البته به دلیل عدم آموزش خانواده ها به دلایل مختلف فرزندان آنها یکی شبه از نقش دخر و پسر به نقش زن و شوهر ارتقاء پیدا می کنند. که ایت تغییر نقش بدون آمادگی و آموزش موجب مشکلاتی زیادی می شود.
مجد (1387) معتقد است در ایران 40% طلاق ها به علت عدم رضایت جنسی صورت می گیرد. این پدیده هر چند ممکن است در نظر اول عجیب و یا باور نکردنی به نظر برسد، ولی از دیدگاه بسیاری از صاحب نظران، امری مقرون به واقعیت و حتی حقیقتی انکار ناپذیر است.
عدم رضایت جنسی خصوصاَ در جامعه ما از شیوع بسیار بالایی برخوردار است. اکثر زنان و مردان متاهل از روابط جنسی خود لذت کامل و کافی را درک نمی کنند. این مسئله حداقل در مورد زنان به شدت صادق است.
پژوهشی که چند سال پیش در یکی از شهرهای غربی ایران به انجام رسید نشان داد که بیش از 90% زنان متاهل شهری هیچ گاه در عمر خود ارگاسم (اوج لذت جنسی) را تجربه نکرده اند.
اغلب افراد متاهل (اعم از زنان یا مردان) گمان می کنند که رابطه ی جنسی سرویسی است که توسط زنان به شوهرانشان داده می شود و در اصل به منظور تامین آسایش مردان صورت می گیرد و البته ممکن است تا حدودی زنان را نیز هیجان زده کند. در این تفکر غالب رضایتمند بودن زنان ملاک عمل نیست و آنها چه تمایل داشته باشند و چه نداشته باشند، شرعاً موظف به تمکین جنسی در برابر شوهری که نفقه می پردازد می باشند. (البته این برداشتی غیر واقعی از شرع می باشد)
البته در مورد مردان هم وضع چندان رضایت بخش نیست زیرا اکثراً مبتلا به پاره ای مشکلات روانی ـ جنسی نظیر خروج زودرس منی یا تحریک ناقص آلت تناسلی می باشند و یا غالباً از تکنیک های صحیح آمیزشی استفاده نمی کنند لذا حاصل فعالیت جنسی شان در بسیاری مواقع یک ارگاسم کامل و با مدت زمان کافی نمی باشد.
رابطه ی جنسی مطلوب آن است که در یک زمان منجر به رضایت کامل و کسب لذت بالا در هر دو طرف شود و ارگاسم زن و شوهر هم زمان شود. موفقیت در این امر سمبل موفقیت در زندگی زناشویی است و نادیده گرفتن احساسات و نیازهای یکدیگر در این مورد سمبل بی توجهی به یکدیگر در زندگی است. البته بیشتر این برداشتها در سطح ناخوداگاه رخ می دهد ولی تآثیر عمیق آن بر رابطه ی دو طـرف بـاقی می ماند و در دراز مدت به عاملی پنهان برای شعله ور تر شدن اختلافات زناشوئی مبدل می شود.
ارگاسم یا اوج لذت جنسی یکی از موهبت های بزرگ الهی است که موجب رفع بسیاری از تنش های درونی و کسب آرامش روانی می شود. این پدیده یک تخدیر یا نشئة سازی طبیعی است که در زندگی پر تنش امروز هم چون آبی برآتش التهابات درونی انسان عمل کرده و در صورتی که به طور کامل و به مدت کافی و به دفعات مناسب حاصل شود به سلامت روان کمک شایانی می کند.
زن نیز هم چون مرد به این عامل آرام بخش نیاز دارد. اما مراحلی که او برای رسیدن به این حالت باید پشت سر بگذارد با مرد متفاوت است. او باید اولاً از انگیزه و میل کافی برای فعالیت جنسی برخوردار باشد که مسایلی چون اضطراب یا اختلاف با همسر یا نامطلوب بودن ظاهر همسر(مثلاً بوی بد پا یا دهان او) یا سابقه برخی رفتارهای جنسی مرد که از نگاه زن ناخوشایند بوده است این میل و انگیزه را کم می کند. گذشته از این او برای رسیدن به آمادگی لازم برای ارگاسم به زمان بیشتر و تحریکات ملایم و متوالی نیاز دارد و مرد با صرف حوصله باید آمادگی لازم را در وی به وجود بیاورد و به سلایق وی احترام بگذارد و اساساً نحوه و زمان فعالیت جنسی باید مورد توافق دو طرف باشد. البته زن نیز باید نیازهای شوهر را در نظر بگیرد و با او برای دستیابی به یک ارگاسم موفق و همزمان همکاری کند.
مهارت هفتم: ازدواج و فرزندان[1]
ازدواج و فرزندان: این مقیاس نگرش ها و احساسات شخصی را درباره بچه و توافق روی تعداد بچه ها، ارزیابی می کند.
مرور تکالیف قبلی
سخنرانی: اهمیت توافق بر روی کودکان
بحث گروهی
تکنیک
تکلیف
سخنرانی: اهمیت توافق بر روی کودکان
از زمانی که تصمیم به بچه دار شدن می کنید، شما مسئولیت پرورش، تربیت و نگهداری از یکی دیگر را پذیرفته اید. تولد فرزند علاوه بر تحمیل هزینه های مالی، نیاز به صرف وقت و برنامه ریزی دارد .
کودک برای رسیدن به مرحله باروری نیازمند تعامل با محیط و رشد و شکوفایی استعداد های نهفته اش است.
با برنامه ریزی و مدیریت درست شما می توانید در زمینه فرزند پروری به بهترین نحو ممکن عمل کنید و فرزندی متناسب و مفید تحویل جامعه بدهید.
مهارت هشتم: بستگان و دوستان[1]
بستگان و دوستان: این مقیاس به ارزیابی احساسات و علایق مربوط به روابط با خویشاوندان، اقوام همسر و دوستان می پردازد.
مرور تکالیف قبلی
سخنرانی: بستگان و دوستان
بحث گروهی
تکنیک
تکلیف
سخنرانی: بستگان و دوستان
این مقیاس به ارزیابی احساسات و علایق مربوط به روابط با خویشاوندان، اقوام همسر و دوستان می پردازد و با توجه به تاثیر 28 درصدی آن بر رضایت زناشویی از اهمیت به سزایی برخوردار است (معنویی 1388).
علایق زوجین به نوع رفت و آمد و صله ارحام و مشترک بودن این علایق به یکدیگر می تواند در رضایت زناشویی تاثیر داشته باشد. بنابراین آشنایی با دیدگاه زوجین و رعایت حق تقدم و دید و بازدید با بستگان دو طرف می تواند از دلخوری و مشاجرات جلوگیری نماید ولی این رفت و آمد ها نباید زمینه ای برای مداخله بستگان و نزدیکان در زندگی زوجین جوان شود.
البته حفظ حریم خانواده و رعایت حدود آن منجر به مقبولیت و پذیرش هر چه بهتر در خانواده های طرفین می شود. نباید بعد از ازدواج هیچ یک از زوج ها خود را بیش از حد وابسته به خانواده پدری بداند. همچنین در حفظ اسرار همسر خود و مشکلات موجود راز نگه دار باشید و بدون اطلاع دیگری آنها در جمع خانواده ها و دوستان باز گو نکنید.
مهارت نهم: نقش های مربوط به برابری زن و مرد[1]
نقش های مربوط به برابری زن و مرد: این مقیاس نگرش ها، احساسات و اعتقادات شخص را دربارهی نقش های مختلف زناشویی، ارزیابی می کند.
مرور تکالیف قبلی
سخنرانی: بررسی نقش های مربوط به برابری زن و مرد
بحث گروهی
تکنیک
تکلیف
سخنرانی: بررسی نقش های مربوط به برابری زن و مرد
همسران برای پذیرش نقش خود و همسر، باید در فاکتور های هم چون میزان شناخت از همدیگر ،تناسب ویژگی های روانی و رفتاری، تناسب سنی، تناسب شغلی ، تناسب اجتماعی و... شباهت نسبی با هم داشته باشند.
البته هر چه زوج ها در این زمینه تناسب بیشتری داشته باشند، رضایت زناشویی به مراتب بیشتر خواهد بود و تاثیر 61 درصدی مقیاس قبول نقش زناشویی، بر رضایت زناشویی دلیلی قاطع برای توجه به این اصول است (معنویی 1388).
بنابراین توجه به این مسائل در مشاوره پیش از ازدواج و آموزش پذیرش نقش های جنسیتی در خانواده می تواند در بهبود این مقیاس تاثیر به سزایی داشته باشد.
احساس مفید واقع شدن و بیان موقعیت و نقش خود در خانواده و اجتماع حس خوبی به فرد می دهد و اعتماد به نفس افراد را افزایش می دهد در حالی که افراد نا راضی از اعتماد به نفس پایین تری برخورد دار هستند.
برای نمونه زنان خانه داری که اعلام می کنند بیکار هستیم از رضایت زناشویی و سلامت عمومی پایین تری به نسبت زنان خانه دار بر خوردار هستند.
مهارت دهم: جهت گیری عقیدتی[1]
جهت گیری عقیدتی: این مقیاس نگرش ها، احساسات و علائق شخص را دربارهی اعتقادات و اعمال مذهبی در زندگی زناشویی، ارزیابی می کند
مرور تکالیف قبلی
سخنرانی: جهت گیری عقیدتی
بحث گروهی
تکنیک
تکلیف
سخنرانی: جهت گیری عقیدتی
واژه «جهت گيرى مذهبى»، در واقع به روى آورد كلى شخص كه از مذهب اتخاذ كرده است اطلاق مى شود، به گونه اى كه در ارتباط با موجودى متعالى (قدسى)، مجموعه اى از اعتقادات، اعمال و تشريفات خاص مى باشد. جهت گيرى مذهبى را تقريباً مى توان معادل «ديندارى» يا «دينورزى» دانست (آذربایجانی 1380)، كه در سطح رفتارهاى ظاهرى شخص نمايان مى شود و بيانگر گرايش احتمالى فرد به يك بينش مذهبى (اسلامى) مى باشد.
اما مقصود از دين و ديندارى چيست؟ براى به دست آوردن يك مفهوم مشترك از دين، به تعريف اين واژه از ديدگاه دين پژوهان معاصر و برخى از نظريه پردازان مشهور روان شناسى مى پردازيم:
آيت الله جوادى آملى (1381) دين را چنين تعريف نموده اند: «مجموعه عقايد، اخلاق و قوانين و مقرراتى است كه براى اداره فرد و جامعه انسانى و پرورش انسان ها از طريق وحى و عقل در اختيار آنان قرار دارد.»
ويليام جيمز (1929) دين و مذهب را چنين تعريف كرده است: «تأثرات و احساسات و رويدادهايى كه براى هر انسانى در عالم تنهايى و دور از همه بستگى ها براى او روى مى دهد. به طورى كه انسان، از اين مجمومه مى يابد كه بين او و آن چيزى كه آن را امرخدايى مى نامند رابطه اى برقرار است.»
تايلور[2] (1871) دين را به اعتقاد به موجودهاى معنوى، تعريف كرده است. دوركيم[3] (1984) در توصيف دين گفته است: دين نظام وحدت يافته اى از باورها و اعمال در برابر اشياء مقدس است (توسلی 1380).
از تعاريف مزبور چنين برمى آيد كه دين نوعى اعتقاد به وجودهاى معنوى يا مقدس است كه منشأ يك سرى رفتارها و نگرش هاى خاص در زندگى انسان مى شود. پس انسان ديندار يا متديّن نمى تواند با وجود يك چنين اعتقادى عارى از هرگونه رفتار حاكى از باورهاى درونى خود باشد.