پس خوراند شنیداری
DAF
تقویت کلام در ارتباطات
دکتر جلال مرادی
مرکز روانشناسی و مشاوره راز منا
صوتی
https://t.me/razmosaver/6268
بازی نقش
Role playing
اموزش قاطعیت و إبراز وجود
دکتر جلال مرادی
مرکز روانشناسی و مشاوره راز منا
صوتی
https://t.me/razmosaver/6266
بازی رفتار خوب
Good behavior game
دکتر جلال مرادی
مرکز روانشناسی و مشاوره راز منا
صوتی
https://t.me/razmosaver/6261
مهارت های دگر خواهی اجتماعی
انتخاب مناسب در دوستی و ازدواج
دکتر جلال مرادی
مرکز روانشناسی و مشاوره راز منا
صوتی
https://t.me/razmosaver/6258
مهارت های ارتباطی
Communication skills
ارتباط مناسب در دوستی و خانواده
دکتر جلال مرادی
مرکز روانشناسی و مشاوره راز منا
صوتی
https://t.me/razmosaver/6256
اموزش مهارت های اجتماعی
Social skills training
دکتر جلال مرادی
مرکز روانشناسی و مشاوره راز منا
صوتی
https://t.me/razmosaver/6254
چرا حرف مرا نمی فهمی؟!
مشکلات رائج ارتباطی
دکتر جلال مرادی
مرکز روانشناسی و مشاوره راز منا
صوتی
https://t.me/razmosaver/6113
ویروس های ذهنی و راه های مقابله با ان
دکتر جلال مرادی
مرکز روانشناسی و مشاوره راز منا
صوتی
https://t.me/razmosaver/6099
موفقیت مترادف پشتکار است.
هرگز مایوس نشوید. آرزوهایتان را دنبال کنید. به دست آوردن آنها قطعا دشوار است ولی ارزش سعی و تلاش را دارد.
WHO
تجربه و احساسات بهترین سرمایه گذاری های شما هستند.
معیارهای سنتی موفقیت دیگر معنی و مفهومی ندارند. احساسات، خاطرات، تجربه و دانش اهمیت دارند و معیار اصلی موفقیت هستند.
از تمام افرادی که در زندگی شما هستند قدردانی کنید.
نسبت به آدم ها و تاثیر آنها در موفقیتتان بی تفاوت نباشید.
شما نمی توانید همه جا حضور داشته باشید و نمی توانید همه چیز داشته باشید.
یاد بگیرید که تصمیم های درست بگیرید و به آنچه برای شما اهمیت دارد متعهد بمانید و آن را دنبال کنید.
WHO
زمان خاصی برای یک آغاز بی نظیر وجود ندارد.
اگر قصد دارید کاری را آغاز کنید، شروع کنید. منتظر زمان بهتر نباشید. آن زمان هرگز نخواهد رسید.
WHO
شانس سراغ افراد سخت کوش می رود.
شانس هیچوقت نصیب افرادی که دست رو دست می گذارند و منتظر یک اتفاق خوب هستند نمی شود. پشتکار و سختکوشی تنها پیش شرط های خوش شانسی هستند.
WHO
روابط متزلزل ارزش حفظ و نگهداری را ندارند.
وقتتان را روی چیزهایی که نمی توانید تغییری در آنها ایجاد کنید تلف نکنید. از کنار آنها عبور کنید و به مسیرخود ادامه بدهید.
WHO
تمام فرصت های پیشرفت خارج از محدوده آسایش قرار دارند.
باید با این واقعیت کنار بیایید و آماده باشید که محدوده آسایش خود را ترک کنید تا بتوانید موفقیت را تجربه کنید.
WHO
هر کار با ارزشی زمانبر است.
انتظار نداشته باشید خیلی سریع به اهدافتان برسید. دستیابی به اهداف احتمالا خیلی بیشتر از آنچه فکر می کنید زمان می طلبد.
WHO
نقاط ضعف شما اهمیت ندارند.
نقاط ضعفتان را بپذیرید ولی نگران آنها نباشید. تنها نقاط قوت شما هستند که اهمیت دارند. روی آنها تمرکز کنید و آنها را پرورش دهید.
WHO
اعضا خانواده مهمترین آدم های زندگی شما هستند.
این ها تنها افرادی هستند که به شما اهمیت می دهند. رفتار خوبی با آنها داشته باشید و قدردان حمایت هایشان باشید.
WHO
دوستان آنلاین شما دوستان واقعی نیستند.
متاسفانه حقیقت دارد. بسیاری از این دوستان اصلا اهمیتی برای مشکلات شما قایل نیستند و وقتی به کمک آنها نیاز دارید در دسترس نخواهند بود.
WHO
زندگی خیلی وقت است شروع شده است.
در زندگی چیزی به نام دور آزمایشی وجود ندارد. تصمیمات شما سرنوشت ساز هستند و راهی برای برگشت و تصحیح آنها وجود ندارد.
WHO
خوش اخلاقی
روانشناسی مثبت
دکتر جلال مرادی
مرکز روانشناسی و مشاوره راز
صوتی
https://t.me/razmosaver/5909
استفاده از سیستم پاداش
روانشناسی مثبت
دکتر جلال مرادی
مرکز روانشناسی و مشاوره راز
صوتی
https://t.me/razmosaver/5906
توجه به علائق
روانشناسی مثبت
دکتر جلال مرادی
مرکز روانشناسی و مشاوره راز
صوتی
https://t.me/razmosaver/5893
مثبت نگری و مثبت گرایی
روانشناسی مثبت
دکتر جلال مرادی
مرکز روانشناسی و مشاوره راز
صوتی
https://t.me/razmosaver/5886
آراستگی و نظافت
روانشناسی مثبت
دکتر جلال مرادی
مرکز روانشناسی و مشاوره راز
صوتی
https://t.me/razmosaver/5875
هدیه دادن و گرفتن
روانشناسی مثبت
دکتر جلال مرادی
مرکز روانشناسی و مشاوره راز
صوتی
https://t.me/razmosaver/5870
مهارتهای کلیدی دهگانه در افق ۲۰۲۰
انعطاف پذیری إدراکی
Perceptual flexibility
دکتر جلال مرادی
مرکز روانشناسی و مشاوره راز
صوتی
https://t.me/razmosaver/5803
مهارتهای کلیدی دهگانه در افق ۲۰۲۰
مهارت مذاکره
دکتر جلال مرادی
مرکز روانشناسی و مشاوره راز
صوتی
https://t.me/razmosaver/5714
مهارتهای کلیدی دهگانه در افق ۲۰۲۰
مهارت قضاوت
دکتر جلال مرادی
مرکز روانشناسی و مشاوره راز
صوتی
https://t.me/razmosaver/5589
مهارتهای کلیدی دهگانه در افق ۲۰۲۰
هوش عاطفی
دکتر جلال مرادی
مرکز روانشناسی و مشاوره راز
صوتی
https://t.me/razmosaver/5534
مهارتهای کلیدی دهگانه در افق ۲۰۲۰
مهارت هماهنگی و سازگاری اجتماعی
دکتر جلال مرادی
مرکز روانشناسی و مشاوره راز
صوتی
https://t.me/razmosaver/5482
مهارتهای کلیدی دهگانه در افق ۲۰۲۰
مهارت های ارتباطی
دکتر جلال مرادی
مرکز روانشناسی و مشاوره راز
صوتی
https://t.me/razmosaver/5463
مهارتهای کلیدی دهگانه در افق ۲۰۲۰
خلاقیت
دکتر جلال مرادی
مرکز روانشناسی و مشاوره راز
صوتی
https://t.me/razmosaver/5392
مهارتهای کلیدی دهگانه در افق ۲۰۲۰
تفکر نقادانه
دکتر جلال مرادی
مرکز روانشناسی و مشاوره راز
صوتی
https://t.me/razmosaver/5387
مهارتهای کلیدی دهگانه در افق ۲۰۲۰
مهارت حل مساله
دکتر جلال مرادی
مرکز روانشناسی و مشاوره راز
صوتی
https://t.me/razmosaver/5367
اموزش مهارت های اجتماعی
Social skills training
دکتر جلال مرادی
مرکز روانشناسی و مشاوره راز
صوتی
https://t.me/razmosaver/5322
فرایند و اهمیت برنامه ریزی
دکتر جلال مرادی
مرکز روانشناسی و مشاوره راز
صوتی
https://t.me/razmosaver/5317
Assertiveness training
اموزش بیانگری ( قاطعیت)
سبب شناسی
عوارض و اسیب ها
فنون بیانگری
دکتر جلال مرادی
مرکز روانشناسی و مشاوره راز
صوتی
https://t.me/razmosaver/5249
ازدواج به معنای کنش و واکنش بین دختر و پسر است که در این تعامل، حتما باید راجع به نیازها، ملاک ها و یا انتظاراتشان با یکدیگر صحبت نمایند و یادشان باشد، لازمه ازدواج خودشناسی و خودآگاهی است.
هر انسانی در مراحل مختلف زندگی اش باید تصمیماتی را بگیرد. یکی از مهم ترین این تصمیمات انتخاب همسر است. ازدواج کردن و انتخاب همسر، امروزه اکثرا به صورت آگاهانه انجام می گیرد. دو جوان آگاهانه تصمیم می گیرند که در کنار هم با یکدیگر زندگی کنند. لازمه یک انتخاب صحیح در ازدواج هر فردی، رسیدن به خودآگاهی است. خودآگاهی و خودشناسی مهم ترین مهارت زندگی است.
هر انسانی برای موفق شدن در کارهای روزانه، باید برای خود اهدافی را مشخص کند. مسلما برای ازدواج نیز به همین صورت است.
ادامه مطلب
سواد مالی خانواده
سوال
https://telegram.me/razmosaver/3008
پاسخ (صوتی )
https://telegram.me/razmosaver/3009
– اعتماد،اسیب شناسی و راهکار
دکتر جلال مرادی
مرکز روانشناسی و مشاوره راز
سوال
https://telegram.me/razmosaver/3165
پاسخ
https://telegram.me/razmosaver/3167
– ناکامی
-پرخاشگری درونی
-وسواس فکری
– سوگ
راهکار
دکتر جلال مرادی
مرکز روانشناسی و مشاوره راز
ملاک های انتخاب درست در تعامل
سوال
https://telegram.me/razmosaver/3162
پاسخ
https://telegram.me/razmosaver/3163
دکتر جلال مرادی
مرکز روانشناسی و مشاوره راز
محل زندگی در زمان ازدواج
سوال
https://telegram.me/razmosaver/3012
پاسخ (صوتی)
https://telegram.me/razmosaver/3017
– بررسی علل و راهکار
دکتر جلال مرادی
مرکز روانشناسی و مشاوره راز
شفقنا زندگی- یک روانشناس بالینی، با تاکید بر اینکه تغییر فصل اگر با مثبت نگری شروع شود تاثیر معناداری بر روند زندگی افراد خواهد گذاشت گفت: آمدن فصل بهار و تغییر و دگرگونی که در فصل ها به وجود می آید مشخصاً در روحیه افراد تأثیر مثبت به همراه خواهد داشت. بنابراین توصیه می شود افراد از همان شروع سال جدید تبسم و خنده، احترام و تکریم، هدیه دادن و گرفتن، آراستگی و نظافت، مثبت نگری و مثبت گرایی، توجه به رغبت ها، خوش اخلاقی، تفریح و سلامت، دید و بازدید و برنامه ریزی صحیح و امید به تغییر را سرلوحه زندگی خود قرار بدهند.
دکتر جلال مرادی در گفت و گو با خبرنگار شفقنا زندگی، به اهمیت عید نوروز و تاثیر آن بر نشاط و سلامت روانی جامعه اشاره کرد و افزود: آمدن فصل بهار و تغییر و دگرگونی که در فصل ها به وجود می آید مشخصاً در روحیه افراد تأثیر مثبت به همراه خواهد داشت. در واقع رنگ و بوی بهار تأثیر بسیار شگرفی در روحیه افراد به همراه دارد به طوری که همراه با نو شدن فصل روحیه افراد تازه می شود.
ادامه مطلب
روزنامه «قانون» علل رفتار و بیان خارج از ادب برخی مسئولان را بررسی میکند:
” احساس حقارت، عامل پر خاشگری”
مصاحبه خانم مریم چهاردولی با دکتر جلال مرادی
تاریخ همواره سیاستمدارانی را به خود دیدهاست که اخلاق را قربانی جایگاه خود کرده تا اندکی بیشتر در عرصه حاکمیت حکمرانی کنند! این روند معیوب همواره با مشکل روبهرو بوده و جز به قهقرا کشیدهشدن آن افراد و تفکر غالب و نیز ضربه به اعتماد ملت تحت زعامت آنان، نتیجهای در پی نداشتهاست. در چند سال اخیر با رویکار آمدن برخی تفکرها و جریانهای خاص، فرهنگ اندکی از سیاستمداران نیز به سمتبداخلاقی و پرخاشگری سیاسی سوق پیدا کرد. متاسفانه این روند در نحوه نگاه مردم به مسئولان تاثیرگذار بود و این شائبه را ایجاد کرد که چرا باید افرادی که به راحتی توهین و پرخاش میکنند، در عرصههای مدیریتی کلان کشور مشغول باشند! در همین حال سوالی پیش میآمد که آیا این روند به شاکله نظام ضربه نمیزند؟حضور این افراد برای حکومت اسلامی مضر نیست؟ تست روانشناسی از افرادی که قرار است در صدر امور قراربگیرند تا چه حد اهمیت دارد؟ برای بررسی این معضلات و پیدا شدن ریشه آن به سراغ دکتر روانشناس جلال مرادی رفتیم. وی معتقد است مدیران و مسئولان کممهارت و بیهنر دست به پرخاشگری میزنند. ادامه گفتوگوی ما را با وی در زیر میخوانید:
ادامه مطلب
آداب معاشرت 
اسرار زندگی خصوصی خود را فاش نسازید
آبرو، شرافت،
صداقت و بصیرت بـزرگـتـریـن و مـهـمـتـرین عـامـل برای حفظ اعتبار یک فرد متشخص است. جزئیات زندگی شما باید محرمانه باقی بمانند، پس صحبتی در رابطه با زندگیتان به میان نیاورید.
حرمت بزرگترها را نگاه دارید
شما باید همانطور که دوست دارید مورد احترام دیگران باشید، خودتان نیز به دیگران احترام بگذارید. متأسفانه امروزه جوانان خیال می کنند همه چیز را می دانند و از همه چیز سر در می آورند و در واقـع خـود را عـقـل کل می دانند اما این طور نیست. کافی است به ۵ سال پیش خود بیندیشید… یقیناً شما امروز بسیار باهوش تر و با تجربه تر شده اید. اینطور نیست؟ بـا آنـکـه ۵ سـال پـیـش نـیـز فکر می کردید همه چیز را می دانید.
به اشتباهات دیگران نخندید
این یکی از پست ترین کارهایی است که کسی ممکن است انجام دهد. هـنـگـامـی کـه شما اشتباهی مرتکب می شوید یا خرابکاری می کنید، تنها انتظاری که از دیـگران دارید اینست که اشتباهات و خطاهای شما را به رویتان نیاورند و از آنها چشم پوشی کنند. از آن مهمتر شما را به واسطه آنها مورد تمسخر قرار ندهند.
کلاه خود را از سر بردارید
شاید امروزه این رسم دیگر هوادار نداشته باشد اما شما بـاید کـلاه خود را به هنگام داخل شدن به منزل از سر بردارید. از آن گـذشـتـه هیچگاه با کلاه بر سر میز غذا ننشینید.
پیش از صرف غذا منتظر بمانید همه میهمانان سر جایشان بنشینند
زمانی که برای صرف غذا سر سفره یا میز می نشینید ، باید منتظر بمانید تا تمام میهمانان کاملاً سـر جایشان بنشینند و آماده صرف غذا گردند. هـمـه افـراد بـاید در یک زمـان شـروع بــه صـرف غذا کنند.
فخر فروشی نکنید
هیچ کس از آدم لاف زن خوشش نمی آید. در هنـگام گـفـتـگو دربـاره مـسائـل مـالی به دارایی های خود اشاره نکنید و ثروت خود را به رخ نکشید.
مرتب به ساعتتان نگاه نکنید
هنگامی که در محفلی هستید، مدام به ساعت خود نگاه نکنید مگر آنکه بـلافـاصله قصد ترک آن محل را داشته باشید. وقتی به ساعتتان نگاه می کـنـیـد دیـگران اینطور برداشت می کنند که شما خسته و بی حوصله شده اید.
مرکز روانشناسی و مشاوره راز
افراد ثروتمند، اینگونه پول پس انداز می کنند
۱٫ مراقب مخارج کوچک باشید
همه ی ما راجع به سرمایه گذاری های بزرگ و خریدهای عظیم محتاط هستیم. اما تمایل به صرف هزینه های به ظاهر کوچک داریم. اما قطعا این هزینه ها و مخارج کوچک، به مرور تبدیل به مقدار بزرگی خواهند شد.
“سوزی اورمن” به درستی به این مسأله اشاره کرده است. “به اطراف خود دقیق نگاه کنید، شما می توانید بخش کوچکی از مخارج خود را حذف کنید. به مرور خواهید دید مجموع این هزینه ها چه مقدار عظیمی خواهد شد.”
۲٫ بر روی آینده تمرکز کنید
پرداخت پول برای چیزی که حقیقتا آن را دوست دارید، بسیار ساده است؛ اما در پایان روز خواهید دید که آن چه می خواستید را به دست نیاورده اید. به جای آن که به راحتی و آسایش خود در زمان حال فکر کنید، بر روی آینده تمرکز کنید.
“تنسا ویلیامز” می گوید: “شما در جوانی می توانید بدون پول باشید، اما در پیری بدون پول بودن غیر ممکن است.”
۳٫ برای تاثیر گذاری بر روی مردم، چیزهای غیر ضروری نخرید
اگر چه همه ی ما دوست داریم تا به خاطر داشته هایمان از سوی همسالان و دوستان خود، بازخورد خوبی داشته باشیم، اما لازم است تا یک محدودیت برای خود قائل شویم. شما باید بر مبنای نیازتان خرید کنید و نباید چیزی را تنها به این دلیل که بر روی دیگران تاثیر بگذارید، بخرید. بی نهایت محدوده ای نیست که باید برای خرید کردن قرار دهید!
“سوزی اورمن” می گوید: “دست از خرید آن چه به آن نیاز ندارید، برای تاثیر گذاشتن روی آدم هایی که حتی آن ها را دوست ندارید، بکشید.”
۴٫ اشیاء را سیاه و سفید فرض کنید
در دنیای امروز، هزینه های زیادی وجود دارد که شما تمایل دارید تا بدون پس انداز به آن ها پایان دهید. باید بودجه ی خود، ورودی ها و خروجی ها را برنامه ریزی کنید. افراد ثروتمند می دانند پول شان از کجا می آید و به کجا می رود. یک جدول اکسل می تواند به شما در این زمینه کمک کند.
“جان سی.مکسول” می گوید: “به جای آن که تعجب کنید پول تان در کجا خرج شده است، یک جدول بودجه برای خود تهیه کنید. آن جدول به شما می گوید که پول تان باید در کجا خرج شود.”
۵٫ سخت کار کنید
برخلاف نظر عموم مردم که تصور می کنند افراد ثروتمند تمام وقت خود را صرف تفریح و لذت بردن از زندگی شان می کنند، این افراد به سختی و بیشتر از مردم عادی کار می کنند. حداقل در اوج سنین جوانی و تندرستی زندگی شان این گونه است. پس تلاش کنید تا در آمد خود را بالا ببرید و وقتی درآمدتان افزایش یافت، بخش بزرگ تری از آن را صرفه جویی و پس انداز کنید.
“صوفیا ورگرا” می گوید: “من تجارت را دوست دارم و حقیقت این است که من راه های بیشتری را برای پس انداز یاد می گیرم. من سرمایه گذاری می کنم. برای آینده برنامه ریزی می کنم. یک نگاه ویژه روی فرصت ها دارم و سخت تر از هر شخص دیگری کار می کنم.”
۶٫ بخش بزرگی از درآمد خود را پس انداز کنید
ما همیشه تصور می کنیم که افراد ثروتمند، مدام در حال خرج کردن هستند. خیر، آن ها اصلا این طور نیستند. آن ها به همین خاطر است که ثروتمند شده اند. آن ها سهم بزرگی از درآمد خود را پس انداز می کنند. به این ترتیب می توانید قسمت بزرگی از آن چه دارید را پس انداز داشته باشید. این مسأله به شما اطمینان می دهد که در هر زمانی که نیاز دارید، سرمایه ای دارید.
“آنجلینا جولی” می گوید: “یک سوم از درآمدتان را پس انداز کنید. با یک سوم آن زندگی کنید و یک سوم آن را کنار بگذارید.”
۷٫ از فروش های فوق العاده، بیشترین بهره را ببرید
درست مثل ما، افراد ثروتمند هم دوست دارند تا بیشترین اعتبار پولی را داشته باشند. آن ها همیشه تلاش می کنند تا از حراجی ها و مناقصه های بزرگ بیشترین بهره را ببرند.
“سارا میشل گیلار” می گوید: “چرا باید هزینه ی بیشتری را برای خرید چیزی بپردازید، وقتی می توانید آن را با هزینه ی کم تری نیز داشته باشید.”
۸٫ پس انداز خود را هوشمندانه سرمایه گذاری کنید
ما همیشه مقادیر کوچک را نادیده می گیریم، اما حقیقت این است که همین مقادیر کوچک، در مجموع مبلغ قابل توجهی خواهند شد. اگر بیشتر داشته باشید، همه چیز بهتر خواهد بود. در نهایت، اگر شما همین پول را سرمایه گذاری کنید، به مرور از نتیجه ی آن حیرت زده خواهید شد.
“پی.تی بارنام” می گوید: “یک پنی این جا است و یک دلار آن گوشه، به آن ها توجه کنید و آن ها را جمع آوری کنید. این گونه، مقدار قابل توجهی پول به دست خواهید آورد. این کار نیاز به کمی تمرین دارد، اما وقتی که از این روش استفاده می کنید، خواهید دید که این روش پس انداز، منطقی تر از روش های دیگر پس انداز است.”
۹٫ فرمول میلیونر ها را امتحان کنید
یک روش معمولی و عاقلانه ی این افراد این است که معمولا در نیازهای ضروری شان محتاط هستند. سبک زندگی یک فرد ثروتمند، مثبت است. ما آن را فرمول میلیونرها می نامیم. این جا اتفاقی که می افتد این است؛ به محض این که حقوق تان را دریافت کردید، درصد معینی از آن را برای هزینه های عمومی کنار بگذارید، درصد مشخصی از آن را برای سرمایه گذاری روی اهداف مالی و شخصی تان و بخشی را که می ماند خرج کنید.
“وارن بافت” می گوید: “آن چه را بعد از خرج کردن می ماند پس انداز نکنید، بلکه آنچه بعد از پس انداز می ماند را خرج کنید.”
۱۰٫ نشتی ها را ببندید
افراد ثروتمند هرگز برای چیزهای غیر ضروری هزینه ای نمی پردازند. آن ها در رابطه با هزینه هایی که باید از آن بپرهیزند، بسیار محتاط هستند.
“بنجامین فرانکلین” می گوید: “مراقب هزینه های کوچک باشید، یک سوراخ کوچک می تواند یک کشتی را غرق کند.”
این توصیه های ساده و کاربردی را دنبال کنید و خواهید دید پس از آن، چه قدر به خاطر یک پس انداز عالی خوشحال تر خواهید بود.
تا حالا اتفاق افتاده است زوجی را ببینید که بهم نمی خورند اما ببینید همچنان زندگی خوبی دارند و شما نتوانستید بفهمید چرا؟
برای مثال مردی که زبر، خشن و ورزشکار است و فروشنده موفقی است، اهل باشگاه است و هر دوشنبه با دوستانش به سالن فوتبال می رود. در حالیکه همسرش بسیار آرام و خانه نشین است و حتی دوست ندارد برای شام بیرون برود.
سوالی که مطرح می شود آن است که چه نیروی مرموزی ما را به سوی فردی متمایل می کند و ما را از فردی دور می کند که از نگاه یک فرد دیگر به همان اندازه جذاب است؟
به عقیده جان مانی، استاد روانشناسی پزشکی و اطفال در دانشگاه جانز هاپکینز، یکی از مهمترین دلایل آن چیزی است که وی آن را «نقشه عشق» می نامد و منظور وی از آن مجموعه پیام هایی است که در مغز ما کدبندی شده است و افراد را بر اساس دوست داشتنی و دوست نداشتنی متمایز می کند.
این نقشه ترجیحات ما را در نوع مو، رنگ چشم، بو و رنگ چشم نشان می دهد. این نقشه همچنین نوع شخصیت افراد را نیز مشخص می کند؛ نوع گرم و دوستانه، نوع قوی، نوع آرام!
به طور خلاصه ما عاشق کسی می شویم یا به دنبال کسی می رویم که به وضوح با این نقشه همخوانی دارند. این نقشه به طور گسترده ای در کودکی شکل می گیرد. در سن هشت سالگی، الگوی همسر ایده آل ما در در مغزمان در حال شکل گیری است.
برای مثال وقتی از افراد در مورد چیزهایی که در روابط عاشقانه یا قرارهایشان وجود دارد پرسش می شود می گویند: من عاشق نوع خندیدنشم، اون وقار و صلابتش، من عاشق موهای قرمزشم و …..
عقیده بر این است که اگر از این افراد در مورد مادرشان سوال کنیم، شباهت های زیادی بین آن ها خواهیم یافت. در واقع مادر به عنوان اولین عشق واقعی نقشی اساسی در کشیدن نقشه عشق ما دارد.
زمانی که ما کوچک هتسیم مادرمان مرکز توجه ما است و ما نیز مرکز توجه وی هستیم. در نتیجه ویژگی های مادر تاثیرات ماندگاری بر ما دارد و ما بعد از آن همیشه جذب افرادی می شویم که ویژگی های صورت، نوع بدن، شخصیت و حتی حس شوخ طبعی شبیه به مادرمان داشته باشد. اگر مادرمان گرم و بخشنده باشدف ما جذب افرادی می شویم که گرم و بخشنده هستند و اگر مادرمان قوی و خونسرد باشد ما نیز به دنبال همچنین فردی می گردیم.
اما مادران تاثیر دیگری به غیر از نشان های جذابیت در پسرهای خود باقی می گذارند، احساس کلی آن ها در مورد زن ها. در نتیجه اگر مادر گرم و خوب باشد، پسرش نیز همچنین ایده ای در مورد زنان پیدا می کند. در نتیجه این پسر گرم و صمیمی خواهد، شد. در عشق مسئولانه عمل خواهد کرد.
برعکس اگر مادر افسرده باشد، یا تغییرات خلقی داشته باشد، یعنی گاه گرم و گاهی سرد باشد احتمالاً پسرش بعدها تبدیل به مردی می شود که از عشق و عاشقی پرهیز می کند چرا که به خاطر سبک ارتباط مادرش از تعهد در ارتباط می ترسد چرا که احساس می کند به خاطر آن توسط طرف مقابل کنار گذاشته خواهد شد.
پدر نیز به عنوان اولین زندگی تاثیرات بسزایی در احساس خوشحالی، روابط عاشقانه و شخصیت ما دارد. اگر پدر دختر خود را تکریم کند و به او نشان دهد که چقدر ارزشمند است وی بعدها در روابط خود ما مردها احساس ارزشمندی می کند اما اگر پدر سرد، انتقادی و در امر در تربیت غایب باشد، دختر احساس می کند که جداب و دوست داشتنی نیست.
علاوه بر این ما در فضای نسبتاً یکسانی زندگی، افرادی که پیشینه و اهدافی شبیه به ما دارند. ما با این افراد بیشتر احساس راحتی می کنیم و بیشتر دوست داریم با آن ها در ارتباط باشیم.
در مورد صفت های مخالف ما چی؟ آیا ما جذب آن ها می شویم؟ هم بله و هم نه. در بسیاری از موارد به دنبال تایید تصویر خودمان هستیم. برای مثال افراد اغلب جذب افرادی می شوند که از نظر زیبایی در یک سطح رتبه بندی می شوند.
رابرت وینچ، استاد جامعه شناسی های دیرین دانشگاه نورث وسترن، در پژوهش خود اظهار داشت که انتخاب شریک زندگی شامل تعدادی از شباهت های اجتماعی است. اما وی اظهار می کند که ما جذب ویژگی های مکمل نیز می شویم. برای مثال کسی که بسیار حرف می زند، جذب کسی می شود که شونده خوبی است و یا یک فرد پرخاشگر جذب فردی می شود که منفعل است.
یکی از نظریات بر آن است که افراد فضای خانواده را از این طریق اصلاح یا تکمیل می کنند. برای مثال فردی که خانواده خوبی دارد با همسری فقیر اما با هوش ازدواج می کند. در واقع هر ترکیبی می تواند به بقا و پیشرفت کمک کند.
برای همین اگر روزی متوجه شدید دختر همسایه، فامیل و هر فرد آَشنایی با فردی ازدواج کرده است که از نظر شما بسیار متفاوت است، تعجب نکنید.
آیا چیزی به عنوان عشق در نگاه اول وجود دارد؟ چرا که نه. شاید افرادی که ناگهان عاشق می شوند چیزی منحصر به فردی را در فرد مقابل یافته اند که در آن مشترک هستند. این ویژگی می تواند برای مثال علاقه به یک کتاب خاص باش و در همین زمان متوجه ویژگی هایی شوند که آن ها را کامل می کند.
شاید مطالب بالا شما را یاد این جمله انداخته باشد« عشق، خطای فاحش فرد در تشخیص یک فرد معمولی از بقیه آدم های معمولی است» اگرچه این جمله می تواند درست باشد اما اگر این تمایز به شکل خطا، تکرار یا یک تجربه مشترک وجود نمی داشت، عملاً روابط عاشقانه به عنوان یکی از مکنیسم های طبیعت برای تجمع مزیت های عاطفی، ارتباطی و اجتماعی به خطر می افتاد.
مهارت هاي غير كلامي
عملكرد مطلوب )

مهری ملکی – روان شناسی بالینی
زبان بدن اساس عملكرد شخصي است از هنگامي كه به اين نكته واقف شده ايم و ارتباط مهم بين جسم و ذهن پيدا شده است زمان زيادي نمي گذرد؛ زيرا شيوه اي كه به كمك آن شما از ارتباط غير كلامي استفاده مي كنيد نحوه برخورد تان با مسائل در هر حوزه اي از زندگي تان را منعكس مي سازد
و بر آن تأثير مي گذارد .
درك زبان بدنتان به شما امكان مي دهد از واكنش هاي عاطفي و ذهني خود آگاه شويد. پيش از هر چيز مي توانيد از برداشتي كه درباره شيوه تفكر، يادگيري و نيز به خاطر سپاري خود داريد شروع كنيد.
مي توانيد به تجزيه و تحليل عواطف خود بپردازيد اين كه چه زماني اين عواطف به سراغتان مي آيند، چه احساسي در باره آنها داريد و اين عواطف چه ارزشي براي شما دارند. رفته رفته روي اين موضوع تمركز كنيد كه چگونه زبان بدن شما مي تواند منعكس كننده شخصيت شما باشد و چگونه بر نحوه واكنش ديگران نسبت به شما تأثير مي گذارد .
همچنين مي توانيد به جاي آن كه عليه الگوهاي غير كلامي خود بپا خيزيد با به كار گيري درست آنها كارايي خود را در تمامي زمينه ها افزايش دهيد. به جاي آن كه بي تفاوت از كنار نشانه هاي دروني و بيروني بدنتان بگذريد يا آن ها را ناديده بگيريد به تدريج به اين نشانه ها توجه كنيد و آن چه را مي گويند به كار گيريد. براي مثال چنان چه عملكرد شما در حد انتظار نيست به جاي ناراحت شدن بگذاريد بدنتان به شما بگويد چگونه از عهده حل مشكل بر آييد .
ذهن ما به هر سويي منعطف شود، بدن ما هم اغلب بدان سو كشيده مي شود ذهن ما هم تابع بدن ما است و چنان چه به كاري دست مي زنيم افكار و احساسات ما نيز در خدمت بدن قرار مي گيرند (كوئيليام 1997 ).
ابراز خشم در زندگي زناشويي با استفاده از زبان بدن :
به جاي ناديده گرفتن خشمتان، به آن توجه كنيد و آن را در درونتان احساس كنيد به اين معنا كه به طور دقيق احساسات درونيتان را بشناسيد و ببينيد چگونه شدت مي گيرند، آن گاه با قدرت و توانمندي، احساساتتان را بيان كنيد. با صدايي رسا و قاطعانه صحبت كنيد اجازه بدهيد حركاتتان مقتدرانه و كمي غلو آميز بنمايند. بگذاريد حالات چهره شما درست آينه احساستان باشد البته به هيچ عنوان اجازه پرخاشگري به خود ندهيد. هنگام بحث و گفتگو ، روبروي يكديگر در فضايي بزرگ قرار بگيريد اما در عين حال هرگز از تماس جسماني غافل نشويد و ارتباط چشمي را فراموش نكنيد. از بحث و گفتگو امتناع نكنيد و محل را ترك نكنيد . اگر به اين شيوه عمل كنيد و آن را ادامه دهيد ظرف مدت كوتاهي متوجه مي شويد كه اتفاق عجيبي مي افتد انرژي ناشي از خشم در بدنتان را آزاد مي كنيد و به احساسي بهتر دست مي يابيد. شايد ديگر حرفي براي گفتن نداشته باشيد شايد هر دو از خنده روده بر شويد يا شايد خود را در تخت خواب ببينيد . اتفاقي كه براي خيلي از زوج ها مي افتد .
هر آنچه اتفاق بيفتد، در هر حال در مورد خشمتان اقدامي كرده ايد نه آن كه آن را زير فرش زده باشيد تا پنهان بماند (كوئيليام 79 ) .
كنترل خشم :
وقتي احساس خشم مي كنيد در بدو امر به آن توجه كنيد سپس سعي كنيد خشمتان را كاهش دهيد تا مانع از حمله كردن شويد . برخي از افراد به هم كوبيدن در و پرت كردن فنجانها را به روي زمين ترجيح مي دهند ، اما روش سازنده تر آن است كه باغ را بيل بزنيد يا فرش ها را بتكانيد. به طور حتم در اين حالت، بدني كه تحت فشار ناشي از خشم است نه تنها به شما كمك مي كند به احساس بهتري دست بيابيد بلكه شما را توانا تر مي سازد تا به آن چه اتفاق افتاده است بينديشيد و از عهده حل مشكلي كه باعث خشم شده بر آييد .
منبع:
– کوئیلیام، سوزان. (1997). اسرار زبان بدن . ترجمه : ثریا شریفی(1388). ناشر: نشر نو اندیش.
دکتر محمد حسین الیاسی
مدرس و استاد دانشگاه
مقدمه
تحقیق و کاوش روشمند پیرامون پیش نیازهای سلامت روانی و موفقیت اجتماعی ، دیر زمانی است که کلید زده شده است. محققان در تلاش های عملی خود عوامل مختلفی را یافته اند که هر یک سهم و نقش مهمی در پیش بینی سلامت (اعم از سلامت جسمی و روانی) افراد و موفقیت آنان ( اعم از موفقیت های تحصیلی، شغلی، خانوادگی و نظیر آن) دارند.
لیکن پژوهشگران در استمرار تحقیقات خود در پی کشف عامل یگانه ای بر آمده اند که به تنهایی قادر است بخش عمده سلامت، رضایت، خشنودی و موفقیت آدم ها را تبیین کند. سرانجام آنها آن عامل را شناسایی و مورد تحلیل قرار دادند.
عامل معجزه گر چیزی نیست جز « نشاط». آری نشاط است که با تاثیر ژرف و عمیقی که بر ساختار مغز آدمیان بر جـا می گذارد؛ آنان را به سوی کامیابی و سلامت سوق می دهد و ناخرسندی و بیماری را از آنان دور می سازد. در نوشتاری که در پی می آید این عامل معجزه گر روانی به اختصار مورد بحث قرار می گیرد و بر اساس یافته های پژوهشی راهکارهایی ارائه خواهد شد که با بکارگیری آنها می توان نشاط و شادابی خود را فزونی بخشید و سلامت و کامیابی را احساس نمایید.
تعریف نشاط
در زبان روان شناسي منظور از نشاط يك حالت هيجاني مثبت است كه با شاخص هايي نظير:
– توازن عاطفي ،
– رضايت از كيفيت زندگي ،
– خوش بيني ،
– شادابي رواني ،
– احساس سلامت ،
– احساس كفايت و كار آمدي ( كامپتون[1] و ديگران ، 1996 ) .
مشخص مي شود . يا به تعبير آرجایل[2] ( 2001 ) نشاط يك حالت روان شناختي است كه با ويژگيها يي نظير پذيرش خود ، روابط مثبت با ديگران ، احساس تفوق بر محيط ، احساس رشد شخصي و احساس شادكامي واميد مشخص مي شود .
عوامل موثر بر نشاط و شادکامی
آرجایل ( 2001 ) مهمترين عوامل موثر برنشاط را چنين فهرست كرده اند :
1-روابط اجتماعي . به باور آرجایل ( 2001 ) بودن با ديگران و برخورداري از روابط عاري از تعارض و كشمكش با ديگران، سطح خرسندي دروني و نشاط و شادابي را افزايش مي دهد.
به اعتقاد او، گسسته شدن روابط اجتماعي ، به ويژه در نوجواني بيش از هر چيز سطح نشاط را تقليل مي دهد
2- تلاش و جديت. بررسيهاي مختلف ( براي مثال آرجایل، 2001 ) نشان داده است كه فعاليت و تلاش مستمر، به ويژه در امور و مشاغل و تكاليف مورد علاقه ايجاد و افزايش سطح شادابي مي شود. به باور او زماني كه انجام يك تكليف يا فعاليت معين منجر به موفقيت بزرگ بيش از پيش ، سطح نشاط را افزايش مي دهد .
3-تفريحات . دست يازيدن به فعاليت هاي مفرح ، نظير رفتن به تماشاي يك منظره زيبا ، گردش با دوستان ، ورزش و جز آن ، همانند فعاليت ، مي توان نشاط را افزايش دهد .
4-سلامت جسمي و رواني. گرچه نشاط سطح سلامت جسمي ورواني را فزوني مي بخشد ، اما سلامت جسمي و رواني نيز مي توان بر سطح نشاط بيفزايند .
5-شخصيت . تحقيقات مختلف نشان داده اند كه ميزان نشاط شخصيت هاي برونگرا ، سازگار وباز بيش از شخصيت هاي درونگرا و دگم و ناسازگار است. همچنين ، آنها نشان داده اند كه افراد مبتلا به اختلالات شخصيت ( به ويژه شخصيت هاي پارانوئيد ، وسواسي ، اسكيزوئيد واجتنابي ) كمتر از ديگران احساس نشاط مي كنند .
6-پول و طبقه اقتصادي اجتماعي . به سبب فراهم ساختن شرايط زندگي مطلوبتر و تسهيل بهره گيري از تفريحات نشاط آور ، قادرند بر سطح نشاط افراد بيفزائيد.
هدي و رينگ [3]( 1998 ) در تحقيقي جامع رابطه « نشاط با رضايت از زندگی » ،« اضطراب » و « افسردگي » ، و نيز رابطه اين ويژگي ها را با يكديگر، مورد مطالعه قرار دادند. نتایج مطالعه آنان نشان داد که از یک سو بین نشاط و رضایت از زندگی همبستگی مثبت و معنی داری وجود دارد. از سوی دیگر بین نشاط و افسردگی همبستگی معنی دار معکوس وجود دارد. یعنی با افزایش نشاط هم بر سطح رضایت از زندگی افزوده می شود و هم از میزان افسردگی و اضطراب کاسته می شود.
اهميت شادي و نشاط در افزايش سطح سلامت و عملكرد افراد موجب شده است تا محققان در پي شناسايي و معرفي روش هاي افزايش سطح نشاط بر آيند. در سطوري كه در پي مي آيد برخي از آن روش ها معرفي مي شوند .
روش هاي افزايش شادي و نشاط
براي افزايش نشاط از روش هاي مختلفي استفاده شده است. اولين روشي كه به صورت گسترده از آن استفاد شده است روشي است كه توسط ولتن[4] ( 1998 ) ابداع شده است .در اين روش ، از آزمودني ها خواسته مي شود تا جملاتي آهسته و سپس با صداي بلند بخوانند و بعد از آن سعي كنند تا آن حالت خلقي را تجربه كنند . در اوايل از آزمودني ها مي خواستند تا 60 جمله از اين نوع جملات را بخوانند، ولي بعدها تعداد جملات به 25 جمله كاهش يافت. و سترمن[5] و ديگران ( 1996 ) در يك فرا تحليل ، 46 مطالعه صورت گرفته با روش ولتن را مورد بررسي قرار دادند . آنها دريافتند كه ميزان تاثير اين روش در تغيير خلق 38/. است (جدول زير را ببيند ) .
جدول 1 : اثرات روشهاي مختلف در القاي خلق شاد
| رديف | روش | ميزان تاثير |
| 1 | فيلم / داستان مهیج | 73/. |
| 2 | فيلم /داستان عادی | 53/. |
| 3 | هديه | 38/. |
| 4 | روش والتن | 38/. |
| 5 | خيال پردازي | 36/. |
| 6 | باز خورد | 33/. |
| 7 | موسيقي | 33/. |
| 8 | موسيقي معمولي | 32/. |
| 9 | تعامل اجتماعي | 27/. |
| 10 | بيان چهره اي | 19/. |
منبع : وسترمن و ديگران ( 1966 )
گراردز – هس[6] (1999 ) در يك فرا تحليل ديگر ميزان تاثير ولتن در تغيير خلق ازمودنيها را 67/. گزارش نمودند . اما ، تحقیقات دیگر مدت تغيير خلق ناشي از روش ولتن را كوتاه ، بين 10 تا 15 دقيقه ، گزارش نموده اند(فرست و گرين [7] 1982 ) . بنابراين ، از اين يافته ها مي توان نتيجه گرفت كه روش ولتن تنها توصيف هايي پيرامون هيجانات مورد انتظار آزمودنيها ارائه دهد ، به همين سبب تغيير ات ظاهري در خلق آنها را بايد به « ويژگيهاي موقعيت » نسبت داد .با وجوداين ، محققان دريافته اند كه روش ولتن در يك « فهرست صفات » به نتايجي متفاوت از شيوه القای خلق منجر مي شود. وستر من و ديگران ( 1966 ) نيز معتقد ند كه روش اخير تغييراتي را نيز در رفتار آزمودني ها ايجاد مي كند .
روش هاي متعدد ديگر القاي خلق در آزمايشگاه مورد مطالعه قرار گرفته اند . ميانگين اثر برخي از آن روشها در جدول2 درج شده است . همانگونه كه داده هاي مندرج در جدول نشان مي دهد اثر بخش ترين روشي كه تاكنون شناسايي شده است « فيلم / داستان » است .در اين روش يك فيلم هيجان بر انگيز براي آزمودني ها نمايش داده مي شود ، يا از آن خواسته مي شود يك داستان هيجان برانگيز را مطالعه كنند . همچنين در برخي شرايط از آنان خواسته مي شود در حين تماشا فيلم يا مطالعه داستان درگير موضوع شوند وسعي كنند خود را درحالت هيجاني قهرمان ، يا قهرمانان داستان قرار دهند. اين القا ميزان تاثير فيلم یا داستان را در ايجاد خلق شاد از 53/.- به 73/. افزايش داده است .فيلمهايي كه براي آزمودني ها نمايش داده مي شود معمولاً حاوي چند سكانس بسيار خنده دار كمدي و سرگرم كننده است. بررسي هاي فرا تحليل گراردز ـ هس ( 1999 ) بيانگر اثر بخشي بسيار زياد روش فيلم / داستان در القاي خلق است .
اثر بخشي استفاده از موسيقي در ايجاد نشاط نيز در مطالعات مختلف مورد تائيد قرار گرفته است . گرچه اثر بخشي آن به طور متوسط 32/. بوده است استفاده گاهي تا 82/. نيز افزاش مي يابد . برخی محققان توانسته اند با استفاده از موسيقي شاد، ميزان هيجانات مثبت آزمودني ها را افزايش دهد، و با استفاده از موسيقي غمگين در آنان ايجاد افسردگي كند.
اما، بررسي ها (براي مثال كارتر [8] وديگران 2005) نشان داده است كه هر يك از قطعات موسيقي تاثير خاص و متفاوتي را در هر يك از آزمودني ها ايجاد مي كند .
يكي ديگر از روش هاي اثر بخش ايجاد نشاط دادن « هديه » است . به ويژه دادن غير منتظره يك هديه، اعم از يك بسته شكلات، يك نوشابه يا يك سكه مي تواند تا ميزان 38/. ايجاد شادي كند، آشكار است كه هديه هاي بزرگتر نشاط بيشتري را ايجاد مي كنند.
در روش «خيال پردازي » از آزمودني ها خواسته مي شود مدت زمان معيني را، مثلاً 20 دقيقه را ، به ياد آوري ابعاد و جزئيات حوادث و خاطرات شاد اختصاص دهند. ناگفته پيداست كه با افزايش ميزان تمركز روي حوادث ، اثر بخشي روش «خيال پردازي » افزايش مي يابد. يافته هاي تحقيقي نشان داده است كه چنان چه اين روش هم زمان توسط دو نفر، يا به ويژه دو دوست اجراء شود، و هر يك از آنان حوادث مثبت خود را براي ديگري نقل كند. ميزان تاثير آن به شدت افزايش مي يابد.
روش « بازخورد » نيز يكي از روش هاي ايجاد نشاط است . در اين روش به آزمودني ها گفته مي شود كه عملكرد آنان در يك آزمون يا در يك تكليف مطلوب و رضايت بخش بوده است. در خارج از آزمايشگاه نيز اثر بخشي اين روش تائيد شده است. مثلاً ، ارائه باز خورد مثبت پيرامون يك امتحان يا يك فعاليت موفقيت آميز مي تواند فرد را به وجد بياورد.
روش « تعامل اجتماعي » نيز به اين ترتيب اجراء مي شود كه آزمودني با يك فرد بشاش و خنده رو يا شاد ملاقات مي كند، يا شرايط به گونه اي تدبير مي شود كه آزمودني به يك فرد نيازمند كمك مالی كند. بررسي ها نشان داده است كه سهم اين روش در ايجاد شادي حدود 27/. است. شاختر[9] و دیگران ( 1998 ) در يك آزمايش كلاسيك براي ايجاد خُلق مثبت از يك همدست شيدا استفاده كرده اند. بررسي آنها نشان داده است كه شاد بودن فرد مورد ملاقات در تعامل اجتماعي ميزان نشاط را افزايش مي دهد.
« بيان چهره اي » يكي ديگر از روش هاي ايجاد شادي و نشاط است. اين روش، كه بيانگر بازخورد چهره اي است، در آزمايش هاي مختلف مورد بررسي قرار گرفته است. در یکی از آزمايش ها خود از آزمودني ها خواسته شده است تا حالات چهره اي خود را بر اساس هيجانات مثبت مشخص سازند. مشخص شده است كه روش « بيان چهره اي » در ايجاد نشاط موثر است، اما اثر آن كمتر از ساير روش ها است.
مطالب مندرج در سطور بالا ، كه حاصل يافته هاي آزمايشگاهي بود نشان داد كه هر يك از روش هاي مختلف قادرند حالتي از شادي و نشاط را در آزمودني ها پديد آورد.
هم چنين تجارب مختلف نشان داده است كه 10 دقيقه پياده روي با سرعت، تاثير مثبتي بر خلق دارد و تاثير آن حداقل 2 ساعت استمرار مي يابد. آشكار است كه تاثير پياده روي بيشتر مدت زمان بيشتري، حتي 1 تا 2 روز ، استمرار مي ياد. بنابراين ، پياده روي يكي از آسان ترين و اثر بخش ترين روش هاي ايجاد خلق مثبت است. يكي ديگر از روش هاي ايجاد نشاط استفاده از داروها است. فلوکستین و ساير داروهاي ضد افسردگي قادرند خلق مثبت را افزايش مي دهند.
البته مطالعات انجام شده پيرامون افسردگي نشان داده است كه ايجاد و القاي خلق افسرده آسانتر از القاي خلق شاد است. ميانگين اثر روش هاي ايجاد خلق افسرده 53/. است حال آن كه ميانگين اثر روش هاي ايجاد خلق شاد 41/. است. در اين زمينه نيز موثرترين روش باز هم روش فيلم یا داستان است كه بيش و بعد از آن دو روش بيان اين كه در يك آزمون رو شده اند و نيز تصوير سازي و روش ولتن قرار دارند. دو روش ابراز چهره اي و هديه تاثير قابل توجهي در ايجاد خلق افسرده ندارند ( وسترمن و ديگران، 1996) .
البته از جريمه نيز براي تنبيه مردم استفاده مي شود و چنين روشي نيز تاثير منفي بر خلق دارد .
نيازي به گفتن نيست كه همه مردم به يكسان تحت تاثير اين روشها قرار نمي گيرد بلكه برخي بيشتر و برخي كمتر تحت تاثير قرار مي گيرند . در مجموع افراد برونگرا بيش از افراد درونگرا تحت تاثير روشهاي ايجاد خلق مثبت قرارمي گيرند . در حالي كه «افراد عصبی» بيشتر تحت تاثير روش هاي ايجاد خلق منفي قرار مي گيرند . اين يافته تا حدودي با نشاط بودن افراد برونگرا و شاد نبودن افراد عصبی را تبيين مي كند.
حوادث مثبت زندگي
روش هاي كه از آنها به عنوان روش هاي ايجاد خلق مثبت سخن به ميان آمد؛ نه خيلي زيادند و نه اثرات آنها پايدار است. به همين سبب اينك به رويدادها و فعاليت هايي مي پردازيم كه به صورت طبيعي رخ مي دهند و اثرات بيشتري از خود بر جاي مي گذارند. حوادث استرس آور زندگي به عنوان مشهورترين عوامل موثر بر عدم نشاط و عدم سلامت جسمي و رواني شناخته شده اند. مطالعات گسترده اي پيرامون آنها صورت گرفته است. بنابراین، اين سئوال مطرح است كه « آيا اثرات حوادث مثبت زندگي، اثرات مشابهي بر جهات مختلف زندگي يكسان است؟ » در اينجا منظور از حوادث مثبت، ورزش، رويدادهاي اجتماعي، موفقيت، مورد تحسين قرار گرفتن در محل كار، شركت در مسجد و فعالیت های مذهبی، ملاقات با گروه هاي تفريحي، و روابط زناشویی و ارتباط های خانوادگی است اين گونه رويدادها با رويدادها ي استرس آميز ، كه اغلب اتفاقي ، ناخواسته وغير منتظره اند ، تفاوت آشكاري دارند . گرچه برخي از رويدادهاي مثبت زندگي نظير دريافت هدايا ، دعوت شدن غير منتظره اند ، اما ، اينگونه حوادث مثبت زندگي محدودند و بسياري از حوادث مثبت زندگي يا برنامه ريزي شده اند و يا بخشي از فرايند زندگي طبيعي هستند.
خلاصه و نتیجه گیری
مطالب مندرج در این نوشتار را می توان در چند بند زیر خلاصه کرد و بر اساس آن رهنمودهاییبرای فزون سازی تراز نشاط و شادابی به دست داد.
1- نشاط یک حالت خلقی است که اثراتی بر ساختار مغز آدمیان و نظام روانی آنان بر جای می گذارد. به عنوان مثال، نشاط موجب افزایش ترشح مواد اپیونی مغز می شود. این افزایش نیز از یک سو آستانه تحمل آدمیان را در برابر مسائل و مشکلات زندگی فزونی می بخشد و از سوی دیگر موجب تسکین درد و آلام جسمانی و روانی انسان می شود.
2- نشاط موجب افزایش خوش بینی و خوش خلقی آدمیان می شود. خوش خلقی و خوش بینی نیز به نوبه خود سطح نشاط و شادابی را افزایش می دهند. هر دو نیز (یعنی نشاط و خوش بینی) آدمی را برای افزایش سطح تلاش و کوشش خود تهییج می کنند و در نتیجه احتمال موفقیت او را در ابعاد مختلف زندگی فردی و اجتماعی افزایش می دهند.
3- نشاط و شادابی به سبب اثرات زیستی ، روانی و اجتماعی خود، احتمال ابتلا به انواع اختلالات روانی، به ویژه اضطراب و افسردگی، را کاهش می دهند. افراد مبتلا به این نوع اختلالات روانی نیز می توانند از فنون و روش های القائی خلق شاداب، سلامت روانی خود را اعاده نمایند.
4- تحقیقات مختلف آشکار ساخته اند که آدمیان به صورت آگاهانه و از پیش تدبیر شده می توانند نشاط و شادابی خود را افزایش دهند.
5- تجارب و پزوهش ها نمایان ساخته اند که با بهره گیری از فنون و روش های مختلف می توان سطح نشاط و شادابی خود را افزایش داد. برخی از آن روش ها را می توان در قالب رهنمود های زیر ارائه داد.
1-5- تعاملات خود را افزایش دهید. با فعالیت های اجتماعی، نشست و برخاست با افراد مختلف می توان میزان خلقی خود را بالا ببرید.
2-5- از تعامل با افراد آزرده خو، ملال آور، افسرده خو و بهانه گیر بپرهیزید. زیرا، خلق به شدت از اصل سرایت پیروی می کند؛ در نتیجه بدخلقی و افسرده خویی دیگران ممکن است ما را نیز کژ خلق و بد اخلاق سازد.
3-5- از گرفتن و دادن هدیه غفلت ننمایید.
4-5- روزانه بخشی از دقت خویش را صرف فعالیت های لذت بخش، مهییج، جالب و مورد علاقه سازید.
5-5- از شنیدن موسیقی شادی بخش و وجد انگیز غفلت ننمائید.
6-5- با تماشای طبیعت و اندیشیدن به شگفتی های آفرینش پیوسته خلق خود را شاداب سازید.
7-5- بخشی از وقت خویش را صرف مطالعه کتاب های مورد علاقه خود سازید. رمان های مشهور ایران و جهان از جمله منابع ارزشمندی هستند که لذت و شادابی عمیق نصیب آدم می سازند.
8-5- بوی خوش نیز یکی از منابع شادابی است. پیوسته بکوشید بوی خوشی از شما به مشام برسد.
9-5- نیایش و عبادت عمیق و ژرف نیز نشاط پایداری نصیب آدم می کند.
10-5- از هر وقتی برای خندیدن استفاده کنید. خنده شفای دل و آرام بخش جان و روان است.
منابع:
-Compton, w .c. eta.(1996).Factor structure of mental health. Journal of personality and social psychology, 71, 406 – 413.
– argyle ,m. (2001). The psychology of happiness. Boston : megvaw-hill.
– Heady- wearing, m .(1998).mental health and happiness . social health ,15, 131 – 142.
– wester man,l. etal.(1996). Depression and happiness. Psychology today , 200 371 -383.
– Gerrads – heese. (1999). Happiness': how we can progress it?. Journal of psychology, 31, 515,522.
– Cater , L.M.(2005). Social psychology . Boston: mcgraw-hill.
– shakhter , C.T. (1998). Happiness and successful . journal of management , 10, 210- 231.
[1]Compton
[2]Argyle
1-Heady-wearing
1-Vallten
[5]- westerman
1-Gerrads- Hesse
3-Frost-green
1-Carter
بیشتر افراد دوست دارند در سال جدید ظاهر خود را تغییر دهند؛ اما آیا بهتر نیست به جای ظاهر، ذهن خود را تغییر دهیم؟ تغییر ذهن میتواند به اندازه تغییر ظاهری اهمیت داشته باشد؛ اما برای این کار تغییر تفکراتمان کافی نیست، بلکه باید لغاتی را که در زندگی روزمره به کار میبریم نیز تغییر دهیم. نحوه صحبت و گفتگوی ما با دیگران و خودمان، تأثیر زیادی بر روی ما دارد. در نتیجه زمان آن فرا رسیده که به مکالمات خود بیشتر توجه کنیم. در ادامه 15 عبارت به شما یادآوری میشود که طرز تفکر، احساس و رفتار شما را تغییر خواهند داد.
“لطفاً”
یک لغت کوچک که رفتار اجتماعی مهمی محسوب میشود. ما واقعاً به این لغت نیاز داریم. رفتار خوب مزایای زیادی به همراه دارد، از افزایش ارتباطات اجتماعی گرفته تا پشت سر گذاشتن موانع در زندگی. به این موضوع فکر کنید؛ آیا زمانی که فردی تقاضایی را به طور مؤدبانه مطرح میکند، تمایل بیشتری برای انجام آن کار ندارید؟ این قدرت کلمه “لطفاً” است.
“متشکرم”
طبق تحقیق دانشگاه Binghamton تنها یکسوم افراد مورد تحسین قرار گرفتن را میپذیرند. بر کسی پنهان نیست که بیشتر ما، زمانی که مورد تحسین قرار میگیریم، سختگیر میشویم. استفاده از کلمه “متشکرم” نه تنها از فردی که از شما تحسین کرده، قدردانی میکند، بلکه به شما کمک میکند تا تحسینها و تعریفهای آن فرد در مورد خودتان را باور کنید.
“آیا کمکی از دست من برمیآید؟”
اگر فردی که دوستش دارید، دچار مشکلاتی شده، گاهی بهترین روش برای حمایت از وی، پیشنهاد کمک کردن به وی است. اگر واقعاً میخواهید به کسی کمک کنید، باید از وی بپرسید که چه کمکی میتوانید برای حل مشکلش انجام دهید. این کار باعث میشود که افراد شرایط و مشکلات خود را برای شما بازگو کنند و علت آن را توضیح دهند. کمک به دیگران تنها برای آنها مفید نیست. بلکه به شما نیز کمک میکند. تحقیقات نشان میدهد کمک به دیگران باعث افزایش رضایت از خود و حس هدفمندی را به همراه دارد. همچنین کمک داوطلبانه به دیگران باعث افزایش طول عمر میشود.
“آیا میتوانید به من کمک کنید؟”
درخواست کمک از دیگران دشوار است. با این حال، هیچ مشکلی نیست که بپذیرید شما به کمی کمک نیاز دارید. در واقع این کار باعث تغییر شما میشود. افراد همیشه نگران هستند که درخواست کمک از دیگران، آنها را احمق نشان دهد؛ اما در یک تحقیق مشخص شده است گرفتن مشاوره میتواند شما را لایقتر نشان دهد.
“خیلی سرم شلوغ است”
این جمله بسیار مهم است. این جمله را به خاطر بسپارید و سریعاً از یاد ببرید. افراد فکر میکنند در زندگی در حال مسابقه هستند؛ اما در واقع مسابقهای جز آنچه خودمان برای خود تعیین میکنیم، وجود ندارد. پس این جمله را در سال جدید به کار نبرید.
“شببهخیر”
این جمله به اندازه زمانی که آن را استفاده میکنید، اهمیت ندارد. زمانی که خسته شدید، این عبارت را به کار ببرید. اغلب اوقات یکی از چیزهایی که ما نادیده میگیریم، خواب است. طبق یک تحقیق جدید، بیش از نیمی از آمریکاییها اظهار میکنند که حداقل به 8 ساعت خواب نیاز دارند؛ اما تقریباً سهچهارم افراد کمتر از 8 ساعت در شبانهروز میخوابند.
“نمیخواهم”
طبق یک تحقیق که در نشریه Journal of Consumer Research منتشر شد، افرادی که از جملاتی مانند “من کلوچه نمیخورم” استفاده میکنند، کنترل بیشتری بر روی خود دارند. همچنین این افراد نسبت به افرادی که از جمله “من نمیتوانم کلوچه بخورم” استفاده میکنند، تغییرات رفتاری مثبتتری دارند.
“متأسفم یا ببخشید”
قبول اشتباه معمولاً دشوار است؛ اما با این کار میتوانید زندگی و روابط خود را بهبود بخشید. تحقیقات نشان میدهند، بار گناه میتواند باعث ناامیدی شود. در نتیجه بار گناه خود را با عذرخواهی سبک کنید.
“نه”
شما همه کاری را میتوانید انجام دهید؛ اما نه هر کاری را. گاهی اوقات اگر گیج شدهاید یا میخواهید صدمه نخورید، بهتر است “نه” بگویید. گاهی اوقات بهترین روش برای تکمیل یک پروژه، پایان دادن به آن است. این بدین معنی نیست که من نیازهای دیگر خود را نادیده میگیرم؛ اما بدین معنی است که زمانی که کاری را انجام میدهم، با تمام وجود انجام میدهم. گاهی بهتر است به چیزهای خوب “نه” بگوییم.
“خیلی خوشحالم که …”
تحقیقات نشان دادند ابراز خوشحالی میتواند ما را خوشحالتر و سالمتر کند.
“اشکالی ندارد”
همیشه همه چیز بر وفق مراد پیش نمیرود. پذیرفتن زندگی همانطور که پیش میرود، به جای نگرانی در مورد آنطور که باید باشد، باعث حس آزادی و رهایی میشود. ایجاد استرس در مورد چیزهای کوچک میتواند تأثیر منفی بر روی زندگی و بدن ما بگذارد.
“بزن بریم”
آخرین باری که یک مسافرت ماجراجویانه کوتاه داشتید، چه زمانی بود؟ آمار و ارقام نشان میدهند تجربیات جدید جزو مهمترین کارهای زندگی است؛ اما ما به ندرت طبیعتگردی میکنیم. همچنین تحقیقات نشان میدهند تجربیات جدید باعث افزایش خوشحالی افراد میشود. پس شاید یک مسافرت کوتاه برایتان خوب باشد.
“برای پیامتان از شما متشکرم. در حال حاضر در دفتر کار نیستم”
از نظر فنی شما این جمله را نمیگویید، بلکه پیام صوتی تلفن شما این جملات را میگوید. با این حال، این جملات بسیار مهم هستند. افراد معمولاً در روزهای تعطیل استرس دارند. بهتر است برای یک مسافرت برنامهریزی کنید و اجازه دهید که منشی تلفنی شما در دفتر کار بماند و به تماسها پاسخ دهد. در سال جدید زمانی را به خودتان اختصاص دهید.
“نفس بکش”
این جمله احتمالاً یکی از اصلیترین و مهمترین جملاتی است که در سال جدید باید به خود بگویید. اختصاص زمانی برای نفس کشیدن، زندگی در همان لحظه خاص و رهایی از استرس برای سلامتی روحی شما بسیار مهم است. اگر افکار نگرانکننده مجدداً به سراغتان آمدند، به خود یادآوری کنید که باید استراحت کنید. شما با این کار احساس بهتری خواهید داشت.
مهارتهاي شناخت فضاي ذهني نوجوانان در گفتوگو با جلال مرادي، روانشناس باليني
هيجانهاي دنياي نوجواني را مديريت كنيد.
شكوفه شيباني / خبر نگار روزنامه جوان

هيجانها يكي از ارزشمندترين نعمتهاي خداوند محسوب ميشود كه به زندگي آدمي معنا و رنگ ميدهد. كسي كه رشد و تكامل عاطفي او در دوران كودكي به صورتي مطلوب است ميتوان انتظار داشت كه در مراحل بعدي رشد خود يعني در دوران بزرگسالي هم از نظر عاطفي فردي بهنجار باشد. كسي كه مدام عصباني ميشود، كسي كه دروغ ميگويد، سوگند ميخورد، حسود است، پرخاشگر است، دلسوز است، صبور و بردبار است، به نوعي از چگونگي رشد عواطف و هيجانهاي خود پيروي ميكند. نوجواني سن پرتلاطمي است، مرحلهاي كه فرد نه بزرگسال و نه يك كودك به شمار ميآيد. عملكرد يك نوجوان تا حدودي از هيجانهاي او ناشي ميشود. وقتي احساس خشم را تجربه ميكند امكان حمله و آسيب را بايد در نظر گرفت. ترس، محبت، غم، نگراني، شادي و ديگر هيجانها همگي ميتوانند رفتار و پيامد خاص خود را به دنبال داشته باشند. به طور مثال ترس و نگراني در حد اعتدال باعث ميشود كه نوجوان به امور و تكاليف مدرسهاش توجه نشان دهد اما اگر اين ترس و نگراني بيش از حد باشد يا پايينتر از حد طبيعي، مانعي براي عملكرد مناسب نوجوان ميشود. از اين رو آگاهي از هيجانهاي مختلف در نوجوان و مخصوصاً هيجان خشم كه ميتواند حتي رفتارهاي ضداجتماعي و نابهنجار و بزهكارانه را به دنبال داشته باشد لازم به شمار ميآيد.
محركهاي به وجودآورنده خشم در نوجوان را بشناسيد
خشم يكي از هيجانهايي است كه در دوران نوجواني زياد ميتوان مشاهدهاش كرد. زد و خورد، جر و بحث، فحاشي كردن، شكستن وسايل و اسباب خانه، كژخلقي همگي نشانههايي از حالات خصمانه در نوجوان محسوب ميشود. زماني كه خشم از طريق روشهاي اصولي نتواند خود را نشان دهد به شكل غيرمنطقي و تخريبگرايانه بروز پيدا ميكند.
جلال مرادي، روانشناس باليني در گفتوگو با «جوان» ميگويد هيجانها و عواطف همراه با هويت جنسي و جسمي در نوجوانان رشد ميكند. رشد مهارتهاي هيجاني يا همان «EQ» و در كنار آن رشد مهارتهاي اجتماعي مانند استقلال، خودابرازي، مهارت حل مسئله و مديريت روابط بين فردي از آن جملهاند. نوجوان به دليل اينكه توانايي حل مسئله در او به حد كافي نرسيده و به اين مهارت هنوز اشراف كافي نداشته وقتي با يك فشار رواني روبهرو ميشود مانند يك بازيگر ناشي عمل كرده و رفتارهاي خصمانه يا شايد غيرمنطقي از خود نشان ميدهد. وقتي والدين نوجوان مدام او را تحت كنترل و نظارت خود قرار ميدهند به طور مثال مرتب به او گوشزد ميكنند كه «فلان لباس را نپوش، با فلان دوستت رفت و آمد نكن، سوار موتور دوستت نشو، تا ساعت ۱۰ شب بيرون نباش. بيشتر به فكر درس و مشقت باش، اينقدر پشت كامپيوترنشين» نوجوان احساس ميكند كه هيچگونه استقلالي از خود ندارد يا منابع قدرت كه والدين او هستند اصلاً قادر به درك او نيستند. ناگهان خشم پنهان، مفرط و جمع شده خود را به يكباره ابراز ميكند. نوجواني كه تصور كند والدين او هنوز مانند دوران كودكي با او رفتار ميكنند يا بدون رضايت او به وسايل خصوصي يا حريم او كه معمولاً اتاقش است سركشي ميكنند به شدت برانگيخته شده و باعث پرخاشگري كلامي در او ميشوند. محرك ديگري كه باعث برانگيختگي و رفتار پرخاشگرانه در نوجوان ميشود تأثيرپذيري او از عوامل محيطي مثلاً هواي سرد يا خيلي گرم، طوفاني بودن هوا و نامساعد بودن شرايط محيطي است. وقتي نوجوان احساس كند كه والدين و اطرافيان و حتي خودش مورد ظلم واقع شدهاند و كسي يا چيزي به حق و حقوق خود و دوستانش تجاوز كرده به شدت برانگيخته شده و عصباني ميشود.
پاسخ خشم در دوران نوجواني
ابراز خشم هنگام نوجواني در مقايسه با دوران كودكي بسيار متفاوت است. يك دختربچه خشم خود را به شكل گريه يا سكوت اختيار كردن نسبت به منابع قدرت نشان ميدهد و يك پسربچه معمولاً به شكل
پا كوبيدن، به هم ريختن وسايل بازي و پرتاب آنها هيجان و احساس خود را نسبت به آنچه او را عصباني ميكند، ابراز ميكند اما با رشد كودك و رسيدن به مرحله نوجواني نحوه ابراز هيجانها نيز تغيير مييابد. نوجوان از طريق الگوبرداريهايي كه نسبت به والدين داشته رفتار خصمانه خود را نيز به همان شكل بروز ميدهد. مثلاً نوجواني كه والدين سختگيري داشته او هم سختگير ميشود. والدي كه همواره از پرخاشگري به عنوان وسيلهاي براي رسيدن به اهداف خود استفاده كرده نبايد انتظار داشته باشد كه نوجوان او رفتاري برخلاف رفتار و عمل او نشان دهد. نوجوان نيز از طريق مشاهده ياد ميگيرد كه هرگاه چيزي يا عاملي مانع از رسيدن به خواستههايش باشد او نيز از پرخاشگري استفاده كند. اگر والدي پرخاشگري خود را به شكل منفعلانه نشان ميدهد، نوجوان نيز اين الگو را اختيار ميكند. به نوعي ميتوان گفت بروز خشم بدين شكل مانند آزمايش و خطايي براي نوجوان محسوب شده كه در پي كسب بهترين روش براي رسيدن به اهداف عمل ميكند. در اينجا نقش والدين در جهت كنترل پرخاشگري حائز اهميت است. در برخي از نوجوانان ديده ميشود كه با علائم حركتي به ابراز خشم خود ميپردازند. مثلاًميبينيم نوجوان كلافه و سرگردان مدام در حال قدم زدن در اطراف خانه يا محيط بيرون از منزل است يا به شكل كلامي و لفظي شروع به فحاشي و دشنام دادن ميكند. تغييرات چهرهاي را نيز به وضوح ميتوان در او ديد.
عوامل موثر در به وجود آمدن هيجانها چيست؟
عوامل مختلفي ميتوانند نشانه رشد هيجاني و عاطفي در نوجوان به شمار آيند كه از جمله ميتوان به تغييرات فيزيولوژيكي و هورموني اشاره كرد. جلال مرادي ميگويد همزمان با رسيدن به سن بلوغ هورمونهاي رشد كه متناسب با حالات مردانگي در نوجوانهاي پسر است، به وجود ميآيد. به طوري كه عضلات سينه سفتتر شده و به سمت جلو سوق داده ميشود. يعني نوجوان از لحاظ فيزيكي آماده ابراز برخي از هيجانها ميشود. تغييرات هورموني چه در نوجوان دختر و چه در نوجوان پسر زمينهاي را فراهم ميآورد كه به گونهاي متفاوت از آنچه در دوران كودكي احساس و رفتار ميكردند، عمل كنند و به صورت متفاوت نسبت به محركهاي محيطي واكنش نشان دهند. رشد هيجان از چگونگي روابط خانوادگي نيز متأثر ميشود. خانوادهاي كه زمينهاي مساعد براي پرورش عزت نفس، مسئوليتپذيري و يادگيري مهارت قاطعيت را فراهم ميآورد به رشد بهنجار هيجان در نوجوان نيز كمك كرده است. خانوادهاي كه مدام رفتار كودك خود را زيرنظر دارند، تصميمهاي مهم زندگياش را خودشان ميگيرند و مانع فراگيري هر نوع مسئوليتي مانند خريد كردن هستند يا از تجربه كردن مشكلات كه حتي ميتواند شامل مسائل اقتصادي نيز باشد دريغ ميورزند و از طرفي در نظر نگرفتن خواستهها و اميال فرزندانشان و مجبور كردن نوجوان به گونهاي كه خودشان فكر و عمل ميكنند بدون در نظر گرفتن عقايد نوجوان همگي ميتواند مانع از رشد عزت نفس و در نهايت باعث بر هم خوردن تعادل عاطفه و هيجانها در كودكان شود. متأسفانه آن چيزي كه در جامعه كنوني ما رواج يافته اين است كه به فرزندان اجازه تجربه كردن و روبهرو شدن با تنشها و مشكلات داده نميشود. نوجوان هنوز مانند كودكي است كه مرتب بايد از او مراقبت شده تا صدمه و آسيبي چه از لحاظ ذهني و فكري و چه از لحاظ جسمي او را تهديد نكند. بايد دانست كه نوجوان ديگر مرحله دوران كودكي را پشت سر گذاشته بايد اين فرصت را در اختيار فرزندان قرار دهيم كه او هم گاهي با مشكلات زندگي دست و پنجه نرم كند. او هم بپذيرد كه زندگي داراي مشكلات مادي و غيرمادي فراواني است، او بايد ياد بگيرد كه چگونه در مقابل ناملايمات زندگي از خود انعطافپذيري نشان دهد. راههاي كسب حل مسئله را فراگيرد و بهترين روش براي حل بحرانهاي زندگي را كسب نمايد. نوجواني كه با هيچگونه ناكامي و شكستي در زندگياش روبهرو نشده و هر آنچه ميخواسته فوراً در اختيارش گذاشته شده چگونه ميتواند فردا از پس بحرانها و مسائل بزرگتر زندگي سربلند بيرون آيد، چگونه ميتواند خودش و هيجان و احساس و عاطفهاش را به تعادل رساند و آنها را در كنترل خويش درآورد. كسي كه نميتواند هيجانهاي خود را تحت سيطره خود درآورد چگونه ميتواند در آينده با همسر خود همدردي كند و موجبات آرامش همسر و فرزندش را ايجاد كند.
استقلال رواني در نوجوانها را جدي بگيريد
اما از آنجايي كه هر مؤلفه رشدي ميتواند آثار و نتايج مثبت و منفي داشته باشد هيجان و عواطف نيز ميتواند پيامدهاي خوب يا منفي را به دنبال داشته باشد. يكي از نتايج مثبت رشد هيجان كسب استقلال رواني در نوجوان است. نوجوان كمكم از بستر خانه و خانواده فاصله گرفته و به سمت گروههاي دوستانه در اجتماع كشيده ميشود. وي كمكم با واقعيتهاي جامعه روبهرو شده و از طرفي در نتيجه اين تعاملات اجتماعي به نقاط قوت و ضعف خود آگاهي پيدا ميكند. او نسبت به حد و حدودها، حقوق خود و ديگران و نحوه تعامل و احترام با مجريان قانون و چگونگي يك رقابت سالم را فراميگيرد. هيجانها باعث افزايش ميل و انگيزه به انجام فعاليتهاي مثبت و شاديبخش مثل مطالعه، تفريح، گردش با دوستان و كسب آگاهي نسبت به خود و جهان و مذهب و دين و نظاير آن ميشود.
اينكه نوجوان در پي كسب استقلال است به خودي خود بد نيست اما كنترل مناسبي كه خانوادهها روي نوجوان اعمال ميكنند و ياد دادن جرئتآموزي و مهارت «نه» گفتن از جمله نكتههايي است كه خانواده بايد به آن توجه نشان دهد. هيجان خشم و ترس در همه جا مضر به شمار نميآيد. نوجوان بايد از عواقب مصرف مواد مخدر و دخانيات بترسد يا از پيشنهاد دوستان و اطرافيانش براي انجام تفريحات ناسالم ناراحت شود. اما از طرفي ميبينيم كه هيجانها آثار منفي را نيز بر ذهن و بدن نوجوان وارد ميآورند. هيجان اگر شديد و تند باشد فعاليت ذهني نوجوان را مختل كرده و قدرت يادگيري و توجه و دقت را در او پايين ميآورد. در نهايت فعاليتهاي مثبت او مثل درس خواندن براي امتحان را مختل ميكند. اضطراب و ترس يا خشم و ناراحتي شديد كه شايد به دليل مشاجرات خانوادگي در محيط خانواده به وجود ميآيد از جمله عواملي هستند كه مانع از رفتار بهينه در نوجوان ميگردد. از طرفي هيجانهاي مزمن و شديد موجب خستگي، سردرد و اختلالهاي گوارشي مانند بياشتهايي و استفراغ و اسهال و كاهش وزن و ضعف عمومي ميشود. هيجانهايي كه به صورت مداوم و مزمن ادامه دارند ميتوانند به شكل عادتهاي هيجاني موجب گرايش نوجوان به سمت اضطراب و بدبيني مفرط گردند.
ماجراي آن دو كودك ژاپني كه بلوتوث شد
Video Player
همانطور كه از نظر خانوادهها آموزش مسائل بهداشت بدني براي كودكان و نوجوانان حائز اهميت است آموزش بهداشت عاطفي را نيز بايد مورد توجه قرار داد. خانوادهها با فراهم آوردن موقعيتها و چالشهاي مختلف در خانه ميتوانند نحوه بروز هيجان و چگونگي كنترل و انعطافپذيري عواطف را در نوجوانان رشد دهند. چند وقت پيش عكس دو كودك ژاپني در سايتها منتشر شد كه يكي از اين كودكان بدن خود را به شكل پل درميآورد تا خواهر او بتواند از روي او بگذرد. اين موضوع نشان ميدهد كه محيط اجتماعي با فراهم آوردن يك سري چالشها و بحرانها توانسته چگونگي حل مسئله و مشكل را به كودكان آموزش دهد. كودكان ياد گرفتهاند كه در موقعيتهاي مختلف به نحو مؤثر خود و احساسات خود را تحت كنترل در آورند. اين مسئله بسيار مهم است كه نه تنها خانواده بلكه محيط مدرسه و اجتماع و حتي رسانهها به رشد عاطفي و هيجان نوجوانان و كودكان كمك كنند. ترس خوب است اما به جاي خود. اگر نوجوان ما با كوچكترين مشكلي كه روبهرو ميشود دچار ترس، ناراحتي و اضطراب شود هيچگاه به آن منبع كنترل دروني دست نخواهد يافت يا اگر براي رسيدن به خواستههايش با مانعي روبهرو شود و دچار خشم و غضب گردد با مشكلات بزرگتر در آينده نميتواند به نحو احسن و معقولانه روبهرو شود. جلال مرادي معتقد است امروزه جامعه ما با برگزاري بسيج سازندگي توانسته موقعيتهايي را براي جوانان و نوجوانان فراهم كند كه علاوه بر آثار مذهبي و بالا بردن قدرت معنويت در آنها در نحوه رويارويي با مشكلات و سختيها، نحوه رقابت كردن به شيوه صحيح، بالا بردن حس همكاري و نوعدوستي، افزايش عزت نفس و خودكارآمدي و در نهايت كسب استقلال هويت در جوانان بسيار سازنده و كمككننده باشد. از طرفي محيط مدرسه از موقعيتهايي به شمار ميرود كه نوجوان و فرزند ما بيشترين اوقات خود را در آنجا ميگذراند بنابراين نحوه تعامل معلم با دانشآموز بسيار مؤثر خواهد بود. «بايش» در اين زمينه توصيه كرده كه هر معلم بايد همواره درباره هر يك از دانشآموزان خود از پنج چيز آگاهي داشته باشد.
۱- بهداشت و تندرستي
۲- استعداد، تواناييها
۳- آرزوها و هدفها
۴- موانع اختصاصي يا فشار رواني
۵- فرهنگ و اجتماعي كه شامل اوضاع و احوال خانواده دانشآموز است.
معلمي كه اعتماد دانشآموزان را نسبت به خود جلب كرده باشد و نه تنها يك معلم بلكه يك همراه و دوست با دانشآموزانش باشد نسبت به احساسات و عواطف و حالات و انگيزهها و رفتارهاي محصلان آگاهي يافته و در جهت ارتقاي بهداشت عاطفي آنها كمككننده خواهد بود.
در این باره فکر کنید: هرآنچه ما انجام می دهیم از یک اندیشه آغاز می شود. هر عمل، هر کلمه، هر ابداع از تجسم های ما بوجود آمده است. توانایی دیدن چیزها قبل از اینکه رخ دهند ما را قادر می سازد تا رویاهای خود را دنبال کنیم و در نهایت آنها را انجام دهیم. در واقع، تجسم بهتر آینده ای که به دنبالش هستیم، شانس ما را در تحقق آن افزایش می دهد.
آموزش ذهن، آموزش جسم است
مغز نمی تواند بین یک اقدام واقعی با یک اقدام ذهنی تفاوتی را دریابد. تحقیقاتی که در این باره انجام شده نشان می دهد که تفکر درباره یک اقدام، حتی اگر بدن ما در حالت استراحت باشد، منجر به تحریک و فعالیت رشته های عصبی مرتبط در مغز می شود به گونه ای که واقعاً آن کارها را انجام داده اید.
برای تجربه بهتر این موضوع، این تمرین را انجام دهید: سعی کنید که در دهان خود بزاق (آب دهان) تولید کنید. کار خیلی سختی است.حال تجسم کنید که یک آلوی نرم ورسیده، ترش و آبدار در دهان خود دارید و با زبان خود، آن را به این طرف و آن طرف دهان خود می اندازید. در این حالت به سادگی، بزاق دهان تولید می شود
این هم یک خبر خوب: آموزش های ذهنی می تواند تقریباً تمام مهارت های ما را بهبود داده و سرعت ما را در رسیدن به هدف افزایش دهد
به عنوان مثال، بسیاری از روانشناسان ، تمرین های ذهنی را برای هر نوع کاری توصیه می کنند. اینها معمولاً اجتماعی یا مرتبط با کار هستند: برای افزایش اعتماد به نفس، برگزاری روان یک جلسه یا مصاحبه یا افزایش کارایی روزانه. بیشترین تشویق برای استفاده از تصور در مورد ورزشکاران اعمال می شود تا بتوانند تکنیک های کاری شان را بالابرده و تشویق به فعالیت و پیشرفت بیشتر شوند. در مصاحبه ای که با قهرمان های رتبه اول المپیک، مشخص شد که بسیاری از آنان از تجسم استفاده کردند، نه تنها در انجام تکنیک های ورزشی بلکه برای بوجودآوردن احساس برنده شدن
5 تکنیک کاربردی جهت تجسم
این تکنیک ها از ساده به پیچیده، مرتب شده اند. زمانی سراغ تمرین بعدی شوید که در تمرین اول به اندازه کافی مهارت کسب کرده اید. هیچ عجله ای نیست. هر چقدر که خواستید روی یک تکنیک بمانید
تکنیک اول:
عکسی را انتخاب کنید و روی آنالیز و تحلیل آن زمان بگذارید. هرچقدر می توانید، جزئیات آن را به خاطر بسپارید. سپس چشمانتان را ببندید و سعی کنید که این تصویر را در ذهنتان تجسم کنید. سعی کنید که تصویر ذهنی شما هرچه بیشتر این موارد را داشته باشد: رنگ ها، پرندگان در آسمان، چروک های روی صورت و هرآنچه که در تصویر اصلی هست. چشمانتان را باز کنید و ببینید که چه جزئیاتی را از قلم انداخته اید. این کار را تا جایی ادامه دهید که بتوانید تصویر اصلی را به خوبی مجسم کنید
تکنیک دوم:
در این تکنیک به صورت سه بعدی کار می کنیم. حالا یک شی کوچکی را برداید مثلاً کلید یا قلمتان را. مجدداً آن را آنالیز کرده و به خاطر بسپارید. زمان بگیرید.
حالا چشمانتان را ببندید و آن شی را در ذهن خود مجسم کنید. چالش این تمرین، چرخاندن شی در ذهن است. تمام جزئیات را ببینید اما از تمام زوایا. اگر راحت هستید، محیط اطراف آن را هم به تجسم بکشید. آن را روی یک میز خیالی بگذارید. بر آن کمی نور بتابانید و سایه آن شی را به تصویر بکشید
تکنیک سوم:
این تکنیک بر اساس تکنیک دوم ساخته می شود. برای برخی از افراد سخت است اما برخی هم آن را راحت یاد می گیرند. در این جا همان شکل کوچک را تجسم کنید اما با چشمان باز. آن را در دنیای واقعی ببینید، درست در جلوی خودتان. مجدداً آن را حرکت دهید، بچرخانید و با آن بازی کنید. ببنید که چگونه جلوی دیگر اشیائی که پیش رویتان است قرار می گیرد. تجسم کنید که روی کی بردتان است، سایه آن را روی موس ببینید یا با آن به فنجان چای خود ضربه بزنید.
تکنیک چهارم:
در این مرحله، شما را به داخل تصویر می بریم. یک محل زیبا را تجسم کنید. من دوست دارم که ساحل مورد علاقه ام را به مجسم کنم. حال خود را در آن منظره ببینید. مهم است که خود را در آن جا ببینید نه اینکه درباره آن فکر کنید.
دیگر حس های خود را هم به میدان بکشید. چه صدایی را می شنوید؟ آیا صدای حرکت برگ ها در اثر باد را می شنوید؟ آیا صدای گفتگوی مردم در پشت سر خود را می شنوید؟ با احساس لامسه چطورید؟ آیا شن هایی که بر روی آن ایستاده اید را احساس می کنید؟ با بوییدن چطورید؟ آیامی توانید خوردن یک بستنی را تجسم کنید و احساس کنید که از گلوی شما پایین می رود؟
مجدداً مطمئن شوید که در صحنه هستید نه اینکه فقط درباره اش فکر می کنید. این فیلم ذهنی را هرچه با وضوح و جزئیات بیشتر ببینید.
تکنیک پنجم:
در آخرین تکنیک، قصد داریم که چیزهایی کمی زنده تر ایجاد کنیم. تصویر تمرین قبل را تجسم کنید. حالا شروع کنید در حرکت و گذر از میان چیزها. صخره ای را بگیرید. روی یک نیمکت بنشینید. در آب بدوید. روی شن ها بقلتید.
حال ا کس دیگری را هم اضافه کنید. معشوق خود را تصور کنید که با هم در حال رقص هستید. یا دوستتان را تصور کنید که در حال گفتگو با او هستید. تصور کنید که وقتی برایش جوکی تعریف می کنید، می خندد. حال تصور کنید که روی شانه شما می زند. چه احساسی خواهید داشت؟
جزئیات و واقع گرایی
علت اینکه بر جزئیات و واقع گرایی تاکید می کنیم این است که بدون آنها، تمرین اثربخش نیست. اگر من از تو بپرسم که خود را حال انجام کار مطلوبت تجسم کن (حال در یک جلسه یا یک کار ورزشی) شما احتمالاً خودت را می بینی که مستقیماً در حال اجرای کار هستی. شما به خوبی و در عین خونسردی کارتان را انجام می دهید. این احساس خوبی دارد و باعث انگیزه می شود اما در واقع چنین کاری اتلاف وقت است
واقع گرایی، مهم ترین جنبه تجسم است. سربازان باید در تمرین هایشان، همان شرایطی را داشته باشند که در میدان واقعی مبارزه با آن روبرو هستند. تمرین صرف با بازی های کامپیوتری یا در میدان های پینت بال، کافی نیست
تمرین های ذهنی نیز چنین هستند. هرچیز تا آنجا که می تواند باید واقعی باشد. من یک بوکسور آماتور بودم و برای موفقیت، تجسم می کردم. اولین فیلم های ذهنی ام، مانند محمد علی، ضربه می زدم. اما واقعیت به زودی مشتی بر صورتم زد، در اولین مبارزه با یک حریف واقعی، از پا در آمدم
تا آن زمان، تجسم های من کاملاٌ فانتزی بود، مانند ساختن قصری در هوا. من داشتم وقتم را تلف می کردم. اما از زمانی که تجسم را به صورت درستی انجام دادم، متوجه شدم که تمام خطاهای خود را مرتکب می شوم، حتی در تمرین های ذهنی. قلبم تندتر می زد، مشت هایم گره می شد و همان ترس واقعی بر من مستولی می شد. تمام این ها در حالی بود که فقط روی نیمکت نشسته بودم
آیا این بدین معنی بود که شکست خوردم؟ نه معنی اش این بود که پیروز شدم. از آن زمان به بعد، تمرین های ذهنی من، در خدمتم بود. چون تمام ضعف ها و ترس ها در رینگ ذهنی من بود و هرپیشرفتی که در آن داشتم در جهان واقعی هم به تحقق می پیوست
به کارگیری تجسم در اهداف
تجسم ابزار قدرتمندی است که شما را در تحقق اهدافتان یاری می دهد. برای استفاده از تجسم در تحقق اهداف به نکات زیر توجه کنید
به جنبه مثبت کار تمرکز کنید. یک خطای عمومی این است که به جنبه منفی هدفتان تمرکز کنید. مثلاً کسی که می خواهد لاغر شود عکس افرادی با شکم های چاق را در اتاقش بزند و فکر کند که این کار او را تشویق می کند. با تمرکز بر چاقی، فرد تنها چاق تر می شود. باید فرد خود را لاغر تصور کند
آن را داشته باشید، نه آنکه آن را بخواهید. به چیزهایی فکر کنید که واقعاً آن را می خواهید. حال، آیا شما آن را دارید؟ احتمالاً نه. اغلب اوقات خواستن در خلاف داشتن است. بنابراین هنگام تجسم، درباره داشتن چیزی فکر نکنید، خود را در وضعیتی ببینید که آن را دارید
استمرار داشته باشید. شما باید برای اینکار سخت کوش باشید. ذهن شما مانند یک عضله است، همانند عضلات بدن تان. ورزشکاران بدنسازی، اندازه تمرین هایشان را کم نمی کنند و هر روز دو دقیقه مدت زمان تمرین هایشان را افزایش می دهند. آنها برای کسب هدفشان سخت می کوشند. هدف خود را ، دغدغه خود کنید و پی در پی به آن بپردازید
دقیق باشید. بسیاری از افراد، اهداف مبهم دارند. آنها به صورت مبهم می خواهند که ثروتمند شوند یا به جای خوبی سفر کنند. کجا؟ در این باره خیلی فکر نکرده اند. مانند کسی که به فروشگاهی می رود تا یک چیز مبهم بخرد. هیچ اتفاقی نمی افتد. شما باید هدف مشخصی داشته باشید: من میخواهم به سوپر مارکت بروم تا یک شامپو و مسواک بخرم. هدف شما نیز مانند این است. تا آنجا که می توانید جزئیات هدف خود را معلوم کنید: دقیقاً چقدر پول می خواهید، از یک جلسه انتظار چه خروجی هایی را دارید و مواردی از این دست
يافته هاي جديد محققان در مورد غيبت
صحبت درباره فردی که در جمع حاضر نیست، خصلت پسندیدهای به شمار نمیآید، اما جوامع برای تداوم بقای خود به آن احتیاح دارند. ما با صحبت درباره افراد غایب، به همدیگر در برخورد با افراد نادرست هشدار میدهیم.
خبرگزاري رسمي آلمان: صحبت درباره فردی که در جمع حاضر نیست، خصلت پسندیدهای به شمار نمیآید، اما جوامع برای تداوم بقای خود به آن احتیاح دارند. ما با صحبت درباره افراد غایب، به همدیگر در برخورد با افراد نادرست هشدار میدهیم.
انسانها در موقعیتهای مختلف برای ارتباط برقرار کردن با هم از هر فرصتی استفاده میکنند و در بیشتر مواقع موضوع مکالماتشان حول محور “دیگران” میچرخد. تقریبا دو سوم محتوای گفتوگوهایی که بین انسانها صورت میگیرد در مورد افرادی است که در جمع حضور ندارند.
کودکان در حیاط مدرسه، همکاران هنگام نوشیدن قهوه و همسایگان در حین رفت و آمد روزمره، همگی به این موضوع میپردازند و با هم بحث و مشورت میکنند. هم زنان و هم مردان در تمام مراحل تاریخ و در همه فرهنگها همین طور برخورد میکردهاند.
بدگوئی و پشت سر دیگران حرف زدن در همه جوامع معمولا خصلتی ناپسند محسوب میشود، اما گاهی اوقات میتواند تأثیری سازنده نیز همراه داشته باشد. روانشناسان و پژوهشگران علم تکامل در سالهای اخیر در جریان بررسیهای مختلف متوجه شدهاند که بدون وجود گفتودگو درباره دیگران که ظاهرا سطحی و بیهوده به نظر میرسد، جوامع نمیتوانند به بقای خود ادامه دهند. با وجود اینکه محتوای این مکالمات معمولا بسیار پیشپاافتاده است، اما اهمیت زیادی دارد.
تغییر از کودکی به بزرگسالی زمان بسیار خطرناکی برای نوجوانان در جامعه ماست. بچه ها از سالهای اول برنامه های تلویزیون و ماهواره و فیلم هایی را نگاه میکنند که تاکید بر این دارد که “جذبه جنسی” یک ویژگی شخصی است که افراد باید تا می توانند در ارتقاء آن بکوشند. نوجوانان در خطر هستند—چه از ایدز و چه از بیماری های دیگری که با رابطه جنسی منتقل می شود.
مضامین جنسی به طور مداوم درمعرض کودکان ونوجوانان قرار می گیرد و این بر فعالیت و باورهای جنسی آنها تاثیر می گذارد. واقعیت این است که کودکان و نوجوانان در معرض بمبارانی از مضامین و پیام های جنسی قرار دارند:
·در سال 2003، 83 درصد از اپیزودهای 20 برنامه تلویزیونی برتر ویژه نوجوانان در ماهواره حاوی برخی مضامین جنسی بوده که در 20 درصد آن رابطه جنسی دیده می شده است.
· 42 درصد از آهنگ های پرفروش در سال 1999 مضامین جنسی در خود داشته که در 19 درصد آنها رابطه جنسی به خوبی بیان شده است.
·به طور متوسط، موزیک ویدئوها در هر ساعت 93 موقعیت جنسی را به نمایش می گذارند.
·در دخترانی که 14 ساعت موزیک ویدئو رپ در هفته تماشا می کنند احتمال داشتن چندین شریک جنسی به طور همزمان بیشتر است و بیشتر به بیماری هایی که از طریق رابطه جنسی منتقل می شود مبتلا می شوند.
·برآورد شده است که 6/6 میلیون از کودکان بین 2 تا 11 سال و 3/7 میلیون از نوجوانان بین 12 تا 17 سال ویدئوی رابطه جنسی جاستین تیمبرلک و جانت جکسون را در سال 2004 تماشا کرده اند.
ماهواره، فیلم و موزیک تنها عاملان اثرگذار نیستند. اینترنت هم کودکان و نوجوانان را در معرض اطلاعات پهناور و گسترده جنسی و همچنین آدم های بیشماری که دوست دارند درمورد رابطه جنسی صحبت کنند، قرار می دهد.
نوجوانان در اینترنت احساس امنیت می کنند چون هویتشان مخفی باقی می ماند و می توانند به هر اندازه که می خواهند درمورد سکس اطلاعات بگیرند. سایت های دوستیابی هم فرصت حرف زدن و ملاقات کردن با افرادی مثل خودشان را برایشان فراهم می کند.
همانطور که اولویت های جنسی رفتارهایی اکتسابی هستند، اکثر انحرافات جنسی نیز رفتارهایی اکتسابی هستند و هرزه نگاری (پرنوگرافی) این قدرت را دارد که آنها به این انحراف هدایت کند. پرنوگرافی مسئله ای اعتیادزا است طوریکه فرد نسبت به سکس عادی دیگر حسی نخواهد داشت و به سمت تصاویری خطرناک از به بردگی گرفتن، تجاوز، رابطه جنسی با شکنجه، سکس گروهی و خشونت کشیده می شود.
کمترین تاثیر پرنوگرافی ویران کردن روابط با خارج کردن فرد از انسانیت و کاهش ظرفیت دوست داشتن وی می باشد. در بدترین حالت، برخی از این معتادان به پرنوگرافی شروع به عملی کردن تخیلات جنسی خود با قربانی کردن دیگران، منجمله کودکان و حیوانات، می کنند.
همچنین نوجوانان باورها و اعتقادات فرهنگی خود را درمورد رفتار جنسی طبیعی دارند. بااینکه اکثر دختران نوجوان باور دارند که سکس به معنای عشق است اما سایر نوجوانان—مخصوصاً پسرها—عقیده دارند که سکس نشانگر تعهد نیست، فقط یک فعالیت عادی است و خطرات و عواقب جدی آنرا به حداقل می رسانند. این یعنی دقیقاً همان چیزی که در تلویزیون می بینند. به تصویرکشیدن کم خطرات سکس در ماهواره، مثل بیماری و بارداری، اهمیت مسئولیت جنسی را در نظر آنها پایین می آورد.
.
سایر تصورات غلط عبارتند از:
·همه نوجوانان رابطه جنسی دارند
·داشتن رابطه جنسی شما را به فردی بزرگسال تبدیل می کند
·آن نوجوانانی که سکس ندارند مشکل دارند
· دختری که عادت ماهیانه می شود یعنی حامله نیست
· اگر بار اول باشد که یک دختر سکس می کند، باردار نمی شود
·تازمانی که رابطه جنسی کامل نداشته باشید باکره هستید—سکس دهانی به حساب نمی آید
آشکار است که والدین و خانواده با مشکل بزرگی روبه رو هستند. اما ایده های مهمی هست که می تواند به آنها در این زمینه کمک کند.
نوجوانان باید این واقعیت را درمورد تولیدمثل، جلوگیری از بارداری، و بیماری هایی که از طریق رابطه جنسی منتقل می شود درک کنند. از 60 میلیون افرادی که در 20 سال گذشته به ایدز مبتلا شده اند، تقریباً نیمی بین سنین 15 تا 24 سال مبتلا شده اند.
هرساله تقریباً 25 درصد از نوجوانانی که فعالیت جنسی دارند به بیماری های جنسی مبتلا می شوند و 80 درصد از آنها از ابتلای خود به این بیماری ها بی اطلاع هستند و این بیماری را به افراد دیگر نیز منتقل می کنند. درمورد ایدز این اطلاعات نگران کننده تر است. تقریباً 50 درصد از ایدز هرساله در افراد زیر 25 سال اتفاق می افتد.
برنامه های آموزشی جنسی در مدارس می تواند به طرز قابل توجهی در کاهش این آمار ثمربخش باشد. اما شواهد نشان می دهد که آموزشات جنسی سنتی اطلاعات جنسی را بالا می برد اما تاثیری در خودداری نوجوانان از رابطه جنسی یا استفاده از وسایل ضدبارداری ندارد.
والدین نیز باید از یکسری اطلاعات مهم مطلع باشند، مثلاً اینکه هرچه سن انجام رابطه جنسی کمتر باشد احتمال اجباری بودن آن بیشتر است و رابطه جنسی اجباری تاثیرات منفی را در دراز مدت روی فرد خواهد گذاشت.
.
موارد زیر مربوط به شروع دیرتر رابطه جنسی است:
·داشتن والدین مطلع تر از نظر جنسی
·روابط خانوادگی حمایت کننده
·نظارت والدین
·دوستان سالم که از سکس دوری می کنند
· نمرات خوب در مدرسه
·انجام تکالیف مذهبی و عبادات
تعهدات و ارزش ها در هر جامعه ای آنقدر متفاوت است که مدارس نمی توانند به طور کامل و منظم در آموزش مسائل اخلاقی فعالیت کنند. براساس تحقیقات و مطالعات انجام گرفته، والدین و باورهای مذهبی در کنار هم می توانند بر تصمیمات نوجوانان درمورد داشتن یا نداشتن سکس تاثیر بگذارد.
والدین از طرق زیر به بهترین شکل می توانند بر فعالیت جنسی فرزندانشان نقش داشته باشند:
· با حفظ یک رابطه گرم و صمیمانه با فرزندان خود
·یاددادن به فرزندشان که تا زمان ازدواج بهتر است از رابطه جنسی دور بماند.
والدینی که در زندگی فرزندان خود نقش موثر دارند و به خوبی باورها و ارزش های اخلاقی و مذهبی خود را به فرزندانشان هم منتقل می کنند، بیشترین موفقیت را در جلوگیری از رفتارهای غیراخلاقی و خطرناک فرزندانشان خواهند داشت.
به همین دلیل، خیلی مهم است که نوجوانان با نمونه های واقعی از افرادی که با مسئولیت پذیری تمام با طبیعت جنسی خود برخورد می کنند، آشنا شوند.
اخلاقیات به معنای تجرد نیست. اخلاقیات تعهدات واقعی زندگی هستند که افراد درمقابل مسائلی که برایشان ارزشمند است دارند.
والدین و سایر بزرگسالانی که در زندگی فرد تاثیرگذارند (در مدرسه، در جامعه) باید به نوجوانان تفاوت بین سرسپردگی و شیفتگی را نشان دهند و به آنها کمک کنند در قلب خود بین ایندو تفاوت بگذارند.
نوجوانان باید بدانند که در روابط جنسی نیزمثل سایر روابط نیاز به دقت و هوشمندی است.
محدوده رفتار جنسی نوجوانان
خیلی مهم است که والدین رفتار جنسی نرمال برای کودکان و نوجوانانشان را بشناسند و بدانند که چه رفتارهایی نشاندهنده این است که فرزندشان قربانی سوءاستفاده جنسی شده است یا به طریقی خشن دربرابر دیگران رفتار می کند.
محدوده طبیعی
· مکالمات جنسی با همسالان خود
·شوخی ها و جوک هایی در حد هنجارهای اجتماعی و فرهنگی
·اشارات و کنایات جنسی
·علاقه به ادبیات عاشقانه
·بغل کردن، بوسیدن و گرفتن دست
· رابطه تک نفره: رابطه داشتن فقط با یک نفر خاص در طول نوجوانی.
.
چراغ زرد
بااینکه خیلی از این رفتارها خارج از محدوده رفتارهایی نیست که در گروه های همسالان نوجوانان دیده می شود اما برای ایجاد رفتارها و خصوصیات سالم و مسئولیت پذیرانه باید برخی ارزیابی ها انجام گیرد.
· شیفتگی جنسی/اضطراب (که در زندگی روزمره اختلال ایجاد کند)
·علاقه به پرنوگرافی
· داشتن رابطه جنسی با چند نفر به طور همزمان
·مضامین خشونت بار جنسی/هرزگی
·تصاویر دیواری جنسی
·خجالت از دیگران با مضامین جنسی
·تجاوز به حریم جسمی دیگران
·بالا کشیدن دامن/پایین کشیدن شلوار
·حرکات شهوانی وقیحانه
چراغ قرمز
·خودارضایی وسواسی
· تحقیر خود یا دیگران با مضامین جنسی
·تلاش در نشان دادن آلت تناسلی دیگران
·استفاده از پرنوگرافی خشن
·مکالمات صریح جنسی با بچه های کوچک
رفتارهای غیرقانونی
·تلفن های شهوانی زشت، اطفاء شهوت با نگاه، مالیدن، نشان دادن آلت جنسی خود، آزار جنسی
·لمس کردن آلت تناسلی دیگران بدون اجازه وی
·تهدیدات جنسی (کلامی یا نوشتاری)
·تماس جنسی با تفاوت سنی زیاد
· تماس جنسی به زور
·تجاوز جنسی
·آسیب جنسی به دیگران
·تماس جنسی با حیوانات
اغلب قسمت اعظم ناراحتیهایی که ما از دیگران داریم زاییده ذهن ما و تعبیری است که بر روی حرفهای آنها میگذاریم چرا که نمیتوانیم اطرافیان خود را وادار کنیم که مثل ما فکر کنند و بر طبق خواسته ما سخن بگویند. اما زمانی که شنونده یا مخاطب مکالمهای هستیم با ارزیابی و تحلیل بیش از حد حرفها، زندگی را برای خود دشوارتر میکنیم.
آموختن فنون تعاملات اجتماعی و این که صحت مکالمات را از زبان بدن فرد مخاطب و واکنشهای چشمی او دریابیم قاعدتا ایدهای مفید در روابط روزمره است، اما افراط و زیاده روی در استفاده کردن از این ترفندها میتواند آسیبرسان باشد. در واقع این که همواره به دنبال حقیقت پشت پرده باشیم و مانند کاراگاهی در جمع متهمین به دنبال روابط و رازهای فاش نشده بگردیم، لذت روابط اجتماعی را از ما خواهد گرفت. در این مقاله دستورالعملهای سادهای را مرور میکنیم که مانع از افراط ما در این زمینه خواهد شد.
توجه خود را به لحظه معطوف کنیم
در مکالمات معمول گاه تمایل افراد بر این است که اشارت و نشانهها و در واقع کلید واژهها را دنبال کنند و به دنبال سرنخهایی برای یافتن حقیقت بگردند و این تا جایی پیش میرود که دیگر صحبت مخاطب را نمیشنوند و در یک «حقیقت مجازی» که برای خود ساختهاند سیر میکنند. این افراد اغلب پس از گذشت زمان و دور شدن از موضوع بحث و فرد مخاطب، نظر به شدت متفاوتی در خصوص موضوع مکالمه دارند.
برای آن که تمرکز خود را بر روی مکالمه حفظ کنیم و به دنبال رازهای نهان کلمات نگردیم، وال استریت ژورنال تکنیکی را با نام Rasa معرفی میکند. اساس این تکنیک مشارکت در مکالمه است. در حقیقت زمانی که ما در مکالمهای خاموش هستیم، زمان لازم را داریم که درذهن خود داستانسرایی کنیم. بنابراین بهتر است بحث را به صورت مشارکتی دنبال کنیم. حتی استفاده از لغاتی شبیه «آه»، «عجب»، «اوهوم»، «واقعا!» و یا پرسیدن سوالات مرتبط به ما کمک میکند که در مکالمه باقی بمانیم.
در فکر حرکت بعدی نباشیم
ممکن است مکالمات برای ما شبیه یک بازی شطرنج یا چیزی از این دست باشد و ما در طول مکالمه با مخاطب مشغول چیدمان برنامه خود و آماده کردن واکنش مناسب برای حرکتهای بعدی و توطئههای احتمالی باشیم. شاید این برنامهریزی در نگاه اول حرکتی هوشمندانه و منطقی به نظر برسد اما پرداختن بیش از حد به آن محل انتقاد خواهد بود.
ما چک لیستی از موارد دلخواه و مورد رضایت خود را در ذهنمان آماده کردهایم و مدام بررسی میکنیم که آیا موارد مطروحه خواستههای ما را پوشش میدهد یا خیر و البته نتایج این آنالیزهای گام به گام در نهایت کارگشا نخواهد بود. بنابراین شاید تنها راه حل موجود آن باشد که ذهن خود را متوقف کنیم و نگذاریم به سراغ یافتن پاسخ بعدی و واکنش بعدی برود. به عبارت سادهتر برای مشکلی که به وجود نیامده و یا حملهای که صورت نگرفته است به دنبال راه حل نباشیم.
گاهی بپذیریم که افراد منظور پنهانی از حرفهای خود ندارند
در نظر بگیرید که با دوست خود در حال تماشای یک فیلم علمی تخیلی هستید، اگر او مدام به شما یادآوری کند که همه سکانسها جلوههای ویژه است و در واقعیت امکانپذیر نیست این اتفاقات رخ دهد، مطمئنا لذت تماشای فیلم را از شما خواهد گرفت.
تجربیات ما از زندگی و آموختن شیوههایی برای پنهان سازی حقایق و نمایش آن چه که دلخواه ما است، به مرور این نگرش را در ما به وجود میآورد که در پس هر زیبایی و یا کلام شیرین و دلنشینی، واقعیتی زمخت و آزاردهنده پنهان است. بنابراین زمان زیادی را صرف میکنیم تا مکالمات را دوباره و چندباره به یاد بیاوریم، منظور مستقیم را رها میکنیم و کلمات را برای یافتن فرضیه یا حقیقتی پنهان جستجو میکنیم و به طرزی شگفتآور ذهن خلاقمان اغلب دست خالی باز نمیگردد و فرضیهای را پیدا کرده و آن را به اثبات میرساند.
تا زمانی که خود ما از پنهان کاری و سیاستهای کلامی برای رسیدن به اهدافمان استفاده میکنیم، نمیتوانیم به طور کل منکر این پنهانکاری شویم و همه مکالمات را صادقانه برداشت کنیم. اما باید بپذیریم که گاهی هم افراد دقیقا همان گونه که میگویند هستند و ماسکی بر روی صورتشان نیست.
جس لمبرت در سایت Medium میگوید:
«من در ذهنام همه مکالمات را دوباره مرور میکنم و دوباره تن صدا و دیالوگ برقرار شده را تحلیل میکنم. آیا ضعیف برخورد کردهام؟ آیا به حالت چهرهشان به درستی توجه کردم؟ آه خدای من، حتما فکر میکنند من احمق هستم! و با در نظر گرفتن شخصیت درونگرایی که دارم و این که ناخودآگاه حس میکنم در تعاملات اجتماعی ضعیف هستم، تنها زندگی را برای خودم سختتر و لذت آن را کمتر میکنم.»
تنها راه مبارزه با این عادت این است که این تحلیلها را متوقف کنیم، در مکالمات شرکت فعالتری داشته باشیم و به سادگی بپذیریم که منظور مخاطب ما دقیقا همان چیزی است که میگوید. اگر توجه بیشتری به خرج بدهیم، شیوه ارتباط برقرار کردن افراد را یاد میگیریم و راحتتر میتوانیم در مکالمات شرکت کنیم. البته بدون آنالیز بیش از حد آنها!
تعادل را برقرار کنیم
قرار نیست زودباور باشیم و ساده لوح جلوه کنیم. تمام ترفندهایی که در گفتن و شنیدن مکالمه در طی سالها آموختهایم قابل استفاده و مفید هستند. اما در یک گفتگوی معمولی و دوستانه میتوانیم آنالیز زبان بدن را نادیده بگیریم. در نقطه مقابل در یک بحث و یا یک قرار کاری توجه به زبان بدن فرد مخاطب میتواند برای ما بسیار با اهمیت باشد.
در نهایت در نظر داشته باشیم که مغروق در داستان سازی خود نشویم. همه ما میدانیم که متاسفانه دروغ گفته میشود و تشخیص حقیقت از دروغ بسیار با اهمیت است، اما نگذاریم که به قانون مکالمات ما تبدیل شود.
مهم آن است که ما دانش کافی را داشته باشیم تا بتوانیم در موقع لزوم از آن استفاده کنیم.
شما با چه روش هایی به کودکتان ابراز علاقه می کنید؟ همه ما گاهی آنقدر سرمان با چیزهای مختلف مشغول است که یادمان می رود برای چیزهای مهم زندگی، مانند ابراز علاقه به فرزندان، وقت بگذاریم. اما نگران نباشید، حتی اگر شما وقت کافی برای این کار ندارید، ما به شما راههای ساده ای را نشان می دهیم که معنی “دوستت دارم” می دهد.
1. برای فرزندتان یادداشت بگذارید
گذاشتن یک نوشته کوتاه در ظرف غذای کودکتان یا کیف مدرسه او می تواند ایده خوبی باشد. برای کودکان بزرگ تر که دوست ندارند هم کلاسی هایشان از این که مادرش به او نامه ای داده باخبر شوند، می توانید یادداشت را در اتاق خواب او بگذارید.
2. زمانی که به او سلام یا با او خداحافظی می کنید، در آغوشش بگیرید
آیا می دانید که گاهی عمل ما انسان ها از کلام مان تاثیرگذارتر است؟ شاید شما این کار را هر روز بدون فکر انجام دهید، یا اینکه چون والدین تان این رفتار را با شما نمی کردند، شما نیز از انجام آن امتناع می کنید اما به یاد داشته باشید که همین عمل به ظاهر کوچک، معنی بسیاری برای کودکان دارد.
3. با هم شام بخورید
تحقیقات نشان می دهد کودکانی که در کنار والدین خود شام می خورند نسبت به دیگران از اعتماد به نفس بیشتری برخوردارند و نمره های بهتری در مدرسه می گیرند. زمان شام بهترین موقعیت برای دور هم جمع شدن و صحبت کردن درباره مسائلی است که در طول روز اتفاق افتاده. اگر فرصت این کار را برای شام ندارید، وعده دیگری مانند صبحانه یا اسنک یا حتی عصرانه را در نظر بگیرید.
4. با هم کتاب بخوانید
شاید این کار را زمانی که کودکتان کوچک تر بود انجام می دادید، اما رشد و سواد کودک تان بدین معنی نیست که شما باید از این کار دست بکشید.
5. با کودکتان بازی کنید
با کودکتان بازی کنید، هر بازی از درست کردن لگو گرفته تا قایم باشک. حتی زمانی که وقت بازی کردن ندارید، یک موسیقی شاد بگذارید و از او بخواهید تا با آن ورزش کند در حالی که شما کارهایتان را انجام می دهید. پدر یا مادر بودن به شما این فرصت را می دهد تا با کودکتان سرگرم باشید و خوش بگذرانید پس تا جایی که می توانید از این فرصت استفاده کنید.
6. سیاست داشته باشید اما با عشق و منطق
سیاست تربیت کودک به معنی تنبیه کردن او نیست بلکه نشان دادن روشی برای تصمیم گیری درست است. شما با این روش عشق خود را به کودکتان نشان خواهید داد. زمانی که شما با مهربانی با او درباره این که چه رفتاری درست و چه رفتاری اشتباه است صحبت می کنید، در واقع نشان می دهید که او تا چه اندازه او برایتان مهم است.
7. به کودکتان بگویید که چرا دوستش دارید
هر روز یکی از خصوصیات خوب کودکتان را به او گوشزد کنید. آیا از این که او به موقع تکالیفش را انجام می دهد، خوشحال هستید؟ یا این که او به خوبی مشکلاتش را با دوستان و خواهر یا برادرش حل می کند؟ این نکات مثبت کوچک را به خاطر بسپارید و هر روز یکی از آنها را بازگو و از کودکتان تشکر کنید.
8. با هم بخندید
تاثیر خنده را در زندگی تان از یاد نبرید. شما می توانید عادات روزانه را برای خودتان تبدیل به زمانی خاص کنید. به عنوان مثال هنگام خوردن صبحانه، برای هم جوک تعریف کنید یا آخر هفته ها کنار هم دراز بکشید و داستان های خنده دار بگویید.
9. تمام توجه خود را به کودکتان دهید
کودکان از این که والدین تمام توجه خود را به آنها نمی دهند، ناراحت می شوند. بنابراین زمانی که می خواهید با کودکتان صحبت کنید تلفن و چیزهای دیگری که حواس شما را پرت می کند، کنار بگذارید. البته گاهی شما مجبورید شام درست کنید یا به کودک کوچک تر خود رسیدگی کنید اما باید زمانی همه آنها را متوقف، به کودکتان نگاه کنید و به حرف هایش گوش دهید، حتی برای چند دقیقه.
مهم نیست شیوه ابراز علاقه شما چگونه است، اما انجام روزانه آنها را از یاد نبرید. زیرا روزی می رسد که شما قبل از آن که فکرش را بکنید، می بینید که کودکتان آنقدر بزرگ شده که خانه را ترک کند. بنابراین از همراهی با کودکتان در هر لحظه از زندگی لذت ببرید.
بسياري از افراد در رويارويي با مسائل زندگي فاقد تواناييهاي لازم هستند و همين امر آنان را در مواجه با مشكلات و مسائل روزمره زندگي ناتوان و آسيبپذير ساخته است. بسياري از اين مشكلات و اختلافات ريشههاي رواني – اجتماعي دارند. انسانها براي مقابله سازگارانه با موقعيتهاي تنشزا و كشمكشهاي زندگي نياز به آموختن برخي مهارتها دارند. يكي از موثرترين برنامههايي كه به افراد كمك ميكند تا زندگي بهتر و سالمتري داشته باشند، برنامهي آموزش مهارتهاي زندگي است. آموزش مهارتهاي زندگي در ايران از سال 1377 شروع شده است . هدف از آموزش اين مهارتها كمك به افراد در جهت شناخت هر چه بهتر خود ، كنترل هيجانات و استرس و حل كردن هرچه بهتر مسائل و مشكلات است. در سايهي تامين چنين اهدافي ، تواناييهاي رواني- اجتماعي افراد افزايش پيدا كرده و باعث ميشود كه افراد مسئوليتهاي مربوط به نقش اجتماعي خود را پذيرفته و بدون صدمه زدن به خود و ديگران با چالشها و مشكلات زندگي روبرو شده و انتخابها و رفتارهاي سالمي در سرتاسر زندگي داشته باشند.
همرا با ارتقاء سطح بهداشت رواني، انگيزههاي افراد در مراقبت از خود و ديگران ، پيشگيرياز بيماريهاي رواني و مشكلات رفتاري افزايش مييابد . يادگيري مهارتها ، تنها يك ياديگري نيست ، بلكه افراد علاوه بر دانش و اطلاعاتي كه بدست ميآورند، نگرشها و ارزش ها نيز تحت تاثير قرار گرفته و اين مهارتها را در موقعيتهاي واقعي زندگي بكار ميگيرد .
علاوه بر مهارت های زندگی ، آموزش مهارت های زناشویی و تحکیم خانواده نیز نقش به سزایی در کاهش تنش های خانوادگی و افزایش زندگی زناشویی دارد.
شهرداری تهران در قالب برنامه های فرهنگی و اجتماعی خود اقدام با تاسیس خانه های های تسنیم و خانه های سلامت نموده است. مدیریت سلامت شهری از طریق سازماندهی شبکه مردمی برای مشارکت جدی در امر سلامت شهروندان سعی در افزایش سلامت آنها داشته است. این دیدگاه معقتد است، شهر سالم محصول تلاش شهروندانی است که در برآورد و تامین نیازهای اجتماعی خود همراهی نموده و در تمام مراحل تکوین شبکه خدمات شهری از سیاستگذاری و برنامه ریزی گرفته تا اجرا و نظارت نقش شایسته ای ایفا نمایند.
خانه های سلامت محله در واقع ستاد هماهنگ کننده و اجرایی پروژه محله سالم با استقرار در محله های شهر تهران به عنوان تسهیل گر ، سطح سلامت ساکنان محله را از طریق مشارکت همگانی و همکاریهای بین بخشی ارتقا می بخشند.
این کارگاه های با هدف افزایش رضایت زناشویی در قالب طرح همیار خانواده در سطح منطقه به صورت منظم در سرای محله ها برگزار خواهد شد.
جهت اطلاع از نحوه برگزاری کارگاه ها و نیز ثبت نام شهروندان عزیز می توانند از طریق مراجعه به سرای محله ها در منطقه 18 و یا تماس با شماره تلفن های 02166401634 -02166401646-02166401651 اطلاع کسب نمایند.
در این طرح که در 18 خانه سلامت منطقه 18 برگزار خواهد شد بیش از 70 نیروی متخصص به ارائه خدمات به شهروندان خواهند پرداخت.
لیست خدمات
1-آشنایی و پیشگیری از دخانیات و مواد
2- بهداشت خانواده
3- بهداشت و سلامت روان
4-پیشگیری از بیماری ها
5-تحرک و فعالیت های جسمانی
6-تغذیه و بهداشت مواد غذایی
7-خدمات مشاوره ای پزشکی
8-مدیریت بحران و پیشگیری از بروز حوادث
گزارش:
میزگرد علمی ـ پژوهشی با عنوان بررسی فرسودگی شغلی در پزشکان و روانشناسان حیطه اعتیاد
تاریخ :
18/02/1392
مدعوین:
آقای دکتر مرتضی غلامی
خلاصه جلسه:
این نشست نتیجه یک طرح مطالعاتی با عنوان "بررسی فرسودگی شغلی در پزشکان و روانشناسان حیطه اعتیاد" بود. در این تحقیق به مطالعه فرسودگی شغلی در متخصصان بهداشت و درمان فعال در حیطه اعتیاد و گروه گواه پرداخته است. این طرح به بررسی فرسودگی شغلی در پزشکان و روانشناسان درمانگر اعتیاد در مقایسه با پزشکان عمومی و روانشناسان شاغل در کلینیک های مشاوره در استان تهران پرداخته است.
فرضیه محقق این است که بین فرسودگی شغلی و میزان کار در روانشناسان و مشاوران در کلینیک های اعتیاد رابطه معنی داری وجود دارد.
جامعه آماری 501 نفر از پزشکان و روانشناسان تهران بوده اسند که به روش تصادفی گلوله برفی ، به پرسشنامه محقق ساخته و پرسشنامه ماسلاج ( که شامل 22 سوال و چهار مولفه: خستگی عاطفی، مسخ شخصیت، بی تفاوتی و درگیری) می شود پاسخ داده اند.
نتایج نشان داد که بین پزشکان فعال در حیطه اعتیاد و غیر اعتیاد تفاوتی وجود ندارد.
در مقایسه روانشناسان اعتیاد اعتیاد با روانشناسان غیر اعتیاد دچار فرسودگی بیشتری بودند. مولفه های مسخ شخصیت و درگیری از جمله تفاوت های بین این دو گروه بود.
این نتایج نشان داد که روانشناسان نسبت به پزشکان فرسوده تر بودند.
جلال مرادی
کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی

همه روان شناسان پرورشي و متخصصان آموزشي
معتقدند که توانايي هاي آفريننده و شيوه هاي فکري واگرا را مي توان
به افراد، به ويژه به کودکان و نوجوانان، آموزش داد. ما اينجا به
طور خلاصه به چند اصل کلي براي پرورش خلاقيت اشاره مي
کنيم.
1. تجارب
کودکان را به موقعيت هاي خاص محدود نکنيد.
سؤالاتي بپرسيد که با چرا و چگونه آغاز مي شوند، نه کجا
و چه کسي و چه وقت. سؤال هايي طرح کنيد که داراي جواب هاي
متعدد باشند. سؤال هايي که تنها يک جواب دارند منجر به تفکر همگرا مي
شوند، سؤال هايي که جواب هاي متعددي را در يادگيرنده
بر مي انگيزانند. شوق تفکر واگرا و آفرينندگي است.
2. براي
طرح سؤال ها و انديشه هاي غير معمول و
بديع ارزش قائل شويد.
از سؤال هاي غير معمول که
از سوي دانش آموزان طرح مي شوندو شما از عهده جواب آنها بر ني آييد نهراسيد.
به آنها کمک کنيد و با همکاري يکديگر به جستجو براي يافتن جواب اين سؤالات بپردازيد.
3. فرصت
هايي براي خود آموزي و يادگيري اکتشافي در اختيار يادگيرندگان
قرار دهيد.
4. نسبت
به تفاوت هاي فردي يادگيرندگان با احترام
برخورد کنيد.
گورتزل (1962- Gortzel) پس از بررسي
شرايط پرورشي 400 نفر از افراد برجسته قرن بيستم تأثير شرايط پرورشي آموزشگاه ها و روش
آموزشي معلمان را بر رشد توانايي هاي خلاق در کودکان به گونه زير بيان داشته است.
" معلماني که بيش از معلمان ديگر مورد احترام و علاقه
افراد نخبه مورد مطالعه ما قرار داشتند، معلماني بودند که به اين افراد امکان مي دادند
تا متناسب با توانايي هايشان پيش بروند. فرصت فعاليت کردن در موضوعات دلخواهشان
را به آنها مي دادند و آنها را به تفکر وا مي داشتند و کتاب هاي مهيج به آنها معرفي
مي کردند"
5. رفتارهاي
آفريننده را براي کودکان سر مشق قرار دهيد.
يلون و نيستاين (1977) در اين مورد گفته اند: "
دانش آموزان کلاس پنجم ابتدايي پس از مشاهده رفتارهاي خلاق نشان داده
شده در يک فيلم يا از سوي معلم، رفتارهاي خلاق از خود نشان داده اند."
6. از
روش ها و فنون ويژه بالا بردن سطح آفرينندگي استفاده
کنيد.
معروف ترين اين روش ها روش بارش مغزي است.
در اين روش معلم مسأله اي را به دانش آموزان مي دهد و از آنها مي خواهد تا هر چه راه
حل براي مسأله به ذهنشان مي رسد بگويند. معلم دانش آموزان را براي دادن راه حل ها
و اظهار نظرهاي مختلف تقويت مي کند ولي پيش از ارايه تمامي راه حل ها از سوي دانش
آموزان، درباره آنها هيچ گونه اظهار نظري نمي نمايد.
روش آموزش ديگري که منجر به بالا بردن سطح فعاليت هاي خلاق
يادگيرندگان مي شود، آموزش مهارت هاي پژوهشي (Research Skill) است. آموزش
مهارت هاي پژوهشي به طرح و آزمودن فرضيه از سوي يادگيرندگان کمک مي کنند.
روش هاي درست طرح فرضيه و آزمون فرضيه از سوي يادگيرندگان کمک مي
کند. روش هاي درست طرح فرضيه و آزمون فرضيه به وسيله
کودکان منجر به ايجاد طرز تفکر آفريننده در آنها مي شود.
علاوه بر روش هاي فوق روش مطالعه
آفريننده
(Creative Study) نيز روش موثري در آموزش خلاقيت
است. تورنس و هارمون (1961) نشان داده اند که مي توان به کودکان آموزش داد تا مطالب
را به طور آفريننده بخوانند. آنها در اين باره راهنمايي هاي زير را در اختيار
دانش آموزان قرار داده اند:
وقتي که به خواندن مطالب يک کتاب مي پردازيد به
مورد استفاده هاي مختلف اطلاعاتي که در آن کتاب به آنها بر مي خوريد بينديشيد.
خيلي اهميت دارد به راههايي که مي توانيد اطلاعات خوانده شده را در زندگي شخصي و
حرفه اي خود به کار ببنديد فکر کنيد.
تنها به اين سوال اکتفا نکنيد که مولف چه
مي گويد؛ از خود بپرسيد که چگونه مي توانم آنچه را که نويسنده نوشته است، مورد
استفاده قرار دهم. تنها به يک مورد اکتفا نکنيد تا آنجا که مي توانيد موارد
استفاده هاي بيشتري را بيابيد و بعضي از آنها را براي مصارف آينده خود يادداشت
کنيد. ممکن است مدتي وقت لازم باشد تا اين نوع مطالعه کردن را بياموزيد. با اين حال
مأيوس نشويد بعد از دو سه روز خواهيد ديد که مي توانيد اين روش مطالعه را به راحتي
به کار ببنديد.
تهيه و گردآوري: جلال مرادي
روانشناس بالینی

قصه ی این کرگدن، قصه ی ماست؛
ما شاخی جلوی چشمانمان نداریم که با آن، همه جهان را در دو طرفِ یک شاخ ببینیم
اما ذهنمان پر است از پیشفرض ها و پیش داوری ها...همه ما تصور می کنیم که بی طرفانه قضاوت می کنیم و منطبق با واقع مثلِ همین کرگدنِ رئالیست!مثل او تصور می کنیم، که میانِ همه جهان شاخی است زیبا
و جهان دو نیمه است: نیمی این سوی شاخ، نیمی آن سوی شاخ
غافل از اینکه به ذهنمان عینکی است، نادیده!قضاوت، کار سختی است...
قضاوت در هر کاری...
این تصویر توسط یکی از مراجعان وبلاگ برایم ارسال شده است . تصویر به حدی گویا است که تحلیلی بر آن ننوشتم.
جلال مرادی

فقدان ، رویدادهایی از قطع رابطه گرفته تا جدایی و مرگ عزیزان را شامل می شود. با توجه به اینکه از دست دادن عزیز ناراحت کننده است، پذیرفتن آنها به عنوان مسائل واقعی و طی فرایند سوگواری به نحوی مناسب، بسیار کمک کننده خواهد بود.
ادامه مطلب

وقتي با موقعيتي روبرو ميشويد كه نميتوانيد با اطلاعات و مهارتهايي كه در آن لحظه در اختيار داريد به آن موقعيت پاسخ دهيد، در واقع شما با مسالهاي روبرو شدهايد که احتمال دارد منجر به تنش روانی و یا تنش بین فردی شود. البته بروز مشكل يا سختي زندگي، چهرهي واقعي و منطقي زندگي است و هنر زندگي، در توانايي مقابله با مسائل و حل كردن يا كنار آمدن با مشكلات ميباشد. سختيها، فرصتي به وجود ميآورند كه به رشد رواني- اجتماعي افراد كمك ميكند. لحظهاي به خودتان فكر كنيد، زماني كه مشكلي را حل ميكنيد، احساس رضايت داريد و برعكس زماني كه مشكل حل نشود ايجاد استرس كرده و ارتقاي سلامت رواني فرد را مسدود ميسازد... .
ادامه مطلب

در داستان ها آمده است که : روزی مرد خسیسی که تمام عمرش را صرف مال اندوزی کرده بود و پول و داریی زیادی جمع کرده بود، قبل از مرگ به زنش گفت: من می خواهم تمامی اموالم رابه آن دنیا ببرم.
او از زنش قول گرفت که تمامی پول هایش را به همراهش در تابوت دفن کند. زن نیز قول داد که چنین کند.
چند روز بعد مرد خسیس دار فانی را واداع کرد.
زن نیز قول داد که چنین کند. وقتی ماموران کفن و دفن مراسم مخصوص را بجاآوردند و می خواستند تابوت مرد را ببندند و ان را در قبر بگذارند، ناگهان همسرش گفت: صبر کنید. من باید به وصیت شوهر مرحومم عمل کنم. بگذارید من این صندوق را هم در تابوتش بگذارم.
دوستان آن مرحوم که از کار همسرش متعجب شده بودند به او گفتند آیا واقعا حماقت کردی و به وصیت آن مرحوم عمل کردی؟
زن گفت: من نمی توانستم بر خلاف قولم عمل کنم. همسرم از من خواسته بود که تمامی دارایی اش را در تابوتش بگذارم و من نیز چنین کردم. البته من تمامی دارایی هایش را جمع کردم و وجه آن را در حساب بانکی خودم ذخیره کردم. در مقابل چکی به همان مبلغ در وجه شوهرم نوشتم و آن را در تابوتش گذاشتم، تا اگر توانست آن را وصول کرده و تمامی مبلغ آن را خرج کند .
تحلیل روانشناختی
برخی افراد برای احساس نا امنی که دارند سعی می کنند همه چیز را برای خود حفظ کنند در حالی که نمی دانند زمان و زندگی بهترین و گران قیمت ترین دارایی انسان است و بایستی از آن کمال استفاده را ببرند.
معمولاً برخی از افراد برای ایجاد امنیت روانی در خود دست به کارهایی می زنند که بیشترین آسیب را به خود و روابط بین فردی می زنند.
بدگمانی، حسادت، احساس مالکیت نسبت به افراد و همسر و فرزندان ، باعث از بین رفتن احساس آزادی و امنیت در اطرافیان خواهد شد و به مراتب روابط بین فردی را دچار اختلال خواهد کرد.
افراد بایستی سعی کنند تا به جای وابسته شدن به اشیاء و انسانی های دیگر احساس ارزشمندی و شایستگی را کسب نمایند و از موقعیت ها و دارایی های مادی و معنوی خود برای ایجاد همبستگی بهره ببرند و در دیگران و خود احساس دلبستگی را ایجاد کنند . احساس مالکیت و وابستگی به اشیاء و افراد نه تنها عزت نفس فرد را کاهش می دهد بلکه به حاشیه امنیت و حریم خصوصی دیگران آسیب خواهد زد. و در نهایت فرد احساس تنهایی و عدم امنیت را بیشتر تجربه خواهد کرد.
برای ایجاد تغییر و احساس امنیت بهتر است از دوست داشتن خود احترام به خود شروع کنیم فردی که به خود احترام می گذارد به حریم خصوصی دیگران نیز احترام خواهد گذاشت در نتیجه دوستان احساس آرامش و امنیت بیشتری را با او تجربه خواهند کرد.
بایستی توجه داشته باشیم بهترین سرمایه انسان زمان و سرمایه حمایت اجتماعی است فردی که از این دو اصل به نحو مطلوب بهره ببرد جزو ثروتمند ترین و خوشبخترین انسان ها است.
استرس ، به میزان فشار ناشی از قرار گرفتن در موقعیت های مختلف که بر انسان وارد می شود اطلاق می شود.
مرگ فرد محبوب، طلاق، جدايي، از دست دادن شغل، ازدواج، حاملگي، مشكلات جنسي، تغيير شغل، تصادف كردن، تغيير در وضعيت مالي، بيماري يا آسيب ديدگي خودتان، بيماري يا صدمه ديدن اعضاي خانواده، شروع مدرسه، ازدواج دختر يا پسر، سقط جنين، خيانت همسر، تغيير محل سكونت، از دست دادن دوست نزديك، نقض قانون، مورد تجاوز يا دستبرد قرار گرفتن، درگير شدن در دعاوي حقوقي، اضافه شدن عضو جديدي به خانواده و ... مصادیق بروز استرس بر انسان هستند.
ادامه مطلب
مهارت هاي غير كلامي :( عملكرد مطلوب )
مهری ملکی - روان شناسی بالینی
زبان بدن اساس عملكرد شخصي است از هنگامي كه به اين نكته واقف شده ايم و ارتباط مهم بين جسم و ذهن پيدا شده است زمان زيادي نمي گذرد؛ زيرا شيوه اي كه به كمك آن شما از ارتباط غير كلامي استفاده مي كنيد نحوه برخورد تان با مسائل در هر حوزه اي از زندگي تان را منعكس مي سازد
و بر آن تأثير مي گذارد .
درك زبان بدنتان به شما امكان مي دهد از واكنش هاي عاطفي و ذهني خود آگاه شويد. پيش از هر چيز مي توانيد از برداشتي كه درباره شيوه تفكر، يادگيري و نيز به خاطر سپاري خود داريد شروع كنيد.
مي توانيد به تجزيه و تحليل عواطف خود بپردازيد اين كه چه زماني اين عواطف به سراغتان مي آيند، چه احساسي در باره آنها داريد و اين عواطف چه ارزشي براي شما دارند. رفته رفته روي اين موضوع تمركز كنيد كه چگونه زبان بدن شما مي تواند منعكس كننده شخصيت شما باشد و چگونه بر نحوه واكنش ديگران نسبت به شما تأثير مي گذارد .
همچنين مي توانيد به جاي آن كه عليه الگوهاي غير كلامي خود بپا خيزيد با به كار گيري درست آنها كارايي خود را در تمامي زمينه ها افزايش دهيد. به جاي آن كه بي تفاوت از كنار نشانه هاي دروني و بيروني بدنتان بگذريد يا آن ها را ناديده بگيريد به تدريج به اين نشانه ها توجه كنيد و آن چه را مي گويند به كار گيريد. براي مثال چنان چه عملكرد شما در حد انتظار نيست به جاي ناراحت شدن بگذاريد بدنتان به شما بگويد چگونه از عهده حل مشكل بر آييد .
ذهن ما به هر سويي منعطف شود، بدن ما هم اغلب بدان سو كشيده مي شود ذهن ما هم تابع بدن ما است و چنان چه به كاري دست مي زنيم افكار و احساسات ما نيز در خدمت بدن قرار مي گيرند (كوئيليام 1997 ).
ابراز خشم در زندگي زناشويي با استفاده از زبان بدن :
به جاي ناديده گرفتن خشمتان، به آن توجه كنيد و آن را در درونتان احساس كنيد به اين معنا كه به طور دقيق احساسات درونيتان را بشناسيد و ببينيد چگونه شدت مي گيرند، آن گاه با قدرت و توانمندي، احساساتتان را بيان كنيد. با صدايي رسا و قاطعانه صحبت كنيد اجازه بدهيد حركاتتان مقتدرانه و كمي غلو آميز بنمايند. بگذاريد حالات چهره شما درست آينه احساستان باشد البته به هيچ عنوان اجازه پرخاشگري به خود ندهيد. هنگام بحث و گفتگو ، روبروي يكديگر در فضايي بزرگ قرار بگيريد اما در عين حال هرگز از تماس جسماني غافل نشويد و ارتباط چشمي را فراموش نكنيد. از بحث و گفتگو امتناع نكنيد و محل را ترك نكنيد . اگر به اين شيوه عمل كنيد و آن را ادامه دهيد ظرف مدت كوتاهي متوجه مي شويد كه اتفاق عجيبي مي افتد انرژي ناشي از خشم در بدنتان را آزاد مي كنيد و به احساسي بهتر دست مي يابيد. شايد ديگر حرفي براي گفتن نداشته باشيد شايد هر دو از خنده روده بر شويد يا شايد خود را در تخت خواب ببينيد . اتفاقي كه براي خيلي از زوج ها مي افتد .
هر آنچه اتفاق بيفتد، در هر حال در مورد خشمتان اقدامي كرده ايد نه آن كه آن را زير فرش زده باشيد تا پنهان بماند (كوئيليام 79 ) .
كنترل خشم :
وقتي احساس خشم مي كنيد در بدو امر به آن توجه كنيد سپس سعي كنيد خشمتان را كاهش دهيد تا مانع از حمله كردن شويد . برخي از افراد به هم كوبيدن در و پرت كردن فنجانها را به روي زمين ترجيح مي دهند ، اما روش سازنده تر آن است كه باغ را بيل بزنيد يا فرش ها را بتكانيد. به طور حتم در اين حالت، بدني كه تحت فشار ناشي از خشم است نه تنها به شما كمك مي كند به احساس بهتري دست بيابيد بلكه شما را توانا تر مي سازد تا به آن چه اتفاق افتاده است بينديشيد و از عهده حل مشكلي كه باعث خشم شده بر آييد .
منبع:
- کوئیلیام، سوزان. (1997). اسرار زبان بدن . ترجمه : ثریا شریفی(1388). ناشر: نشر نو اندیش.
- یادداشت:
از همکار محترم خانم مهری ملکی که این مطالب را برای درج در کتاب و وبلاگ در اختیار این جانب قرار دادند . تشکر و قدر دانی می نمایم.
جلال مرادی
پرخاشگری رفتاری است که از خشم و عصبانیت نشأت می گیرد. این رفتار را می توان به دو گروه تقسیم کرد:
پرخاشگری خصمانه : رفتاری است که به منظور صدمه و آزار رساندن به دیگری یا دیگران ابراز می شود و هدف در آن صرفاً آزار رساندن است.
پرخاشگری وسیله ای: رفتاری است که فرد به وسیله آن خواستار به دست آوردن هدفی دیگر است و ابداً قصد حمله به دیگران یا اذیت کردن آن ها را ندارد البته در این میان ممکن است لطمه ایی نیز به کسی وارد شود.
هم چنین پرخاشگری ممکن است به یکی از دو صورت زیر باشد:
الف) پرخاشگری درونی: چنان چه جهت پرخاشگری به طرف درون باشد، کودک خشم را به درون خود می افکند و دچار خشم فرو خورده می شود. پیامد چنین عملی می تواند افسردگی نیز باشد. کودکان افسرده در واقع از دست خودشان عصبانی اند. خشم درونی، عصبانیت و نارضایتی از خود را به وجود می آورد.
ب) پرخاشگری بیرونی: در خشم بیرونی، کودک ممکن است خشم خود را به صورت رفتارهایی از قبیل فریاد کشیدن، پا به زمین کوبیدن یا پرتاب کردن اشیاء بروز دهد.
ـ سن و نوع پرخاشگریبه ترتیب در کودک 2-3 ساله به صورت انداختن و پس گرفتن، 3-4 ساله کلامی، 5-6 ساله کناره گیری، 7-9 ساله نزاع و پرخاشگری می باشد.
ـ پرخاشگرى پسرها و دخترها تا حد زيادى با يكديگر متفاوت است . اغلب مردم انتظار دارند كه پسران شان بيشتر از دختران پرخاشگرى داشته باشند؛ به همين دليل پسران پرخاشگر يك تا سه ساله، بيشتر از دختران مورد توجه بزرگسالان قرار مى گيرند و به همين دليل در دوره پيش دبستانى، پسران خيلى بيشتر از دختران اهل ستيزه جويى و نزاع هستند. (اسرافیان 1389)
ادامه مطلب
موضوع: تاثیر نوع تربیت بر رضایت زناشویی خانواده
حیطه: روان شناسی خانواده
روان شناس: جلال مرادی
سوال:
1- آیا فرزندان در چرخه رضایت زناشویی والدین نقش دارند؟
بله – خانواده همانند یک سیستم است و هر سیستم شامل فرایند و تحولاتی است که نقش اعضای آن در طول زمان باعث تغییر در این سیستم خواهد شد. یکی از پر کاربرد ترین مدل ها برای تعریف این تغییرات تقسیم بندی هشت مرحله است.
1- دوران نامزدی یا آشنایی، 2- خانواده های بدون فرزند، 3- خانواده های دارای فرزند خردسال، 4- خانواده های دارای فرزند دبستانی، 5- خانواده های دارای فرزند نوجوان، 6- مرحله ترک خانه توسط فرزندان ، 8- خانواده های میانسال (آشیان خالی)، 9- خانواده های سالمند.
این سیستم معتقد است رابطه چرخه زندگی با رضایت زناشویی منحنی U شکل تبعیت می کند.
2- رضایت زناشویی را توصیف کنید؟
احساس ذهنی، خشنودی، و لذت تجربه شده در هریک از زوجین در جنبه های مختلف زندگی
3- عواملی در رابطه با فرزند ، که رضایت زناشویی را کاهش می دهند چه چیزهایی هستند؟
بی هماهنگی/عدم برنامه ریزی/ تولد ناخواسته / تربیت دوگانه/ بی توجهی به مادر/ بی توجهی به فرزند / بی توجهی به شوهر / عدم مدیریت هزینه/ برنامه های آینده رضایت زناشویی را کاهش می دهد.
4- مواردی که در تربیت فرزندان ضروری است کدام ها هستند؟
برنامه ریزی برای تولد/ سرمایه گذاری و پس از انداز/ مدیریت زمان و هزینه/ الگوی تربیتی تربیت صحیح / پرهیز از تصمیم گیری فردی / حمایت دو جانبه از همسر/ پیش بینی بحران ها و مشکلات متناسب با هر دوره سنی / مشورت با افراد با تجربه و مشاوران مجرب
موضوع: مدیریت هزینه بر مبنای نیازهای اصلی خانواده
حیطه: روان شناسی خانواده
مهارت: نظارت مالی
مدرس: جلال مرادی (روان شناس بالینی)
سوال:
1- نظارت مالی در خانواده به چه معناست و چه اهمیتی دارد؟
2- چه کسی مدیریت هزینه در منزل را انجام میدهد؟
3- هزینه ها در خانواده به چند دسته تقسیم می شوند؟
4- برای کنترل هزینه ها در منزل چه باید کرد؟
ادامه مطلب
به دنبال سرعت گرفتن پیشرفت های اجتماعی، نیاز به تغییر در سبک های سنتی تربیت خانوادگی و اجتماعی هر چه بیشتر نمایان شد.
بسیاری از افراد در رویاروی با این تغییرات فاقد توانایی لازم هستند و همین امر آنان را در مواجه با مشکلات و مسائل و مسائل روزمره ناتوان و آسیب پذیر می کند.
انسان ها سال ها برای مقابله با مشکلات زندگی، مهارت های مختلفی را از اجتماع خود یاد می گرفتند؛ اما سرعت تکنولوژی منجر به بروز مشکلات سازگاری شده است. بنابراین یکی از موثرترین برنامه هایی که به افراد کمک می کند تا زندگی بهتر و سالم تری داشته باشند برنامه آموزش مهارت های زندگی و آموزش شهروندی است.
هدف از این آموزش ها، کمک به افراد در جهت شناخت هر چه بهتر خود، حقوق شهروندی، وظایف آنان در قبال دیگران و در نهایت کنترل هیجانات، استرس و حل کردن هر چه بهتر مسائل و مشکلات است.
بنابراین در اجتماع آموزش مهارت های زندگی و حقوق شهروندی می تواند در تغییر سبک زندگی و سلامت جامعه اهمیت به سزایی داشته باشد. ارائه آموزش ها به صورت فشرده در دوره های مختلف می تواند در انطباق پذیری افراد موثر و مفید باشد.
جلال مرادی
روان شناس بالینی
افکار از آن چنان نیرویی برخوردارند که می توانند باعث خوشبختی یا تخریب انسان شوند. بنابراین باید به خود و فرزندانمان بیاموزیم که ما می توانیم افکارمان را تغییر دهیم تا در زندگی به موفقیت و خوشبختی دست یابیم.
1. باید بیاموزیم که ما می توانیم افکار مان را تحت کنترل بگیریم و آنها را تغییر دهیم.
2. بسیاری از طـرز فکرهای منفی آن چنان بر ما مسلط شده اند که از وجود آنها آگاه نیستیم و تنها پی بردن به وجود آن، آغاز نگرش مثبت خواهد بود.
3. بدانیم که تغییر دادن خود و افکار خود، کار سختی است و باید برای آن وقت بگذاریم وتلاش کنیم.
4. برنامه ریزی نقطه آغاز تفکر مثبت است.
5. خودنگری و تفکر در خویشتن، گام های ما را در راه تغییر دیگران، مستحکم می کند.
6. لیستی از صفات مثبت خود تهیه کنید و روش های تقویت آنها را تمرین کنید.
7. در هر جایی به جای کلمات منفی از کلمات مثبت استفاده کنید.
8. از افراد منفی نگر، یا موقعیت هایی که باعث ایجاد افکار ناخوشایند و منفی می شوند دوری یا سعی کنیم کمتر با آنها برخورد کنیم.
9. از تردید و دودلی دوری کرده و معیارهای تصمیم گیری را برای خود روشن کنیم.
10. هر روز صبح که از خواب بر می خیزیم با نگاه کردن به یک منظره، یک تابلوی زیبا، گفتن یک جمله مثبت، یا اسماء الله؛ روز خود را با نشاط و خوش بینی آغاز کنیم.
11. لیستی از افکار منفی خود در طی روز تهیه و سعی کنیم برای هر فکر منفی یک فکر مثبت معادل بیابیم تا به کمک آن بتوانیم به افکار منفی غلبه کنیم.
12. به لحظات و خاطرات زیبا و خوش خود، فکر کنید و سعی کنید آنها را تکرار کنید.
13. به موفقیت های کوچک خود فکر کنید و این که در آن موقع چه کاری انجام داده اید.
14. به ندای مثبت درون خود، بنگرید تا منشاء خوبی ها، شما را یاری دهد.
· غالباً در حال شکایت هستند و از کمبودها می نالند.
· مسئولیت مشکلات را به گردن دیگران می اندازند.
· برای این که شکست نخورند، دست به کاری نمی زنند.
· همه چیز را یک جا می خواهند، به عبارت دیگر از تلاش و کوشش، که برای رسیدن به هر هدفی لازم است لذت نمی برند.
· همه چیزدانا هستند و برای هر مساله ای از قبل راه حلی دارند.
· با هر کاری مخالفند، در عین حال خود نیز هیچ پیشنهادی ندارند.
· موقع انتقاد پریشان و با شکست مأیوس می شوند.
· همیشه چشم شان به دیگران است برای همین حسود و آزمند هستند.
· به دلیل توانایی ارتباط بالا، دوستان زیادی دارند.
· اغلب اوقات برای دیگران وقت دارند، چون در عین برنامه ریزی انعطاف پذیرند.
· اگر مدتی را با آنها سپری کنی، احساس خوب و انرژی مضاعف پیدا می کنی.
· از گذشته درس می گیرند، برای آینده برنامه دارند، ولی در حال زندگی می کنند.
· بیشتر به راه حل مشکل فکر می کنند تا به علت آن.
· مسئولیت خطاهای خود را می پذیرند و برای جبران آن کاری انجام می دهند.
· انتقاد و شکست را به فرصتی برای رشد خود تبدیل می کنند.
· از راهی که برای موفقیت در پیش گرفته اند، درست مثل هدف نهایی لذت می برند.
شما می توانید با استفاده از خود آرام سازی از پیش خود را برای مواجهه با موقعیت های اضطراب زا آماده کنید. فرض کنید از رئیس خود درخواست مرخصی یا افزایش حقوق کنید. در این صورت با استفاده از مهارت های خود آرام سازی در روز ملاقات بر اضطراب خود چیره شوید یا اینکه با استفاده از حساسیت زدایی منظم از پیش خود را برای مقابله با این موقعیت اضطراب زا آماده کنید. این تکنیک که توسط جوزف ولپی (1988) ابداع شده است، در بخش تمرین آورده شده است.
تمرین: حساسیت زدایی
« ابتدا فهرستی از رویدادهایی که به ملاقات با رئیس تان منتهی می شود، تهیه کنید. نمونه ای از این فهرست در (جدول1) نشان داده است...
ادامه مطلب
معایب و مزایایی اجتناب[1] : همه ما اغلب در مواردی وسوسه می شویم که از طریق اجتناب کردن به مسائل و مشکلات زندگی واکنش نشان دهیم. نمونه هایی از پاسخ های اجتنابی عبارتند از ( اشمیت 1944):
· انزوای اجتماعی[2] : « از نزدیک شدن به دیگران اجتناب می کنم ».
· طفره رفتن[3] : « از کارهای خسته کننده و کسالت آور اجتناب می کنم».
· اجتناب از ابراز هیجانات منفی[4] : « از موقعیت هایی که ممکن است مجبور شوم احساسات منفی خودم را بیان کنم اجتناب می کنم ».
· اجتناب از تعارض: « از موقعیت هایی که باید تسلیم خواسته های دیگران شوم، اجتناب می کنم».
· اجتناب از ارزیابی و رقابت: « از موقعیت هایی که عملکردم مورد ارزیابی قرار می گیرد و موجب شرمندگیم می شود، اجتناب می کنم ».
· دوری عاطفی[5]: « از موقعیت هایی که لازم است به دیگران وابسته شوم، اجتناب می کنم».
· اجتناب از کار و مسائل مالی: « از برخورد با مسائل مالی اجتناب می کنم».
اجتناب به معنای آن است که برای مقابله با مشکل دست به هیچ کار نزنم و به جای برخورد ریشه ای با مشکلات، وجود هر نوع مشکل را انکار کنیم و امیدوار باشیم که خود به خود حل و فصل می شوند. متاسفانه بسیاری از مشکلات زندگی خود به خود حل نمی شوند.
ادامه مطلب
خود آرام سازی
خود آرام سازی یکی از مهارت هایی است که اهمیت به سزایی در کاهش اضطراب و افزایش مهارت افراد خواهد داشت. با توجه به اینکه اضطراب به احساس تنیدگی، نگرانی و بر انگیختگی عمومی در شما منجر می شود، منطقی است که اگر بتوانید خودتان را آرام کنید، راحت تر می توانید با اضطراب کنار بیایید. به دو طریق می توان از خود آرام سازی برای مقابله با اضطراب استفاده کرد: یکی از روش های موثر، متمرکز کردن توجه بر بدن خود است.
تنفس، ضربان قلب و سایر علایم بر انگیختگی بدنی مانند سفتی عضلات و تعرق کف دست خود را مورد توجه قرار دهید. هرگاه در بدن تان علائم اضطراب را مشاهده کردید وقت آن است که از مهارت خود آرام سازی استفاده کنید. به عنوان مثال، فرض کنید در حال سخنرانی یا انجام دادن کاری در مقابل یک جمعیت هستید که بدن تان علائم اضطراب را نشان می دهد، به جای این که وحشت کنید و کنترل خود را از دست بدهید به خودتان بگویید: « خوب، لازم است نفس عمیقی بکشیم و آرام باشم». مزیت استفاده از واکنش های بدنی به عنوان علامتی برای شروع خود آرام سازی این است که احساس می کنید در هر شرایطی آماده مقابله با اضطراب هستید. بدین ترتیب این مهارت مقابله ای، همه جا همراهتان خواهد بود. روان شناسان این کار را خودآرام سازی زنده[1] در زندگی روزانه می نامند ( دیفن بیکر، سویین 1985 ؛ گلد فراید 1971).
پاسخ آرام سازی از سه مولفه تشکیل شده است: محیط، بدن و ذهن ( بنسون1976؛ جاکبسون 1983؛ لپه 1982).
1- محیط: فراگیری پاسخ آرام سازی در یک محیط آرام، آسان تر است. جایی را پیدا کنید که از مزاحم به دور باشد و خود را در وضعیت راحتی قرار دهید. با افزایش تسلط شما بر مهارت آرام سازی متوجه خواهید شد که می توانید در هر شرایطی، حتی در مکان های پر از مایه های حواس پرتی به آرامش برسید.
2- بدن: وقتی شما عمل آرام سازی را انجام می دهید، بدنتان آرام می شود، تنفس و فشار خونتان کاهش می یابد، ضربان قلب تان کندتر می شود و ماهیچه ها و عضلات بدن تان کمتر تنیده است.
3- ذهن: ذهنتان را آماده کنید تا در آرام سازی خود از این مهارت استفاده کنید. با تکرار یک کلمه جادویی «یک عدد یا آرام باش»، تجسم منظر خوش آیند، دنبال کردن یک برگ در جوی آب یا دنبال کردن مسیر یک رود خانه؛ احساس آرامش را در خود بیشتر کنید و افکارتان را از دنیای روزمره دور کنید.
تمرین : آموزش آرام سازی عضلانی
ادامه مطلب
افکار و احساسات خود را ثبت کنید.
هنگامی که شما دارید با اضطراب خود مقابله می کنید، یادداشت برداری روش خوبی است. اطلاعات زیر باید در یادداشت هایتان گنجانده شود: 1) تاریخ، ساعت، روز و موقعیتاضطراب زا؛ 2) درجه بندی میزان اضطراب خود بر اساس مقیاس1 (خفیف) تا 5 (شدید)؛ 3) ارزیابی های خود از موقعیت (چه چیزهایی به خود گفتید)؛ 4) مهارت مقابله ای که به کار بردید؛ 5) درجه بندی مجدد اضطراب خود را بر اساس همان مقیاس درجه ای (جدول 1) بنویسید.
جدول 1 : نمونه ای از یاد داشت روزانه
|
رویداد زندگی |
افکار خود آیند منفی |
احساسات ایجاد شده |
تحلیل منطق حاکم بر تفکر |
بازنگری در تفکر |
احساسات جدید |
|
شرکت در امتحان. |
من شکست خواهم خورد. |
وحشت زدگی |
تفکر خود آیند |
ممکن است آن طور که دلم می خواهد عمل نکنم |
نگرانی |
تمرین: موقعیت های اضطراب زا را یاد داشت نموده و مورد بررسی قرار دهید و سعی کنید آنها را بازنگری کنید.
ادامه مطلب
شـمـا تـا کــنون از طریق مقالات مختلف با مفاهیم واقعی ازدواج سـالـــم آشنا شده اید. ما نکاتی را به شما آموزش داده ایـم که اغلب زوج ها تصمیم دارند آنها را انجام دهند، امــا معمولاً هنگامیکه زمان عمل فرا می رسد در انجام آن شـکسـت مـی خـورند. صـرفاً بـاید عاشق شوید و عاشق
بـمانید. تنها چیزی که می تواند زندگی مشترک را از خطر نـابودی نجات دهد، همین است:
تجدید احساسات عاشقانه.
راهکار اصولی 1( بانک عشق)
راهکار اصولی 2(عادات و غرایز)
راهکار اصولی 3( مهمترین نیازهای احساسی )
راهکار اصولی 4( تکنیک توجه کامل)
راهکار اصولی 5( توجه به نیازهای عاطفی)
راهکار اصولی 6(صداقت عمقی و حقیقی)
ادامه مطلب

































































