مدیریت آینده پژوهی سلامت و روانشناسی

اطلاعات و مقاله های روان شناسی و مدیریت آینده پژوهی

 

مهران

جنسیت مرد
وضعیت تاهل متاهل
سال تولد ۱۳۶۶
موضوع روانشناسی

با عرض سلام و خسته نباشید من پسری ۲۹ ساله که حدود ۹ ماهه ازدواج کردم و حدود یک سال هم عقد بودیم. من و همسرم نسبت فامیلی داریم و مادر ایشون دخترخاله من میشن.خانواده همسرم مذهبی هستن و در ابتدا که در دوران آشنایی بودیم و بعد ۳ یا ۴ بار صحبت پدر ایشون اجازه نمیدادن ما زیاد صحبت کنیم و میگفتن صحبت نباید طولانی بشه چون از نظر اسلام صحیح نیست.من با همسرم سر بعضی مسائل مثل میزان مهریه و محل سکونت اختلاف داشتیم اما به اصرار خانوادم قبول کردم.بعد عقد چندین بار با همسرم در مورد بعضی رفتارای همسرم دعوامون میشد و همسرم بعد چند روز لجبازی قبول می کرداشتباه کرده و میگفت میدونستم حق با تو هست اما میخواستم لجبازی کنم تا شاید کوتاه بیای و قول میداد تکرار نکنه اما بعد یه مدت کوتاه دوباره همون رفتارهارو تکرار می کرد. خانواده همسرم در مورد انجام مراسمات یه مقدار به من سخت گرفتن و با اینکه اوضاع مالیشون خوب بود در مورد کارهایی که بر عهده خودشون بود خیلی کوناهی کردن . همسرم اصلا از من حمایت نمی کرد . بعد عروسی هم هر بار که با هم بحثمون می شد همسرم به دعوا و لجبازی میکشوند و اینقدر لجبازی و دعوا رو ادامه می داد که به دعوای فیزیکی کشیده میشد بعد ادامه نمیداد. مثلا در هر بار دعوا این لجبازی و دعوا تا ۳ ساعت هم می کشید و من خیلی خسته و رنجور می شدم .چند بار قول داد که این رفتارشو تکرار نکنه اما نتونست به قولش عمل کنه . با مادر ایشون صحبت کردم و ایشون با همسرم صحبت کردن اما چیزی عوض نشد.همسرم یه مقدار خودبرتربین هست یعنی خودش و خانوادشو از همه بالاتر میدونه چون از نظر مالی یکم وضع بهتری دارن در حالی که از نظر من مادیات اهمیت زیادی نداره . من یکم آدم احساستی و در عین حال منطقی هستم یعنی برای من عشق و صداقت مهمتر از مسائل مادی هست. تا الان نتونستم با ایشون چند دقیقه منطقی صحبت کنم و به نتیجه برسیم چون ایشون خیلی آدم منطقی نیست . پیش مشاور رفتیم و اونجا هم قول داد که دعوا و لجبازی شدید نداشته باشه اما باز هم …. در مورد مشکلاتی که من داشتم ایشون هیچ وقت منو درک نکرد و کمکم نکرد . از نظر مادی که توقعاتشون مقداری بالا بود ولی وقتی نوبت خودشون میشد کمترین حد رو اختیار می کردن و از نظر عاطفی و احساسی هم من هیچ وقت نتونستم رو ایشون حساب کنم که مثلا بخوام باهاشون دردو دل کنم یا در مورد بعضی مشکلاتم با من همدردی کنن . متاسفانه با دوران عقد حدود دو ساله دارم ادامه میدم . در حال حاضر از ازدواجم پشیمان هستم و به ایشون علاقه ای ندارم . چند بار جدایی رو مطرح کردم اما ایشون قبول نمیکنه . الان نمیدونم چکار کنم.اصلا از زندگیم لذت نمیبرم و به شدت فکرم مشغوله و کمی افسرده شدم و از زندگیم دارم نا امید میشم. لطفا راهنماییم کنید

پاسخ:

با سلام

معمولا در زمان ازدواج با سه مرحله اختلاف مواجه هستیم قبول خواستگاری ، سخت گیری دوران عقد و عدم سازگاری در دو سال اول زندگی ؛ گذار از این مراحل آسان نیست و نیاز به مهارت و گذشت زمان دارد.

مسلما شما علاقه به ایشان داشتی که پا پیش گذاشتی و تقدام به ازدواج کردید ولی متاسفانه رفاقت شما تبدیل به رقابت شده و از خواسته های همدیگر آگاه نیستید . پیشنهاد می کنم خواسته های ایشان را بشنوی و درخواست های خود را باز تعریف کنید . اگر بتوانید مراجعه حضوری بسیار مفید خواهد بود و در غیر این صورت بخش رضایت زناشویی سایت را مطالعه و از تکنیک ها بهره ببریید.

+ نوشته شده در  سه شنبه بیستم مرداد ۱۳۹۴ساعت 17:32  توسط  دکتر جلال مرادی  | 

باران

جنسیت زن
وضعیت تاهل متاهل
سال تولد ۱۳۷۴
موضوع روانشناسی

حدود۳ساله ازدواج کردم ۲سال عروسی کردیم احساس میکنم اصلابه دردهم نمیخوریم به خاطردلایل زیر: ۱.ازاولش شوهرمودوس نداشتم به خاطرتاییدخانوادم باهاش ازدواج کردم۲.تفاوت سنی مون زیاده(۱۲سال)۳.درموردشرایط شغلیش موقع ازدواج خیلی اغراق کرده بوددرواقع اونیکه خیال میکردم نبود۴.خیلی باهم دعوامیکنیم وبرامون فرقی نمیکنه چندروزباهم قهرباشیم۵.احساس میکنم اونم دوسم نداره ویه بارموقعی که باهم خوب بودیم گف زندگیمون اصلاقشنگ نیس ومنم تاییدکردم۶.بعضی وقتامشکلات،نداری واخلاقش منوسرحدجنون رسونده حتی چندبار زدتم.۷خودکشیم کردم ولی موفق نشدم

 

پاسخ:

سلام

برای بررسی مشکلات زناشویی لطفا اقدام حضوری کنید. و بعد از آن تصمیم منطقی را اجرا نمایید.

+ نوشته شده در  سه شنبه بیستم مرداد ۱۳۹۴ساعت 13:55  توسط  دکتر جلال مرادی  | 

فاطمه

جنسیت زن
وضعیت تاهل مجرد
سال تولد ۱۳۷۶
موضوع روانشناسی

با سلام و خسته نباشید من ۱۸ سالمه یه مشکلی داشتم اون هم در رابطه با پدرمه راستش ایشون تقریبا شش سالی هست که بیکاره و توی این چند سال مخصوصا این اواخر اصلا توجهی به نیاز من نکرده و باور داشته باشید که حتی برای یه خرید ساده هم به من پول نمیده نه اینکه اصلا نده اما با اصرار نمیدونم توی دلش چیه که مدام از من از اول بچگی تا الان انتقاد کرده وخیلی خیلی کم ویژگی های مثبتم و گفته و اعتماد به نفس من رو ازم گرفته من فعلا محصلم و نمیتونم که کار کنم تا از لحاظ مالی خودمو تامین کنم یکی دوباری هم شده که نه خیلی جدی ولی گفته که دختر فلان آدم کار میکنه و خرج تحصیلش رو میده تو هم خرج خودت رو دربیار من فرزند آخر خانواده هستم و یه برادر و خواهر بزرگتراز خودم هم که مجردن دارم.حالا من الآن باید چه کار کنم چجوری نیاز مالی خودمو برطرف کنم و توجه داشته باشید که ایشون نیاز عاطفی و محبت رو هم برای من تامین نکرده یعنی کلا از اون زمانی که با مادرم ازدواج کرده همین طور بوده.خواهش می کنم زودتر جواب سوالم رو بدید چون خیلی این موضوع آزارم میده.ممنون میشم

راز آقای دکتر جلال مرادی به سوال شما پاسخ داده اند.

سلام

به دلیل نیاز فعلی نباید در سختی کار تمام وقت قرار بگیری . پیشنهاد می کنم از برادر و خواهرت کمک بگیری و در زمان ورود به دانشگاه دنبال یه کار نیمه وقت هم باشی تا بتونی هزینه های جاری خود را تامین کنی. شما نمی تونی تغییری در وضعیت فعلی رفتار خانواده ایجاد کنی بنابراین بهتر است از این شیوه بهره ببرید.

+ نوشته شده در  سه شنبه بیستم مرداد ۱۳۹۴ساعت 13:54  توسط  دکتر جلال مرادی  | 

لیلا

جنسیت زن
وضعیت تاهل مجرد
سال تولد ۱۳۶۶
موضوع روانشناسی

باسلام وخسته نباشییدختری ۲۷ ساله هستم یک سال ونیم است باپسری در ارتباطم خیلی هم دوسش دارم .باتوجه به اختلافات عامیانه رابطه خوبی باهم داشتیم و برای ماههای اینده برنامه ریزی کرده بودیم .تو اوج خوبی یه شب ازم خواست که یه مدت از هم فاصله بگیریم یعنی رابطه دوست دختری وپسری نباشه .باوجود مخالف بودنم اما رضایت دادم .اما اصن توجیه نشدم که چرا این خواسترو ازم داره درعین حال باهم کم و بیش درتماسیم وبیشتر مواقع خودش شروع کنندست اما در مقابل دیدن مقاومت میکنه ازتون خواهش دارم راهنماییم کنید که احتمال به چه موضوعی میره این کارش چون خیلی دوسش دارم وخیلی دارم اذیت میشم

 

پاسخ:

با سلام

دلایل را باید از ایشان پرسید ولی هزینه دیدار، نبود وسیله و یا محدودیت و کشش جنسی می تواند دلیلی برای این امتناع از دیدار باشد بنابراین بهتر است صادقانه این سوال را جواب دهد و شما هم خود را با آن سازگار نمایید یا اگر احساس می کنید تصمیم دیگری بگیرید اقدام کنید.

+ نوشته شده در  سه شنبه بیستم مرداد ۱۳۹۴ساعت 13:53  توسط  دکتر جلال مرادی  | 

 

رویا

جنسیت زن
وضعیت تاهل متاهل
سال تولد ۱۳۷۱
موضوع روانشناسی

سلام.من خیلی میترسم.باهرچیزکوچکی میترسم وتپش قلب دارم.چیکارکنم؟

پاسخ:

سلام

ترس دلایل گوناگونی دارد یا شاید به دلیل ترس از قبل وجود داشته ای باشد بنابراین پیشنهاد می کنم برای رفع مشکل و بررسی بالینی حضوری مراجعه نمایید.

+ نوشته شده در  سه شنبه بیستم مرداد ۱۳۹۴ساعت 13:52  توسط  دکتر جلال مرادی  | 

 

محسن

جنسیت مرد
وضعیت تاهل در رابطه
سال تولد ۱۳۶۷
موضوع روانشناسی

با سلام من سه سال هست تو یک رابطه قرار گرفتم قصد ما ازدواج هست و من کرمانی هستم و طرفم شیرازی هست قبلا که دانشجو شیراز بودم اشنا شدیم الان سربازم خواستگاری رفتیم خانواده اونا هم خونه ما اونده اند بعضی از اعضا خانواده ها راضی نبودند اما با اسرار راضی شدند قرار شد بریم برای نامزدی یباره من خانمم تصمیم گرفتیم اما خانواده ها اماده نبودند بخاطر همین خانواده خانمم گفتن کار نداری سربازیت تموم نشده خانواده منم با قهر رفتن الان هر کار میکنم راضی نمیشن میگن خانواده ای که الان اخلاق ندارند بعد هم دردسر میشه واسه ات دیگه حاضر نیستند نه بیان شبراز نه بگن خانواده اونا بیان کرمان من خانمم خیلی با هم خوب هستیم خیلی زمانا با هم بودیم اخلاقمون خیلی جوره تحصیلات هم من ارشد مکانیک خانمم لیسانس کامپیوتر هست الان خانواده خانمم راضی شدند خانواده من نشده اند از اولش خانواده ام بخاطر یکم سبزه بودن خانمم مشکل داشتن خانواده خانمم هم بخاطر سربازی کار نداشتن با خانواده خواهر خانمم رفتامد داشتم میشناسمشون اخلاقشون خیلی خوبه چطور میتونم خانواده ام راضی کنم مامانم فوت کرده بابام و دو تا خواهر بزرگم مخالفن که بابام مخالف سر سخته

پاسخ:

با سلام

لطفا با توجه به اقدام های اولیه و نیز موافقت خانواده از قبل با یکی از آسنایان نزدیک برای صحبت با خانواده کمک بگیرید تا نظرات آنها شنیده شود و نیز کارها جلو رود.

در غیر این صورت متاسفانه کاری نمی تونید انجام دهید و دچار مساله خواهید شد. و قضیه ازدواج مبهم باقی خواهد ماند.

+ نوشته شده در  سه شنبه بیستم مرداد ۱۳۹۴ساعت 13:51  توسط  دکتر جلال مرادی  | 

Kimia

سلام من کیمیا هستم و در انگلستان مدرسه میرم، چند وقتی است که یکی از معلم هام واکنش های عجیبی به من نشون میده، سر کلاس نشسته بودم و داشتم با گوشی با کسی چت میکردم که یک دفعه معلمم گفت با کی حرف میزنی و لبخند میزنی و منم گفتم با دوست پسرم، و یک لحظه با حرفایی که شروع کرد به گفتن فهمیدم یه جورایی عصبانی است. بعد از پنج دقیقه اومد و گفت عکس دوست پسرتو نشون بده، و کارای دیگه مثل اینکه همیشه دنبال یه چیزی میگرده که با من حرف بزنه، لبخند یا اون دفعه منو برد تو اتاقش و به یه چیزایی نشون داد که دانش آموزانش براش درست کرده بودن و کلمه هایی که اونجا دربارش نوشته بودن، شروع کرد به من با انگشت نشون دادن، هر موقع منو میبینه اسمم رو بلند داد میزنه، اون دفعه من ناراحت شدم و باهاش بد حرف زدم ولی پشیمون شدم و وقتی که دیدمش و ازش معذرت خواهی کردم یک دفعه دست من رو گرفت و گفت اشکال نداره. همیشه منو میخندونه یا تا منو میبینه سه و چهار برمیگرده. فکر میکنید به من علاقه داره؟

پاسخ:

سلام

ارتباط شما و تعریفی که داشتید نشان از روابط نزدیک است اما علاقه با مفهومی که شما بیان کردید نیاز به بررسی بیشتری دارد .

+ نوشته شده در  سه شنبه بیستم مرداد ۱۳۹۴ساعت 13:50  توسط  دکتر جلال مرادی  | 

 

زندگی انسان همواره پر از فراز و نشیبه

یک نفر برای بهتر زیستن تلاش می کند؛ یک نفر نیاز به یک ارتباط عاطفی امن دارد، یکی زندگی شغلی اش کسالت اور شده، یکی با همسر یا فرزند و یا همکار خود دچار مشکل شده است.

1

 

 

3

 

2

 

 

 

 

 

 

انسان ها موجودات اجتماعی هستند و برای بقا نیاز دارند با خودشان و کسانی که با آنها زندگی می کنند و نیز محیطی که در آن مشغول تحصیل یا کار هستند ارتباط خوبی برقرار نمایند.

اگر این ارتباط خوب ایجاد شود؛ فرد احساسی توام با سرزندگی و امیدواری خواهد داشت ولی اگر این چرخه بنا به دلایل فردی، یا دخالت دیگران یا مشکلات محیطی دچار مشکل شود. فرد توان رسیدگی به امور خود را به مرور زمان از دست می دهد و آنگاه زمانی به خود می آید و یا دیگران متوجه رفتارهای غیر عادی ایشان می شوند که بسیاری از مشکلات حاشیه ای دور ایشان را گرفته و به سختی می توان مساله اصلی یا بیماری اصلی را تشخیص و اقدام درمانی مناسب را انجام داد.

پیشنهاد بنده این است در صورتی که در ابتدای یک مساله یا ارتباط عاطفی یا برنامه ریزی شغلی یا زندگی هستید با مشورت و یا راهنمایی مشاور یا به تناسب نیاز روانشناس مناسب و یا متخصص های دیگر با توجه به نیاز خود اسان ترین راه و بهترین راه حل را به دست اورید.

زندگی به قدری کوتاه و ارزشمند است که ما همواره باید تلاش کنیم رشد رو به جلوی خود را حفظ کنیم و از سکون و افتادن در فکر یا سیکل معیوب پرهیز نماییم.

از خوانندگان محترم درخواستم این است که در صورتی که دوستان یا آشنایانی دارید که روند عادی زندگی شان دچار تغییر شده و یا اینکه در ابتدای یک تصمیم گیری مهم دچار ابهام هستند سریع با راهنمایی آنها به متخصصین مورد نیاز در ایجاد زندگی شاداب و هدیه سلامتی به آنها پیش قدم شوند.

+ نوشته شده در  شنبه هفدهم مرداد ۱۳۹۴ساعت 1:29  توسط  دکتر جلال مرادی  | 

 

 

مهارت‌هاي شناخت فضاي ذهني نوجوانان در گفت‌وگو با جلال مرادي، روانشناس باليني

هيجان‌هاي دنياي نوجواني را مديريت كنيد.

شكوفه شيباني / خبر نگار روزنامه جوان

هيجان‌ها يكي از ارزشمندترين نعمت‌هاي خداوند محسوب مي‌شود كه به زندگي آدمي معنا و رنگ مي‌دهد. كسي كه رشد و تكامل عاطفي او در دوران كودكي به صورتي مطلوب است مي‌توان انتظار داشت كه در مراحل بعدي رشد خود يعني در دوران بزرگسالي هم از نظر عاطفي فردي بهنجار باشد. كسي كه مدام عصباني مي‌شود، كسي كه دروغ مي‌گويد، سوگند مي‌خورد، حسود است، پرخاشگر است، دلسوز است، صبور و بردبار است، به نوعي از چگونگي رشد عواطف و هيجان‌هاي خود پيروي مي‌كند. نوجواني سن پرتلاطمي است، مرحله‌اي كه فرد نه بزرگسال و نه يك كودك به شمار مي‌آيد. عملكرد يك نوجوان تا حدودي از هيجان‌هاي او ناشي مي‌شود. وقتي احساس خشم را تجربه مي‌كند امكان حمله و آسيب را بايد در نظر گرفت. ترس، محبت، غم، نگراني، شادي و ديگر هيجان‌ها همگي مي‌توانند رفتار و پيامد خاص خود را به دنبال داشته باشند. به طور مثال ترس و نگراني در حد اعتدال باعث مي‌شود كه نوجوان به امور و تكاليف مدرسه‌اش توجه نشان دهد اما اگر اين ترس و نگراني بيش از حد باشد يا پايين‌تر از حد طبيعي، مانعي براي عملكرد مناسب نوجوان مي‌شود. از اين رو آگاهي از هيجان‌هاي مختلف در نوجوان و مخصوصاً هيجان خشم كه مي‌تواند حتي رفتارهاي ضداجتماعي و نابهنجار و بزهكارانه را به دنبال داشته باشد لازم به شمار مي‌آيد.

 

محرك‌هاي به وجودآورنده خشم در نوجوان را بشناسيد

خشم يكي از هيجان‌هايي است كه در دوران نوجواني زياد مي‌توان مشاهده‌اش كرد. زد و خورد، جر و بحث، فحاشي كردن، شكستن وسايل و اسباب خانه، كژخلقي همگي نشانه‌هايي از حالات خصمانه در نوجوان محسوب مي‌شود. زماني كه خشم از طريق روش‌هاي اصولي نتواند خود را نشان دهد به شكل غيرمنطقي و تخريب‌گرايانه بروز پيدا مي‌كند.

جلال مرادي، روانشناس باليني در گفت‌وگو با «جوان» مي‌گويد هيجان‌ها و عواطف همراه با هويت جنسي و جسمي در نوجوانان رشد مي‌كند. رشد مهارت‌هاي هيجاني يا همان «EQ» و در كنار آن رشد مهارت‌هاي اجتماعي مانند استقلال، خودابرازي، مهارت حل مسئله و مديريت روابط بين فردي از آن جمله‌اند. نوجوان به دليل اينكه توانايي حل مسئله در او به حد كافي نرسيده و به اين مهارت هنوز اشراف كافي نداشته وقتي با يك فشار رواني روبه‌رو مي‌شود مانند يك بازيگر ناشي عمل كرده و رفتارهاي خصمانه يا شايد غيرمنطقي از خود نشان مي‌دهد. وقتي والدين نوجوان مدام او را تحت كنترل و نظارت خود قرار مي‌دهند به طور مثال مرتب به او گوشزد مي‌كنند كه «فلان لباس را نپوش، با فلان دوستت رفت و آمد نكن، سوار موتور دوستت نشو، تا ساعت ۱۰ شب بيرون نباش. بيشتر به فكر درس و مشقت باش، اينقدر پشت كامپيوترنشين» نوجوان احساس مي‌كند كه هيچ‌گونه استقلالي از خود ندارد يا منابع قدرت كه والدين او هستند اصلاً قادر به درك او نيستند. ناگهان خشم پنهان، مفرط و جمع شده خود را به يكباره ابراز مي‌كند. نوجواني كه تصور كند والدين او هنوز مانند دوران كودكي با او رفتار مي‌كنند يا بدون رضايت او به وسايل خصوصي يا حريم او كه معمولاً اتاقش است سركشي مي‌كنند به شدت برانگيخته شده و باعث پرخاشگري كلامي در او مي‌شوند. محرك ديگري كه باعث برانگيختگي و رفتار پرخاشگرانه در نوجوان مي‌شود تأثيرپذيري او از عوامل محيطي مثلاً هواي سرد يا خيلي گرم، طوفاني بودن هوا و نامساعد بودن شرايط محيطي است. وقتي نوجوان احساس كند كه والدين و اطرافيان و حتي خودش مورد ظلم واقع شده‌اند و كسي يا چيزي به حق و حقوق خود و دوستانش تجاوز كرده به شدت برانگيخته شده و عصباني مي‌شود.

 

پاسخ خشم در دوران نوجواني

ابراز خشم هنگام نوجواني در مقايسه با دوران كودكي بسيار متفاوت است. يك دختربچه خشم خود را به شكل گريه يا سكوت اختيار كردن نسبت به منابع قدرت نشان مي‌دهد و يك پسربچه معمولاً به شكل

پا كوبيدن، به هم ريختن وسايل بازي و پرتاب آنها هيجان و احساس خود را نسبت به آنچه او را عصباني مي‌كند، ابراز مي‌كند اما با رشد كودك و رسيدن به مرحله نوجواني نحوه ابراز هيجان‌ها نيز تغيير مي‌يابد. نوجوان از طريق الگوبرداري‌هايي كه نسبت به والدين داشته رفتار خصمانه خود را نيز به همان شكل بروز مي‌دهد. مثلاً نوجواني كه والدين سختگيري داشته او هم سختگير مي‌شود. والدي كه همواره از پرخاشگري به عنوان وسيله‌اي براي رسيدن به اهداف خود استفاده كرده نبايد انتظار داشته باشد كه نوجوان او رفتاري برخلاف رفتار و عمل او نشان دهد. نوجوان نيز از طريق مشاهده ياد مي‌گيرد كه هرگاه چيزي يا عاملي مانع از رسيدن به خواسته‌هايش باشد او نيز از پرخاشگري استفاده كند. اگر والدي پرخاشگري خود را به شكل منفعلانه نشان مي‌دهد، نوجوان نيز اين الگو را اختيار مي‌كند. به نوعي مي‌توان گفت بروز خشم بدين شكل مانند آزمايش و خطايي براي نوجوان محسوب شده كه در پي كسب بهترين روش براي رسيدن به اهداف عمل مي‌كند. در اينجا نقش والدين در جهت كنترل پرخاشگري حائز اهميت است. در برخي از نوجوانان ديده مي‌شود كه با علائم حركتي به ابراز خشم خود مي‌پردازند. مثلاً‌مي‌بينيم نوجوان كلافه و سرگردان مدام در حال قدم زدن در اطراف خانه يا محيط بيرون از منزل است يا به شكل كلامي و لفظي شروع به فحاشي و دشنام دادن مي‌كند. تغييرات چهره‌اي را نيز به وضوح مي‌توان در او ديد.

 

عوامل موثر در به وجود آمدن هيجان‌ها چيست؟

عوامل مختلفي مي‌توانند نشانه رشد هيجاني و عاطفي در نوجوان به شمار آيند كه از جمله مي‌توان به تغييرات فيزيولوژيكي و هورموني اشاره كرد. جلال مرادي مي‌گويد همزمان با رسيدن به سن بلوغ هورمون‌هاي رشد كه متناسب با حالات مردانگي در نوجوان‌هاي پسر است، به وجود مي‌آيد. به طوري كه عضلات سينه سفت‌تر شده و به سمت جلو سوق داده مي‌شود. يعني نوجوان از لحاظ فيزيكي آماده ابراز برخي از هيجان‌ها مي‌شود. تغييرات هورموني چه در نوجوان دختر و چه در نوجوان پسر زمينه‌اي را فراهم مي‌آورد كه به گونه‌اي متفاوت از آنچه در دوران كودكي احساس و رفتار مي‌كردند، عمل كنند و به صورت متفاوت نسبت به محرك‌هاي محيطي واكنش نشان دهند. رشد هيجان از چگونگي روابط خانوادگي نيز متأثر مي‌شود. خانواده‌اي كه زمينه‌اي مساعد براي پرورش عزت نفس،‌ مسئوليت‌پذيري و يادگيري مهارت قاطعيت را فراهم مي‌آورد به رشد بهنجار هيجان در نوجوان نيز كمك كرده است. خانواده‌اي كه مدام رفتار كودك خود را زيرنظر دارند، تصميم‌هاي مهم زندگي‌اش را خودشان مي‌گيرند و مانع فراگيري هر نوع مسئوليتي مانند خريد كردن هستند يا از تجربه كردن مشكلات كه حتي مي‌تواند شامل مسائل اقتصادي نيز باشد دريغ مي‌ورزند و از طرفي در نظر نگرفتن خواسته‌ها و اميال فرزندانشان و مجبور كردن نوجوان به گونه‌اي كه خودشان فكر و عمل مي‌كنند بدون در نظر گرفتن عقايد نوجوان همگي مي‌تواند مانع از رشد عزت نفس‌ و در نهايت باعث بر هم خوردن تعادل عاطفه و هيجان‌ها در كودكان شود. متأسفانه آن چيزي كه در جامعه كنوني ما رواج يافته اين است كه به فرزندان اجازه تجربه كردن و روبه‌رو شدن با تنش‌ها و مشكلات داده نمي‌شود. نوجوان هنوز مانند كودكي است كه مرتب بايد از او مراقبت شده تا صدمه و آسيبي چه از لحاظ ذهني و فكري و چه از لحاظ جسمي او را تهديد نكند. بايد دانست كه نوجوان ديگر مرحله دوران كودكي را پشت سر گذاشته بايد اين فرصت را در اختيار فرزندان قرار دهيم كه او هم گاهي با مشكلات زندگي دست و پنجه نرم كند. او هم بپذيرد كه زندگي داراي مشكلات مادي و غيرمادي فراواني است، او بايد ياد بگيرد كه چگونه در مقابل ناملايمات زندگي از خود انعطاف‌پذيري نشان دهد. راه‌هاي كسب حل مسئله را فراگيرد و بهترين روش براي حل بحران‌هاي زندگي را كسب نمايد. نوجواني كه با هيچ‌گونه ناكامي و شكستي در زندگي‌اش روبه‌رو نشده و هر آنچه مي‌خواسته فوراً در اختيارش گذاشته شده چگونه مي‌تواند فردا از پس بحران‌ها و مسائل بزرگ‌تر زندگي سربلند بيرون آيد، چگونه مي‌تواند خودش و هيجان و احساس و عاطفه‌اش را به تعادل رساند و آنها را در كنترل خويش درآورد. كسي كه نمي‌تواند هيجان‌هاي خود را تحت سيطره خود درآورد چگونه مي‌تواند در آينده با همسر خود همدردي كند و موجبات آرامش همسر و فرزندش را ايجاد كند.

 

استقلال رواني در نوجوان‌ها را جدي بگيريد

اما از آنجايي كه هر مؤلفه رشدي مي‌تواند آثار و نتايج مثبت و منفي داشته باشد هيجان و عواطف نيز مي‌تواند پيامدهاي خوب يا منفي را به دنبال داشته باشد. يكي از نتايج مثبت رشد هيجان كسب استقلال رواني در نوجوان است. نوجوان كم‌كم از بستر خانه و خانواده فاصله گرفته و به سمت گروه‌هاي دوستانه در اجتماع كشيده مي‌شود. وي كم‌كم با واقعيت‌هاي جامعه روبه‌رو شده و از طرفي در نتيجه اين تعاملات اجتماعي به نقاط قوت و ضعف خود آگاهي پيدا مي‌كند. او نسبت به حد و حدودها، حقوق خود و ديگران و نحوه تعامل و احترام با مجريان قانون و چگونگي يك رقابت سالم را فرامي‌گيرد. هيجان‌ها باعث افزايش ميل و انگيزه به انجام فعاليت‌هاي مثبت و شادي‌بخش مثل مطالعه، تفريح، گردش با دوستان و كسب آگاهي نسبت به خود و جهان و مذهب و دين و نظاير آن مي‌شود.

اينكه نوجوان در پي كسب استقلال است به خودي خود بد نيست اما كنترل مناسبي كه خانواده‌ها روي نوجوان اعمال مي‌كنند و ياد دادن جرئت‌آموزي و مهارت «نه» گفتن از جمله نكته‌هايي است كه خانواده بايد به آن توجه نشان دهد. هيجان خشم و ترس در همه جا مضر به شمار نمي‌آيد. نوجوان بايد از عواقب مصرف مواد مخدر و دخانيات بترسد يا از پيشنهاد دوستان و اطرافيانش براي انجام تفريحات ناسالم ناراحت شود. اما از طرفي مي‌بينيم كه هيجان‌ها آثار منفي را نيز بر ذهن و بدن نوجوان وارد مي‌آورند. هيجان اگر شديد و تند باشد فعاليت ذهني نوجوان را مختل كرده و قدرت يادگيري و توجه و دقت را در او پايين مي‌آورد. در نهايت فعاليت‌هاي مثبت او مثل درس خواندن براي امتحان را مختل مي‌كند. اضطراب و ترس يا خشم و ناراحتي شديد كه شايد به دليل مشاجرات خانوادگي در محيط خانواده به وجود مي‌آيد از جمله عواملي هستند كه مانع از رفتار بهينه در نوجوان مي‌گردد. از طرفي هيجان‌هاي مزمن و شديد موجب خستگي، سردرد و اختلال‌هاي گوارشي مانند بي‌اشتهايي و استفراغ و اسهال و كاهش وزن و ضعف عمومي مي‌شود. هيجان‌هايي كه به صورت مداوم و مزمن ادامه دارند مي‌توانند به شكل عادت‌هاي هيجاني موجب گرايش نوجوان به سمت اضطراب و بدبيني مفرط گردند.

 

ماجراي آن دو كودك ژاپني كه بلوتوث شد

 
Video Player

 
 
 

همانطور كه از نظر خانواده‌ها آموزش مسائل بهداشت بدني براي كودكان و نوجوانان حائز اهميت است آموزش بهداشت عاطفي را نيز بايد مورد توجه قرار داد. خانواده‌ها با فراهم آوردن موقعيت‌ها و چالش‌هاي مختلف در خانه مي‌توانند نحوه بروز هيجان و چگونگي كنترل و انعطاف‌پذيري عواطف را در نوجوانان رشد دهند. چند وقت پيش عكس دو كودك ژاپني در سايت‌ها منتشر شد كه يكي از اين كودكان بدن خود را به شكل پل درمي‌آورد تا خواهر او بتواند از روي او بگذرد. اين موضوع نشان مي‌دهد كه محيط اجتماعي با فراهم آوردن يك سري چالش‌ها و بحران‌ها توانسته چگونگي حل مسئله و مشكل را به كودكان آموزش دهد. كودكان ياد گرفته‌اند كه در موقعيت‌هاي مختلف به نحو مؤثر خود و احساسات خود را تحت كنترل در آورند. اين مسئله بسيار مهم است كه نه تنها خانواده بلكه محيط مدرسه و اجتماع و حتي رسانه‌ها به رشد عاطفي و هيجان نوجوانان و كودكان كمك كنند. ترس خوب است اما به جاي خود. اگر نوجوان ما با كوچك‌ترين مشكلي كه روبه‌رو مي‌شود دچار ترس، ناراحتي و اضطراب شود هيچگاه به آن منبع كنترل دروني دست نخواهد يافت يا اگر براي رسيدن به خواسته‌هايش با مانعي روبه‌رو شود و دچار خشم و غضب گردد با مشكلات بزرگ‌تر در آينده نمي‌تواند به نحو احسن و معقولانه روبه‌رو شود. جلال مرادي معتقد است امروزه جامعه ما با برگزاري بسيج سازندگي توانسته موقعيت‌هايي را براي جوانان و نوجوانان فراهم كند كه علاوه بر آثار مذهبي و بالا بردن قدرت معنويت در آنها در نحوه رويارويي با مشكلات و سختي‌ها، نحوه رقابت كردن به شيوه صحيح، بالا بردن حس همكاري و نوعدوستي، افزايش عزت نفس و خودكارآمدي و در نهايت كسب استقلال هويت در جوانان بسيار سازنده و كمك‌كننده باشد. از طرفي محيط مدرسه از موقعيت‌هايي به شمار مي‌رود كه نوجوان و فرزند ما بيشترين اوقات خود را در آنجا مي‌‌گذراند بنابراين نحوه تعامل معلم با دانش‌آموز بسيار مؤثر خواهد بود. «بايش» در اين زمينه توصيه كرده كه هر معلم بايد همواره درباره هر يك از دانش‌آموزان خود از پنج چيز آگاهي داشته باشد.

۱- بهداشت و تندرستي

۲- استعداد، توانايي‌ها

۳- آرزوها و هدف‌ها

۴- موانع اختصاصي يا فشار رواني

۵- فرهنگ و اجتماعي كه شامل اوضاع و احوال خانواده دانش‌آموز است.

معلمي كه اعتماد دانش‌آموزان را نسبت به خود جلب كرده باشد و نه تنها يك معلم بلكه يك همراه و دوست با دانش‌‌آموزانش باشد نسبت به احساسات و عواطف و حالات و انگيزه‌ها و رفتارهاي محصلان آگاهي يافته و در جهت ارتقاي بهداشت عاطفي آنها كمك‌كننده خواهد بود.

+ نوشته شده در  شنبه هفدهم مرداد ۱۳۹۴ساعت 0:58  توسط  دکتر جلال مرادی  | 

محمد

جنسیت مرد
وضعیت تاهل در رابطه
سال تولد ۱۳۷۵
موضوع روانشناسی

سلام بخسته نباشید.من ۱۸ سالمه و نامزد دارم و اینکه واقعا عاشق هم بودیم و هستیم مشکل اینکه یه چند مدتیه که اونقدر پیشم(اقوام پدریم) از نامزدم بد گفتند (آخه من رو برای یه دختری تو فامیل انتخاب کرده بودند )که در حسم به نامزدم تزلل پیدا کردم در ضمن من به بد گویی هاشون شدیدا پاسخ می دم

پاسخ:

محمد جان سلام

انتخاب شما و خانواده حتما با در نظر گرفتن ملاک ها و نیازهای خاصی بوده است بنابراین ضروری نیست به اظهار نظر دیگران که نقشی در زندگی شما ندارند پاسخ دهید.

در صورت وجود مشکلات خاصی که زندگی شما را احتمالا دچار مشکل کند پیشنهاد می دهم دوره ای مشاوره حضوری داشته باشید.

+ نوشته شده در  جمعه شانزدهم مرداد ۱۳۹۴ساعت 17:26  توسط  دکتر جلال مرادی  | 

ﺳﻮﮔﻨﺪ

جنسیت زن
وضعیت تاهل متاهل
سال تولد ۷۵/۶
موضوع روانشناسی

ﺳﻼﻡ ﻣﻦ ﺩﻭﺳﺎﻟﻪ ﻛﻪ اﺯﺩﻭاﺝ ﻛﺮﺩﻡ ﻭﻟﻲ ﻫﻴﭻ ﺁﺯاﺩﻱ ﻧﺪاﺭﻡ ﻳﻌﻨﻲ ﺷﻮﻫﺮﻡ ﺑﻬﻢ اﺟﺎﺯﻩ ﻧﻤﻴﺪﻩ ﺗﻨﻬﺎﺣﺘﻲ ﺧﻮﻧﻪ ﭘﺪﺭﻡ ﺑﺮﻡ ﺑﺎاﻳﻨﻜﻪ اﻭﻧﺎﻫﻤﺴﺎﻳﻤﻮﻥ ﻫﺴﺘﻦ ﺩﻳﮕﻪ ﺧﺴﺘﻪ ﺷﺪﻡ ﺧﻮاﻫﺶ ﻣﻴﻜﻨﻢ ﻛﻤﻜﻢ ﻛﻨﻴﺪﻣﺮﺳﻲ.

پاسخ:

لطفا بخش مقالات زناشویی را مطالعه فرمایید و نیز برای بررسی جزییات مشاوره حضوری داشته باشید.

+ نوشته شده در  جمعه شانزدهم مرداد ۱۳۹۴ساعت 17:26  توسط  دکتر جلال مرادی  | 

مهنا

جنسیت زن
وضعیت تاهل در رابطه
سال تولد ۱۳۷۰
موضوع روانشناسی

من به کسی که باهاش هستم به شدت علاقمندم ولی من ذاتا ادم شکاکی هستم مدتی قبل به احمد شک کردم ولی فقط شک بود در زمانی که بهش شک داشتم با خودم عهد کردم حالشو بگیرم ازش سرد بشم ولی فقط بخاطر عصبانیت این حرفو زدم الان چند روزی بهش سرد شدم من دوسش دارم ولی نمیدونم چرا اینجوری شدم ترو خدا کمکم کنید نیازمند کمک دوستان هستم احمد اسم فردی که باهاش هستم.

پاسخ:

برای مدیریت ارتباط سعی کنید ارتباط ها و سطح توقع خود را مدیریت نمایید. یکی از بهترین شیوه ها تعامل و انتظار معقول و برنامه ریزی و هدف گذاری برای ارتباط است که قرار است به چه نتیجه ای منجر شود و یا چه انتظاراتی از طرف مقابل باید داشته باشیم.

پیشنهاد می کنم از مشاوره حضوری هم بهره ببرید..

+ نوشته شده در  جمعه شانزدهم مرداد ۱۳۹۴ساعت 17:25  توسط  دکتر جلال مرادی  | 

فرحناز

جنسیت زن
وضعیت تاهل متاهل
سال تولد ۶۳
موضوع روانشناسی

مدت ۶ ماه ازدواج کردم و دوماه که عروسی کردم اما با اینکه همیشه آراسته ام و ازظاهرو تیپ خوبی برخوردارم وهمسرم از سکس بامن راضی هستش اماهمسرم سردمزاج و من گرم مزاج هستم همسرم هر۱۲ یا ۱۳ روز یکبار بامن رابطه برقرارمیکنه اما من رابطه بیشتری میخام ودرضمن ما هیچ مشکلی باهم نداریم وقبلا هم دوست بودیم تواین سه سالی که باهم هستیم حتی باهم بحث هم نکردیم لطفا راهنماییم کنید؟

پاسخ:

با سلام

همسر شما و شما دارای رفتارهای جنسی متفاوتی هستید و این با تمرین و تغییر عادت رفتاری تغییر خواهد کرد به این صورت که از طریق آموزش و تمرین و لمس شبانه می توان رفتار جنسی و تمایل به رابطه را تغییر داد پیشنهاد می کنم نوع شغل ، تغذیه، ساعت استراحت و زمان رابطه را به دقت تنظیم و بررسی نمایید تا فرد مقابل در بهترین حالت و آمادگی باشد.

همچنین مراجعه و آموزش حضوری را نیز به همراه همسرتان توصیه می کنم.

+ نوشته شده در  جمعه شانزدهم مرداد ۱۳۹۴ساعت 17:23  توسط  دکتر جلال مرادی  | 

 

زیبا

با سلام و خسته نباشید من نزدیک به ۵ ماه هست که با پسری ارتباط تلفنی داریم والبته هردو قصد ازدواج داریم اما به دلیل شرایط خاصی که داریم نمیدونیم باید چیکار کنیم هردوخانواده متوسط هستیم وهم کف هستیم هردو هم و درک میکنیم ولی مشکلی که جدیدا برای آقا پیش اومده اینکه که شک داره عشقش نسبت به من عشقه واقعیه یا هوس چطوری این موضوع را بفهمیم؟؟؟؟ مشکل دوم اینه که ما به دلیل مذهبی بودن دو خانواده و سنتی فکر کردن اونا نمیتونیم بگیم که ما خودمون با هم آشنا شدیم و نمیدونیم چطور باید دوطرف رو بهم نزدیک کنیم و اینکه هرچه زودتر قصد بهم رسیدن داریم نمیخواییم رابطه ما بشتر از این پنهانی باشدو بیان کردن این موضوع به خانواده برای من مشکل بیشتری داره و اصلا به هیچ وجه نمیتونم این موضو ع را خودم بیان کنم و اینکه برای ما این مهمه که دروغی هم نگفته باشیم لطفا خیلی زود جواب بدید ما واقعا از این وضعیت رنج میبریم. من۱۸ساله و ایشون۲۰ ساله وفعلا تویه یک شرکت به عنوان تعسیسات کار میکنن.

پاسخ:

با سلام

پیشنهاد می کنم شرایط را به یکی از آشنایان آقا اطلاع دهید تا در صورت فراهم بودن شرایط و مساعد بودن ایشان اقدام نمایند.

+ نوشته شده در  جمعه شانزدهم مرداد ۱۳۹۴ساعت 17:21  توسط  دکتر جلال مرادی  | 

مطالب جدیدتر