اگر پژوهش نبود وضعیت سلامت کجا بود؟
جلال مرادی
کارشناس ارشد روان شناسی بالینی
ارتقای سلامت به حدی ضروری است که جوامع مختلف حاصل یافته های چندین ساله خویش را در اختیار همگان قرار می دهند با کمی تفکر در می یابیم که این تبادل اطلاعات در امر سلامت نه از روی لطف است نه فخر فروشی. بلکه فقط یک جواب دارد؛ سلامت به سطح استاندارد نخواهد رسید مگر اینکه به این مقوله با دید جهانی بنگریم. یعنی ارتقای سلامت تنها در سطح جهانی و وسیع قابل اجرا بوده و هست.
«کن لدنیاک کانک تعیش ابدا و کن لآخرتک کانک تموت غدا»
(برای دنیایت چنان باش که گویی تا ابد در آن خواهی زیست و برای آخرتت چنان که گویی فردا می میری ) «حضرت علی (ع)»
مشتری علم تحقیقی حق است
دائماً بازار او با رونق است
(مولانا)
در بین تمام دستاوردهای جریان مدرنیته چیزی که دنیای غرب می تواند و باید به آن افتخار کند یقیناً انقلاب عظیمی است که در علم به وجود آمده است و علم شاید تنها رکن دنیای جدید باشد که به طور جدی از طرف خرده فرهنگ های پسا مدرن مورد هجمه قرار نگرفته است . اگر به تاریخ دگرگونی علم نگاه کنیم می بینیم که اساس این انقلاب در دو کانون اولیه دنیای مدرن ( آمریکا و آلمان) بر پایه تعامل نزدیک جامعه و علم پیش رفته است . درست زمانی که علم از تاریک خانه دانشمندان منزوی به عرصه رقابت جهانی کشیده می شود و دنیای غرب طی فرایند مدرنیته دانش را به رکن اساسی پیشرفت های حکومتی اقتصادی و اجتماعی تبدیل می کند کالج ها و آکادمی های کوچک به دانشگاه های تحقیقاتی عظیم تبدیل می شوند . در این دوره سیاستمداران کشورها ( نظیر روزولت و هیتلر) در کنار تدابیر نظامی نگاهی جدی به آموزش و پرورش دانشمندان داشته اند و همان جاست که اساساً چیزی به اسم فرار مغزها معنا می یابد چه قبل از آن کسی به مهاجرت دانشمندان به عنوان یک پدیده اجتماعی نگاه نمی کرد . در عرصه جنگ جهانی دوم و به خصوص بعد از آن در جریان جنگ سرد (1989-1945) علم و آموزش نقش متفاوت اما اساسی در رقابت دموکراسی آمریکایی، رفاه اجتماعی آلمان ها و رژیم کمونیست شرقی بازی می کند و دانشمندان به عنوان جزئی از سرمایه ها و بلکه سلاح های حکومت ها نقش استراتژیک می یابند . این جاست که جریان مهاجرت دانشمندان آلمانی( که در زمان جنگ و پس از آن محیط بسته ای را تجربه می کنند ) به فضای نسبتاً باز جامعه آمریکا سیاستمداران را نگران چیزی به اسم فرار مغزها می کند. نتیجه آن که مسلماً آموزش و علم در دو قرن اخیر به عنوان اجزای کلیدی مدرنیته در پیشرفت غرب نقش اساسی ایفا کرده است . این دو زمینه ساز اصلی جریان تفکر بخردانه ( راسیونالیسم ) بوده اند چیزی که از دیدگاه فلاسفه بزرگ دنیای مدرن نظیر هگل ، وبر و هابرماس به عنوان شاخص ترین تعریف مدرنیته معرفی شده است. شکل گیری این جریان در آلمان با تاکید دانشگاهها بر پیشرفت تکنولوژیک و در آمریکا با وارد شدن علم به عرصه رفاه اجتماعی و اقتصاد آغاز شد(رجوع کنید به عقاید فردریش نیچه و ماکس وبر در آلمان و همینطور هنری آدامز در آمریکا) .
هرچند متاسفانه روند تحقیقات در جریان عملکرد نازی ها و فاجعه هیروشیما بشر را ناگهان غافلگیر می کند و وعده رفاه و امنیت در سایه پیشرفت علمی و مبتنی بودن بر تفکر بخردانه در اذهان خدشه دار می شود. جای بحث آرای فلاسفه مدرسه فرانکفورت و جرقه های پست مدرنیسم و جامعه پسا صنعتی نیست اما به هر روی علم مدرن در تقابل با اجتماع ، فرهنگ و اخلاق چالشهای جدیدی پیش رو داشت .
در دنیای امروز قضیه آن قدر جدی است که قدرت واحد های تحقیق و توسعه ( R&D) به عنوان یکی از موارد تولید نا خالص ملی در نظر گرفته می شود . آلبرت گیورگی برنده جایزه نوبل (به خاطر کشف ویتامین C می گوید ) پژوهش نیازمند چهار چیز است : مغزهایی که بتوانند فکر کنند چشم هایی که بتوانند ببینند ماشین هایی که بتوانند اندازه بگیرند و پول .
اما چه منطقی برای صرف پول در زمینه پژوهش وجود دارد ؟ هزینه های صرف شده در زمینه تحقیقات خود می تواند به عنوان جایگاه مهم سرمایه گذاری در نظام اقتصادی کشورها مطرح شود . به عنوان مثال در سال 1999 کل سرمایه گذاری ایالات متحده فقط در امر پژوهش سلامت بالغ بر 57 میلیارد دلار یا حدود 250 دلار به ازای هر نفر بوده است این در حالیست که تخمین سیلوراستاین از صرفه جویی انجام شده حاصل از پژوهش های سلامت چیزی در حدود 68 میلیارد دلار در سال 1995 بوده است . باز گشت اقتصادی احتمالی حاصل از پژوهشهای پزشکی آینده آنقدر زیاد است که نفع خالص هرگونه سرمایه گذاری توجیه پذیر در این زمینه بسیار عظیم خواهد بود . افزایش امید به زندگی بین سالهای 1970 تا 1990 در ایالات متحده در کل حدود 8/2 تریلیون دلار به ازای هر سال ارزش دارد . این مجموع عظیم حکایت از میزان بازگشتی بیش از 100 به 1 برای سرمایه گذاری در پژوهش دارد .
(رجوع کنید به مقاله بازگشت استثنایی سرمایه در پژوهش چاپ شده در medical journal of Australia که در شماره 13 ماهنامه توسعه سلامت و پزشکی ترجمه شده است).